تـــصـــوف و عـــرفـــان

(تــزکــیــه و احــســان)

♧حَــــــــدیــــــــثِ عِــــــــشــــــــــــــــق♧

۱۱۱۱

از هر چه می‌ رود سخن دوست خوش ترست

پیغام آشنا نفس روح پرورست

هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ ای

من در میان جمع و دلم جای دیگرست

شاهد که در میان نبود شمع گو بمیر

چون هست اگر چراغ نباشد منورست

ابنای روزگار به صحرا روند و باغ

صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبرست

جان می‌روم که در قدم اندازمش ز شوق

درمانده‌ام هنوز که نزلی محقرست

کاش آن به خشم رفته ما آشتی کنان

باز آمدی که دیده مشتاق بر درست

جانا دلم چو عود بر آتش بسوختی

وین دم که می‌زنم ز غمت دود مجمرست

شب‌های بی توام شب گورست در خیال

ور بی تو بامداد کنم روز محشرست


​​​​​​میان ما درآ، ما عاشقانیم که تا در باغ عشقت در کشانیم

مقیم خانۀ ما شو، چو سایه که ما خورشید را همسایگانیم

چو جان اندر جهان گر ناپدیدیم چو عشق عاشقان گر بی نشانیم

ولیک آثار ما پیوستۀ توست که ما چون جان نهانیم و عیانیم

هرآن چیزی که تو گوئی که آنید به بالاتر نگر، بالای آنیم

تو آبی، لیک گردابیّ و محبوس درآ در ما، که ما سیل روانیم


» بوی مرشد از دست خط خاص ایشان مشاهده

» کیفیت لحظه آخر مشاهده

» تفسیر نی نامه مشاهده

» بمیرید قبل از آنکه بمیرید مشاهده

» کمال فناء مشاهده

» رمان بامداد مشاهده

» نامه به مرشد محترم مشاهده

» مکان ها و زمان ها مانند اشخاص نیک دارای اثراتی هستند مشاهده

» برای حصول خوشی،باید در مصیبت صبر کرد مشاهده


خوف تازیانه خدای است تا بندگانی را که در بی ادبی خوی کرده باشند، بدان راست کنند

دانلود جلسات اصلاحی در ادامه نوشته...

ادامه نوشته..
حسام الدین
شنبه ۱۳۹۹/۰۶/۰۱
2:55 AM

ایمان بـهترین مصلح قلب

💫 خداوند تبارک و تعالی ایمان را برای اصلاح قلب قرار داده به همین منظور، محلّ ایمان را در قلب نهاده است؛ حتّی محبّت الله و رسول اکرم در قلب قرار دارد.

💫 از جوشش این محبّت‌هاست که اعمال شکل می‌گیرد؛ تمام تحریک‌ها نیز در دل است و این تحریک‌ها مسبّب فعالیّت انسان می‌گردد. ابتدا ایمان وارد قلب شده، جای گرفته و رشد می‌کند، سپس تاثیرات آن بر سایر اعضای بدن محسوس می‌گردد. بعد از آن دست، پا، گوش، چشم و سایر اعضاء مؤمن شده و هیچ کاری را بر خلاف شریعت انجام نمی‌دهند.

💫 امّا اگر خدای ناکرده بی‌ایمانی و بی‌اعتقادی در دل رسوخ پیدا کند، تمام اعضا و جوارح حتّی مغز انسان «بی‌ایمان» می‌شود! به همین ترتیب نیّت خراب شده و مغز به چیزهایی فکر می‌کند که مطابق خواهشات نفسانی بوده و با شریعت در تضاد است؛ امّا اگر کسی به ندای درون قلبش گوش فرا دهد، خواه ناخواه به طرف دعوت انبیاء کشیده شده و نور ایمان در قلبش روشن می‌شود.

💫 از آن جایی که قلب همانند ظرف پاکی می‌ماند، ایمان سریع در آن نفوذ کرده و رخنه می‌کند و بالتّبع اعمال انسان نیز متأثّر می‌گردد. اگر در دل خوشی و سرور باشد آثار آن پر واضح بر چهره نمایان می‌گردد و شخص بیننده از درون انسان مطّلع می‌شود، «چهره» انعکاس درون است و بیننده به راحتی می‌تواند حدس بزند که این خوشی یا ناخوشی مستور بر چهره، واقعی است یا خیر!

💫 سرچشمه‌ی خوشی، ناخوشی، محبّت و دشمنی در دل است، اگر دل درست شود تمام امور مربوط به او نیز درست می‌شود و اگر دل خراب باشد اثرات مخرّب آن حتماً بر اعضا طاری می‌گردد.

📝 برگرفته از کتاب به سوی آرامش از آثار حکیم الامت مولانا اشرف‌علی تهانوی رحمه الله

حسام الدین
جمعه ۱۳۹۹/۰۵/۱۰
10:13 AM

عشق مجازی بزرگترین فتنه در راه سلوک

عارف بالله حضرت اقدس مولانا شاه حکیم محمد اختر صاحب رحمه الله:

ضربه فنی عشق مجازی آنقدر بزرگ است که هر کس در دامش افتاد کاملا از راه راست منحرف میشود

چرا که انسان از انجام این گناه آنقدر دور میشود که از بقیه گناهان اینقدر دور نمیشود

مثلا اگر دروغ گفته یا غیبت کرده است و یا نمازجماعت را ترک کرده است به فرض مثال دلش 40 درجه از خداوند متعال منحرف میشود ،و اگر شخص توبه کند قلب او دوباره به سوی الله تعالی متوجه میشود

اما اگر خدای ناکرده در عشق مجازی یک چهره ای ،مبتلا شد پس مسیر دلش 180درجه از خداوند متعال منحرف میشود وقلب او به طور کلی تغییر میکند

حال اگر در نماز قرار گیرد یا تلاوت قرآن و یا ذکر بکند تصویر همان شخص جلوی چشمانش حاضر میگردد، مسیر دلش از خداوند برگشته و بسوی یک لاشه بدبو و پوسیده(اشاره به زمانی که در قبر گذاشته میشود) کشیده شده است


اینقدر دوری بخاطر این گناه حاصل میشود که از انجام هیچ گناهی دیگر به این اندازه حاصل نمیشود.


حضرت حکیم الامت اشرف علی تهانوی رحمه الله می فرماید:

عشق صورت "مجازی"هم یک عذاب است، خصوصا عشق امارد "پسر بچه ها ی نوجوان" خیلی مریضی خطرناکی است.

یکی از بزرگان گفته است:

هرگاه مردود شدن کسی اراده شده باشد او به محبت امارد مبتلا می شود. پس گویا این عشق صورت[مجازی] علامت مردودیت است.

مسئله تصوف است که با امردها مخلوط نشوید و با زنان[نا محرم ] با نرمی حرف نزنید.

📚ملفوظات حکیم الامت اشرف علی تهانوی رحمه الله ۱۷/۱۶۵

بنده(مولانا احمد عبدالحق مجددی غفرله) گویم :

حکم چت و تماس و پیام مجازی با نامحرم "بدون ضرورت شرعی و بیشتر از حد ضرورت" هم همین است، شیطان مردود اول دلیل می آورد که شما خیر خواهی می کنید و...بعد هر دو را بدبخت و رسوا می کند.

سالکی که مبتلا به عشق مجازی شد، از نظر الهی می افتد، فورا باید توبه کند، ورنه از راه سلوک مطرود خواهد شد

بزرگ ترین فتنه در راه سلوک عشق مجازی است.

انکشاف حقایق از همراهی اهل دل

حکیم الاسلام مولانا قاری محمدطیب رحمه‌الله میفرمایند:

بنده از بزرگانم واقعه‌ای را شنیدم، مولانا منصورعلی خان (از شاگردان حضرت مولانا محمدقاسم نانوتوی بانی دارالعلوم دیوبند) خود مستقیما این واقعه را برایم نقل کردند.

ایشان میگویند:
زمانی که در ابتدای دارالعلوم دیوبند به خدمت حضرت مولانا نانوتوی رحمه‌الله مشغول تحصیل بودم به عشق مجازی مبتلا شده بودم تاجایی که در نمازهایم خلل می آمد از این ماجرا بسیار پریشان شدم، بنابراین مجبور شدم به مولانا نانوتوی مراجعه کنم.

مولانا فرمودند:
《فردا بعد از نماز صبح پشت سرم بیا و هیچ مگو》

بعد از نماز صبح به دنبالشان راه افتادم در آن روز چشمان حضرت غیرعادی و حالت شان را متغیر یافتم، که از دیدن این واقعه به خود لرزیدم.

ایشان وارد حجره شدند من نیز وارد شدم و روبروی ایشان مودبانه نشستم، دست راستم را گرفته و روی دست چپ شان قرار داده و با دست راست آهسته روی دست چپم می کشیدند مثل اینکه نخی را بتابانند.

مولانا منصورعلی خان به من فرمودند:
من میتوانم سوگند یاد کنم تا زمانی که حضرت دستش را روی دستم میکشید،تمام اشیای زمین وآسمان برایم منکشف بود و رفت و آمد فرشتگان را مشاهده میکردم، گویا تمام عالم غیب برایم منکشف شده بود و در پایان با شدت دستش را روی دست چپم کشید و اشاره کرد بیرون شوید.

من بیرون شدم در حالی که میدانستم چیزی از قلبم بیرون شده است ولی نمیدانستم چه بوده است.

اتفاقا دوباره همان معشوق مجازی را دیدم اما این مرتبه هیچ احساسی نسبت به او نداشتم چنین مینمود که گویا این همان عشق رذیله بود که از قلبم بیرون شده بود.

اهل الله و کاملین وقتی که به کمک مجاهدت‌ها و ریاضات و کمالات به مقامات عالیه دست پیدا می کنند دروازه‌های قلبشان گشوده میشود.

آنها که بجای خود بلکه کسانی که دنباله‌رو آنهایند دروازه‌های قلب آنها نیز باز و کامیاب میگردند.

ـــــــــــــــــــــــــــ

حسام الدین
شنبه ۱۳۹۹/۰۵/۰۴
1:3 AM

زبان عشق

یک مرتبه ، یک شیخی از ترکیه، (به نام)اسعد افندی ،محضر حضرت حاجی امدادالله مهاجر مکی قدس سره تشریف آورد .

حضرت رحمه الله درس مثنوی می دادند و به زبان اردو بیان می فرمودند و آن شیخ لذت می برد.

یکی از خادمان حضرت رحمه الله عرض کرد که اگر این(شیخ ترکی) اردو می دانست ،بیشتر لذت می برد.

حضرت حاجی صاحب رحمه الله فرمودند : عزیزم! قید زبان در میان نیست . و این شعر را خواندند:

فارسی گو گر چه تازی خوشتر است

عشق را خود صد زبان دیگر است

بوی آن دلبر که پرّان می شود

این زبان ها جمله حیران می شود.

📚معارف الأكابر

🖌ترجمه: محمدعرفان

عشق محتاج زبان نیست

فرید
دوشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۰۳
12:48 AM

الگوی عشق و محبت

ام المومنین عائشه صدیقه رضی الله عنها بعد از دفن فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه پرده ای داخل خانه آویزان نمود و در فضایی ۷۲ × ۵.۲۴ که عرض آن به یک متر نمی رسید ۳۵ سال زندگی نمود

هرگاه صحابه خانه ای پیشنهاد می دادند که جهت آسایش بیشتر بدان نقل مکان کند می فرمود حاضر نیستم محبوبم را ترک کنم و آرامش این مکان را به هیچ منزلی عوض نمی کنم

فرید
سه شنبه ۱۴۰۲/۱۰/۰۵
4:2 PM

شعر

دریغا کین چنین حزنی به دل شد

هر آنکس رنج دادم خود بهل شد

چه سوزی در دلم از حسن رویش

کجا آن محرمی خواهان کویش

که از این سینه ام دردی بجوید

ز سیمای رخش هر دم بگوید

در این عالم نباشد خوش تر از او

خجل بوی خوش نرگس ز آن بو

مبندید افترا کین مرد مغرور

خودش را نیک دارد کور زین نور

غمی دارم چو دریای خزر من

کند بر وصل خود او بر حذر من

مرا درگیر آن عالم که کردند

به چشمانم همه عالم بمردند

به خلوت این غمش را بر فروزم

ز این شعله جهانی را بسوزم

چو ماهی اندر آن دریا خوشم من

بخفتم اندر این رئیا خوشم من

تو برخیز ای جوان از خواب برخیز

ز تخم حب او اندر دلت ریز

بمیر از عشق این دنیای فانی

بشو عاشق به حسن آسمانی

مترس از مردن این جسم فانی

شهادت زندگانی جاودانی

عجب از آن دمی در شوق رویش

کنم مستی شوم در جست و جویش

اگر خاکم کند در گورستان

الینا ترجعونش خوش تر از جان

بشیر این ذوق را در دل نهان کن

غمت بر شعر زن آگه جهان کن

سخن داری بگو هرگز مترسی

پذیری ناپذیری را مپرسی


مولانا محمد بشیر حفظه الله

برچسب‌ها: شعر، مولانا محمدبشیر، غم، عشق
فرید
پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۲۳
5:59 PM

عشق عارفان/مثنوی معنوی

🔆عشق چون کشتی بود بهر خواص

🔆کم بُوَد آفت بود اغلب خلاص

🔆زیرکی بفروش و حیرانی بخر

🔆زیرکی ظنّ است و حیرانی نظر

مثنوی_مولانا رومی رحمه الله


عشق برای بندگان خاص و عارفان خدا همانند کشتی است و بیشتر آنها با آن نجات می یابند و آسیب های کمی دارد.

زرنگی و عقل گرایی خودت را بفروش و به جای آن حیرت عرفانی را جستجو و خریداری کن. زیرا زرنگی همراه با شک و تردید است ولی حیرانی عرفانی همراه با یقین و اطمینان.


زیرکی: تکیه بر عقل محاسبه گر جهت کشف حقیقت است.

حیرانی: مرحله ی مستی فرا عقلی است.

فرید
پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۵/۰۵
2:20 PM

از هستی مجازی خویش بگذر

🔆ما بها و خونبها را یافتیم

🔆جانب جان باختن بشتافتیم


📚مثنوی مولانا رومی رحمه الله


ما به این راز پی بردیم که چه ارزشی داریم و با چه کسی باید معامله کنیم, بنابراين باید در راه رسیدن به خداوند متعال جان خویش را فدا و فنا کنیم و از همه هستی خویش بگذریم تا به عشق حقيقی و وصال الهی که خونبهای فنا شدن در راه اوست دست یابیم.


یعنی مولانا رحمه الله می گوید:از هستی مجازی خویش بگذر و نفس خود را پایمال کن تا به وصال الهی که خون بهای این بهای پرداخته شده است برسی


احمد عبدالحق مجددی غفرله

فرید
یکشنبه ۱۴۰۲/۰۵/۰۱
5:54 PM

توجه اولیاء الله به اتباع سنت

من در اله ‎آباد بزرگی به‎ نام مولانا شاه محمد احمد رحمه‎ الله را دیدم که خلیفہ سید بدر علی شاه خلیفہ حضرت مولانا شاه فضل الرحمان گنج‎مرادآبادی رحمه الله بود


او را دیدم که خادم پیراهنش را از طرف دست راست بیرون کرد در حالی‎که سنت این است که هنگام پوشیدن پیراهن، اول دست راست را بپوشد و هنگام بیرون کردن اول دست چپ را بیرون کند.


کفش باشد یا پیراهن و شلوار از طرف راست بپوشید و از طرف چپ بیرون کنید.


من هنگامی که خادم پیراهن مولانا را از طرف چپ بیرون کرد، همانجا بودم از کراچی به خدمت حضرت رفته بودم.


حضرت مولانا شاه محمد احمد رحمه‎ الله خادم را سرزنش کرد و فرمود که تو چقدر نادانی؟ مگر این سنت را یاد نداری؟ تو پیراهنم را خلاف سنت بیرون کردی، لذا حالا دوباره آن را به تنم کن. خادم دوباره پیراهنش را از طرف راست به تنش کرد. سپس مولانا فرمود: حالا از طرف دست چپ بیرون کن.


یک بار شخصی جوراب مولانا شاه ابرار الحق رحمه‎الله را بیرون می‎کرد، اول جوراب راستش را بیرون کرد. مولانا به او گفت: دوباره جوراب را به پایم کن و اول جوراب چپ را بیرون کن.


هنگام پوشیدن کفش، جوراب و لباس به سنت عمل کنید.


با عمل بر سنت هروقت یاد پیامبر اکرم ﷺ تازه می‎شود، هنگام پوشیدن کفش به‎ یادتان خواهد آمد که به سنت پیامبر اکرم ﷺ دارم عمل می‎کنم


زیرا در حدیث شریف آمده است:

اذا انتعل احدکم فلیبدأ بالیمنی و اذا نزع فلیبدأ بالشمال؛

هرگاه فردی از شما کفش پوشید، پس اول کفش راست را بپوشد و هرگاه کفش‎هایش را بیرون کرد، اول کفش چپ را بیرون کند.


اگر شما در تمام روز هرگاه کفش می‎پوشید و بیرون می‎کنید، به این سنت عمل کنید، آیا یاد پیامبر اکرم ﷺ تازه نمی‎شود؟ یقیناً دل خوش می‎شود که من بر سنت پیامبر اکرم ﷺ دارم عمل می‎کنم.


محبت همین چیز را می‎گویند، محبت نام عمل است.


مردم فقط با زبان می‎گویند که ما بسیار محبت می‎کنیم اما هنگام عمل، نفس و شیطان بر آن‎ها غالب می‎شود، محیط و ماحول غالب می‎شود، ترس زن و مسئولین و کارمندان شرکت غالب می‎شود و صراحتا برخلاف حکم پیامبر اکرم ﷺ عمل می‎کنند.


❤️ مأخذ: کتاب آداب عشق رسول ﷺ از شیخ العرب و العجم، عارف بالله، حضرت مولانا شاه حکیم محمد اختر رحمه الله
💛 ترجمہ: خانقاہ اشرفیہ اختریہ ھرات ۔ افغانستان

حسام الدین
پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
2:52 AM

اخذ فیض و برکت از احادیث نبوی صلی الله علیه وسلم

حضرت ایشان فرمودند: که سبحان‌الله عجب فیض و برکات از خواندن حدیث شریف نبوی علی صاحبها الصلوات والتحیات ظهور می کند


افسوس که مردمان چشم بصارت از دیدن این برکت دوخته اند

فردا چند احادیث در مناقب صحابه کرام رضی الله تعالی عنهم اجمعین خوانده شد من مشاهده نمودم که جسم را از غسل زیاده تر طهارتی حاصل شد و دل را از تصفیه عالی تر لطافتی شامل گشت


بعد از ان فرمودند: که من هر روز در خیال خود در مدینه منوره حاضر شده بزیارت روضه شریفه مشرف می‌شوم و غبار مرقد مطهر بعین آرزو از جاروب مژگان صاف می‌نمایم و خاك پاك را کحل( سرمه) دیده خود می‌سازم و بزیارت قبه منوره جان می‌بازم گاهی بدان آستان جان بخش می بوسم و گاهی برآن خاك حیات دیده جبین می‌مالم آه صد آه
بیت:
کف پا بهر زمینی چو رسد تو نازنین را
بِلب خیال بوسم همه عمر آن زمین را


بعد از آن ارشاد فرمودند: که احوالم مثل شعر حضرت میرزای شهید نور الله مرقده است که فرموده اند

بیت:
اگر چه طاقت یك گردش نگاهم نیست
خدا کند همه نازش بجان من باشد


و ایضا فرمودند: که عاشق شیدای طواف کوچه دلربا چون در ظاهر بار نمی یابد در خیال بجا میآرد که ما مهجور از درگاه یاریم و دور از طرف آن جواریم هر بار آه شرربار بزبان می‌آید و می‌سوزاند و هر ساعت ناله پر حرارت سر می‌کشد و جان را آتشی میدهد
بیت:
بنامهٔ که به لیلی خیال مجنون برد
بآن کرشمه که لیلی برو نمود نثار


تصور خنجر غمزه‌اش بر دل کشتگان مفارقت زخمهای بی‌نشان میزند و خیال شمشیر نازش بر سینه ماتم زدگان مهاجرت جراحت می دهد.

#درالمعارف ملفوظات امام‌المتقین آیة من آیات رب‌العالمین سلطان‌الاولیا و محبوب الٰهی حضرت شاه عبدالله المعروف بشاه غلام‌علی قدس الله سره‌السامی
برچسب‌ها: فیض، برکت، حدیث، درالمعارف
حسام الدین
یکشنبه ۱۴۰۲/۰۱/۰۶
3:56 AM

امتحان معشوق نازنین عاشق را

حضرت ایشان(حضرت شاه غلام علی رح) ارشاد فرمودند که فنا عبارت از زوال آرزوهاست و بزرگی که گفته باین معنی
اشارت است

بیت:

تمنا ہی تیری اگر ہے تمنا : تری آرزو ہے اگر آرزو ہے

بعد از آن در حضور پر نور مذکور ورود مصائب و ابتلاء مقربان حق جل و علا آمد حضرت ایشان فرمودند که مبتلا ببلا ساختن و غمگین بغمها نمودن امتحان معشوق نازنین است بصدق تعشق عاشق مسکین

بیت:

نیست بی‌ موجب پی آزار ما
امتحان میخواهد ازما یار را

راقم گوید(حضرت شاه رئوف احمد خلیفه راشد حضرت ایشان) عفی عنه آه صد آه چندانکه عاشق گریانست او خندانست و چونکه غمگین عاشق مهجور است او مسرور است، آلام عاشق مضطر آرام معشوق دلبر است، آفت عاشق شیدا فرحت معشوق رعناست
بیت:
چندان که طپید بسمل ما : خندان تر گشت قاتل ما

و ایضا حضرت ایشان در آن مجلس فرمودند که مرد با تمیز، دو چیز شکسته و دو درست دارد دل شکسته و پای شکسته دینی درست و یقینی درست یعنی دل شکسته از آرزو جز تمنای مولا و پایی شکسته از تک و پو در جستجو ما سوی و دینی درست موافق شریعت و سنت و یقینی درست مناسب حقیقت و معرفت.

#در‌المعارف ملفوظات امام‌المتقین آیة من آیات رب‌العالمین سلطان‌الاولیا و محبوب الٰهی حضرت شاه عبدالله المعروف بشاه غلام‌علی قدس الله سره‌السامی

برچسب‌ها: عشق، عاشق، معشوق، دل شکسته
حسام الدین
پنجشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۰۴
12:55 PM

او نماید هـم به دلـها خـویـش را

♦️درس مثنوی♦️

 

🔸اتحاد یار با یاران خوش است

🔹پای معنی گیرصورت سرکش است

                                           

🔸صورت سرکش‌گُدازان کن به رنج

🔹تا بـینی زیـر آن وحدت چو گنج

                                   

🔸ور تو نگدازی عنایتهای او

🔹هم گدازد، ای دلم مولای او

                                             

🔸او نماید هـم به دلـها خـویـش را

🔹او بدوزد خرقه‌ی درویش را 

  

 

📝 تشریح: اتحاد به معنی اتصال و تعلق؛ رنج به معنی ریاضت؛ مولا به معنی غلام؛ لفظ «هم» برای حصر کلام است؛ خرقه مراد قلب پاره پاره از عشق؛ دوختن مراد جمعیت بخشیدن. 

 

مولانا می‌فرماید: وقتی ثابت شد مقصود و مطلوب اصلی یعنی حقیقت واحد حق تعالی است و صورتها یعنی موجودات ظاهری غیر حقیقی و حجاب هستند، پس همراهی و معاشرت طالب‌ها تنها با مطلوب پسندیده و زیباست، و مطلوب تنها یک حقیقت واحد است.

 

لذا شما باید از معنی(حقیقت واحد) اتباع نمایید و در این جهت سعی و تلاش کنید؛ چرا که موجودات ظاهری از مسیر اتحاد سرکشی می‌کنند و قابلیّت وحدت و یکی شدن را ندارند و برای آنها تعدد و تغایر لازم است، به همین دلیل است که حقیقت واحد در حجاب و پرده می‌ماند پس وقتی‌که صورت حال این‌گونه است می‌بایست آن را با ریاضت بگدازی و تهذیب نمایی و با حق تعالی چنان مشغول شوی که موجودات ظاهری از نظر محو گردند و این اندیشه، معنای واقعی گداختن و فنا شدن است، همانطور که در اقسام فنا بدان پرداخته شد.

 

امّا لازم است هم چنان که به این ریاضت مشغول گردی تا این رنج و مشقّفت تو را به گنج وحدت و حقیقی برساند با قلب خود نیزحقیقت واحد را مشاهده نمایی.

 

حال اگر شما قادر به ریاضت و تهذیب نفس و مجاهده نبودید، نباید ناامید شوید به عبارت دیگر اگر تصورکردیدکه ما بیچارگان قوّت و طاقت ریاضت و مجاهده را نداریم پس هرگز نخواهیم توانست به این‌گنج حقیقی دست یابیم.

 

پاسخ‌تان این خواهد بود که شما قصد طلب و دست یافتن به این ثمره حقیقی را بنمایید و اگر دیدید که از طاقت و توان‌تان بیرون است، اندوهگین و مأیوس نگردید، چون عنایات خاصّه حضرت حق و مهر و عطوفت او قادر است این کثرت را با لمحه‌ای در لحظه‌ای تهذیب نماید و آن را فنا گرداند، او پروردگاری است که دل من، غلام و بنده‌ی بیچون و چرای اوست.

 

پس شما تلاش و سعی خود را بنمایید، مطمئن باشید که عنایت و لطف پروردگار شما را بی‌نصیب نمی‌گذارد و در رسیدن به مقصود یاورتان خواهد بود. 

 

در بیت آخر مولانا مصراع «تا ببینی زیر آن وحدت چو گنج» را تشریح می‌فرماید که پروردگار اگر چه با چشم مشاهده نمی‌شود، امّا قلوب عارفان به مدد و عنایت حق تعالی می‌تواند منزلگاه جلوه‌ی معرفت معشوق قرار بگیرد به گونه‌ای که عارف عاشق دیگر به جز ذات و صفات حق به جانب هیچ کس دیگر التفات ننماید.  

 

در مصراع پایانی می‌فرماید که پروردگار با عطای وصال خود به قلب پاره پاره عاشق صحت و سلامت می‌بخشد و با این عنایت قلب رنجور و آزرده درویش عاشق را التیام می‌دهد.

 

🌴نکته‌: در کلمه‌ی حصر «هم» به این مفهوم اشاره می‌کند که کسب معرفت و «وصال الی الله» اکتسابی نیست، بلکه وابسته به عنایت و بخشش خداوندیست.

 

به عبارت دیگر هر چند اسباب برای ثمرات و مقاصد خود وضع شده اند، مانند نوشیدن آب برای رفع تشنگی، درمان برای سلامت و تندرستی، تأمل و فکر برای ایراد نظر درست، امّا تمام این ثمرات از جانب خداوند است این قاعده‌ي کلّی پروردگار است که بعد از دخالت اسباب به اذن خداوند ثمرات جاری می‌گردد.

 

پس وجود و دخالت اسباب ضروری و لازم است و انسان می‌باید در طریق وصال الی الله؛ یعنی مجاهده، ریاضت و طلب، کم کاری، تنبلی و کاهلی ننماید امّا یقین کند که عنایت خداوند تنها مؤثر واقعی در حصول به مقصود است.

 

 

👈🏻ادامه دارد.....

 

 

📚 كتاب: كليد مثنوی

📖مولف: حکیم الامت حضرت مولانا اشرف علی تهانوی رحمه الله تعالی

✏️مترجم: امید محمدی

 

 

حسام الدین
یکشنبه ۱۳۹۹/۱۲/۱۷
5:27 PM

درس عشق و محبت... 

ﻣﺤﺒﺖ، ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻼﻝ رضی الله عنه ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ‏ﷺ ‏ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺍﺫﺍﻥ ﺑﮕﻮﯾﺪ .

ﻣﺤﺒﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻼﻝ رضی الله عنه ﮐﻪ ﺷﻬﺮ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ‏ﷺ ‏ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ او ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩ .

ﻣﺤﺒﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻼﻝ رضی الله عنه ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺩﻭﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﺪﯾﻨﻪ، ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ‏ ‏ﷺ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺍﯼ ﺑﻼﻝ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺭﯼ ﺗﺎ ﺑﻪ ﮐﯽ؟
ﻭ ﺑﻼﻝ ﺑﺎﭼﺸﻤﺎﻥ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﺑﺎﺭ ﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻣﻨﻮﺭﻩ ﺑﺴﺖ .

ﻣﺤﺒﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻼﻝ رضی الله عنه ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺭﺳﯿﺪ ﺣﻀﺮﺍﺕ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﯿﻦ ‏رضی الله عنهما‏ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺍﺫﺍﻥ ﺻﺒﺢ ﺭﺍ ﺑﮕﻮﯾﺪ تا خاطرات زمان پیامبر علیه السلام زنده شود ﻭ او اذان گفت و ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ  «ﺍﺷﻬﺪ ﺍﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ» ٬ ﺭﺳﯿﺪ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﮐﻞ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻟﺮﺯﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺍﻫﺎﻟﯽ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﯾﮏ ﺻﺪﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ .

ﻣﺤﺒﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻼﻝ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﮑﺮﺍﺕ ﻣﻮﺕ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻭ ﺍﺷﮏ ﮔﻔﺖ٬ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﻪ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻣﺤﺒﻮﺑﻢ ﻣﺤﻤﺪ ‏ﷺ ﻭﯾﺎﺭﺍﻧﺶ می روم.

حسام الدین
دوشنبه ۱۳۹۹/۰۵/۰۶
4:45 PM

آمارگیر وبلاگ

Print <-BlogAndPostTitle->
  • new posts
  • ساعت و تاريخ