تـــصـــوف و عـــرفـــان

(تــزکــیــه و احــســان)

تعریف قرآن کریم از زبان رسول الله صلی الله علیه وسلم

شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۲۹، 2:43 PM

رسول الله صلی الله علیه وسلّم فرمودند:


(كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ نَبَأُ مَا قَبْلَكُمْ ، وَخَبَرُ مَا بَعْدَكُمْ ، وَحُكْمُ مَا بَيْنَكُمْ ، هُوَ الْفَصْلُ لَيْسَ بِالْهَزْلِ ، هُوَ الَّذِي مَنْ تَرَكَهُ مِنْ جَبَّارٍ قَصَمَهُ اللَّهُ ، وَمَنِ ابْتَغَى الْهُدَى فِي غَيْرِهِ أَضَلَّهُ اللَّهُ ، فَهُوَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ ، وَهُوَ الذِّكْرُ الْحَكِيمُ ، وَهُوَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ ، وَهُوَ الَّذِي لَا تَزِيغُ بِهِ الْأَهْوَاءُ ، وَلَا تَلْتَبِسُ بِهِ الْأَلْسِنَة ، وَلَا يَشْبَعُ مِنْهُ الْعُلَمَاءُ ، وَلَا يَخْلَقُ عَنْ كَثْرَةِ الرَّدِّ ، وَلَا تَنْقَضِي عَجَائِبُهُ ، وَهُوَ الَّذِي لَمْ يَنْتَهِ الْجِنُّ إِذْ سَمِعَتْهُ أَنْ قَالُوا ﴿ إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴾ ، هُوَ الَّذِي مَنْ قَالَ بِهِ صَدَقَ ، وَمَنْ حَكَمَ بِهِ عَدَلَ ، وَمَنْ عَمِلَ بِهِ أُجِرَ ، وَمَنْ دَعَا إِلَيْهِ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ)


(در کتاب خداوند، احوال گذشتگان قبل از شما و خبر آیندگان بعد از شما و احکام بین شما وجود دارد، کلام حقّ است نه شوخی و مزاح ،کلامی است که هر ظالمی آن را ترک کند، خداوند او را از بین می برد، و هر که هدایت را در غیر طریق آن جستجو کند گمراهش کند،

این کتاب حبل المتین الهی و ذکر پرحکمت او و صراط مستقیم است ، کلامی است که با آن جانها منحرف نمی شوند، و زبانها دچار اشتباه نمی گردند، و علما از غور و تفکر و فهم آن سیر نمی شوند، از بسیار خواندن و مدارسه کردن، کهنه نمی شود(و همیشه تازگی دارد) عجایب و شگفتی هایش پایانی ندارد،

همان کلامی است که تعریف جنّیان از آن به هنگام شنیدنش باز هم کم است که گفتند

﴿ إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴾

(ما قرآن بسیار شگفت انگیزی شنیدیم)

کتابی است که هر کس طبق آن سخن گوید راست گفته و هر کس بر اساس آن حکم کند، به عدالت رفتار کرده و هر کس به آن عمل کند، اجر و ثواب دریافت می کند، و هر کس به سوی آن فرا خواند به راه راست هدایت خواهد شد)

[ أخرجه الدارمي ]

person فرید
chat
•••

مولانا حسین احمد مدنی رحمه الله علیه

جمعه ۱۴۰۲/۰۷/۲۸، 2:9 PM

​​هنگامی که انگلیس حضرت مولاناحسین احمد مدنی رحمه الله را به علت فتوای جهادی که بر علیه انگلیس داده بود، در دادگاه حاضر کرد به ایشان گفته شد:

شما چنین فتوایی داده اید؟

ایشان فرمودند: بله بنده گفته ام، اکنون نیز می گویم و همیشه خواهم گفت!

گفتند می دانی جرم آن چیست؟

ایشان فرمودند بله من از دیوبند حرکت کرده ام کفن خود را همراه خود آورده ام

و اشاره به عمامه ی سفیدی که بر سر بسته بودند نمودند

و گفتند از مرگ باکی ندارم

(شیرمردان دیوبند چنین بودند)

person فرید
chat
•••

دین واقعی دینی نیست که از تلويزيون و رادیو ترویج می‌شود

سه شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۲۵، 7:28 PM

امروزه اکثریت جامعه که انسان‌های فهیمی هم هستند می‌دانند که دین واقعی، این دینی نیست که پیوسته از رادیو، تلویزیون و از سر منبر ترویج می‌شود.

دینی که ترویج می‌شود جز بدبختی و افسردگی برای جامعه چیزی به‌همراه نمی‌اورد.

ولی مشکل اینجاست: باوجود اینکه مردم می‌فهمند که دین اصلی این نیست، باز هم کورکورانه به تقلید ادامه داده و خود به دنبال پیدا کردن ایمان خالص نمی‌روند.

بلکه جستجوی مسائل دینی و بلکه امور معاشرتی مانند، جستجوی فرد تشنه به دنبال سراب یا به چشمه‌ای زهرآگین‌تر از سمّ و نوشیدنی‌های مرگ‌آور است.

دستگاه تلویزیون نیز با تبلیغات و جایگاه و ردپای گذاشته است، زانوها در مقابل برنامه‌های هنرپیشگان حرفه‌ای که همیشه از سفره حاتم می‌بخشند و بدعتها را از خود به یادگار می‌گذارند، سائیده شده و روزها و شبها لِنگ‌ها بسوی این دستگاه تخریب کننده دراز اند از بزرگترین وسایل تخریب دین و معاشرت و نابسامانی کانون اخلاقی یک خانواده است.


📚برگرفته از کتاب “حکم تصویر و پیامدهای تلویزیون از دیدگاه شریعت”

از تالیفات مرشدنا و مخدومنا مولانا عبدالرحیم زرنجی(نقشبندی مجددی) دامت برکاته

person فرید
chat
•••

تجلیات سربازی/در نزد خدا حسن عمل معتبر و مقبول است

سه شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۲۵، 7:22 PM

حضرت امام ربانی(قدس سره)فرمودند :

در نزد خداوند متعال کثرت عمل اعتبار ندارد ، بلکه حسن عمل معتبر است چنانچه نص صریح می باشد.

(تَبارکَ الذی بیده المُلْکُ و هوَ علی کلِّ شیءٍ قدیر الذی خَلَقَ الموتَ و الحیوةَ لِیَبْلُوَکم ایّکم اَحْسَنُ عَمَلا)

خداوند متعال نفرموده است: اکثر عملا بلکه فرموده است احسن عملا ؛ یعنی کدامتان بهتر و پسندیده تر و با اخلاص تر عمل می کند.

در حالیکه امروزه ما گمان برده ایم که زیادی عمل معتبر است ، نخیر بلکه حسن و خوبی عمل مقبول است و هر عملی که با اخلاص باشد ، نزد خداوند متعال مقبول تر می باشد .


📚 تجلیات سربازی

✨ تجلیات قطب الارشاد امام محمد عمر نقشبندی مجددی رحمه الله تعالی

✍ مؤلف : حضرت مولانا عبدالحق مجددی دامت برکاتهم العالیه

person فرید
chat
•••

مبحثی مختصر پیرامون صفات سالک و مجذوب و بیان اقسام ایشان

یکشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۲۳، 10:27 AM

طریقه وصول مجذوبین بدین صورت است که ابتدا القای نور و تجلیات اله بر دلشان واقع می‌گردد که به این وسیله، وصول الی الله و مقام مشاهده حاصل می‌شود سپس سیرشان متوجه اسما، صفات و مصنوعات می‌گردد

بهمین خاطر است که مجذوبین گروهی هستند که انوار دلشان مقدم بر اذکارشان ميباشد یعنی ایشان به ذکر و شغل مشغول نبوده اند بلکه ابتدا قلوبشان منور گشته و خداوند جل جلاله ایشان را به سمت خویش رهنمون ساخته سپس ذاکر گردیده اند و در ذکر کردن مشقت آنچنانی برداشت نکرده و نمی‌کنند

طریقه وصول سالکین بدین قرار است که ابتدا با مشقت و تکلیف به ذکر مشغول هستند و به محبت، مشقت، مجاهده و رياضت نیز اشتغال دارند سپس در قلوب ایشان نور یقین وارد می‌شود و وصول الی الله را حاصل می‌نمایند

بهمین خاطر سالکین به گروهی گفته می‌شود که اذکارشان مقدم بر انوار ایشان است.

گروه سومی نیز وجود دارد که اذکار و انوارشان توأم و همزمان باهم در حرکت است

یعنی هنگامی که ذکر را شروع می‌کنند آمدن انوار نیز شروع می‌شود و این سیر همزمان ایشان را تا ذات خداوند تعالی جذب می‌نماید

عده ای دیگری نیز وجود دارند که فاقد اذکار و انوار هستند یعنی طاعت مولی《عز شانه》را انجام نمی‌دهند و هیچ کشش به طرف وی ندارند (نعوذبالله من ذالک)

مثال گروه اول یعنی مجذوبین چون رونده در راه تاریکی است که از دور دستها روشنایی می‌بیند و چشم در روشنایی دوخته و به راه می‌افتد بی آنکه از مسیر راهش مطلع باشد

مثال گروه دوم یعنی سالکین مانند همین رونده در شب تاریک است با این تفاوت که فاقد هرگونه روشنایی می‌باشد و بعد از اتمام مسیر روشنایی می یابد و از آن به بعد با آن روشنایی حرکت می‌کند

اما گروه سوم کسانی هستند که به وسیله ذکر خویش، نور و روشنایی را مشاهده می‌کنند و بخاطر همین نور بصیرت که در قلوبشان وجود دارد مسیر خود را می‌بینند و همیشه از نور قلبشان پیروی می‌کنند و در تاریکی ها از آن استفاده کرده راه را کاملا زیر نظر دارند و مسیر حرکتشان به اندازه دوام نورشان می‌باشد

اکمال الشیم ۲۰۵-۲۰۶


منبع: کتاب جام شریعت و سندان عشق

person فرید
chat
•••

نامه/برداشت های غلط از احادیث

شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۲۲، 5:0 PM

نامه

خدمت جناب مولانا شمس الحق فقهی السلام علیکم

بنده ... هستم ، چندی هست بخاطر بعضی مشغله ها متأسفانه توفیق کمتری در اذکار دارم اما بطور کل ترک نشده

سعی می کنم حداقل صبح و شب نیم ساعت را به اذکار مشغول باشم و کتاب دلائل الخیرات و مناجات نورانی شما را پایبندم

جناب مولانا منزلی داشتم و بخاطر اینکه فرزندان کمی بزرگ شدند یک ساختمان سه واحدی بزرگتر را مشغول ساختم که در طبقه همکف برای خودم باشد و طبقه های بالایی جهت فرزندان البته فرزند بزرگ تازه عقد شده و هنوز نیاز به خانه ندارد

بسیاری از دوستان و مردم مرا مورد ملامت قرار می دهند که شما تبلیغی هستی و هم صوفی چرا خود را مشغول به دنیا و ساخت آن نمودی و در حدیث آمده بدترین مال آن هست که جهت گل و آب و ساخت منزل استفاده شود

این سخنان مرا بسیار آزرده خاطر نموده و گاهی با خود می اندیشم فرزندان هنوز نیازمند خانه نیستند و شاید کارم درست نباشد و اگر چنین است لطفا راهنمایی نمایید که اگر کارم خلاف شرع و تصوف و عرفان است ساخت منزل را ترک نمایم

برای بنده و خانواده التماس دعا دارم خصوصا مادم که دیروقت است با مریضی های متفاوت گرفتار است

... تربت جام


جواب

بسم الله الرحمن الرحیم

عزیزم ... علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

خداوند متعال توفیق بیشتر عنایت کند ، عزیزم دیروقت است از زیارت شما محروم هستم و باید تعلق ظاهری را حفظ نمایید و به حلقات و جلسه ها بیشتر اهمیت دهید

الحمدالله که اذکار و اعمال بطور کل قطع نشده ، توشه آخرت همین اعمال و اذکار هستند که باید بیشتر اهمیت داده شود که بعد مرگ روشنای قبر و مدد کننده مشکلات بعد مرگ هستند

آنچه در مورد ساخت منزل نوشتید مبارک است و ان شاءالله به سلامتی به پایان برسد

عزیزم متأسفانه برداشت های نادرست و شخصی از روایات دینی بدون درنظر گرفتن مفاهیم و مقاصد آن ، هم تحریف معنوی روایات بوده و هم یک تنگ نظری که چهره زیبای اسلام را می خواهد مخدوش کند

عزیزم آنچه که در روایت فوق الذکر وارد شده صحیح است اما منظور از این روایت چنین نیست که کسی منزل درست ننماید و اگر مطلق آن در نظر گرفته شود شامل هر نوع ساخت و ساز می شود که گویا نباید هیچ کس منزل برای خود درست کند و اگر چنین نباشد پس منزل مورد نیاز اشکال ندارد

بعد از این مقدمه باید دانست که نیاز هر شخص متفاوت است و همچنین حدّ خاص و کلی در شریعت تعیین نگردیده که از چه مقدار و مساحت بیشتر نباید ساخت زیرا نیاز هر شخص متفاوت است

اینکه منزل شما کوچک است و برای نیاز منزل بزرگتر می سازید هم جواز دارد و هم یک سعادت و نعمت الهی است که باید شکر آن را بجا آورید چنانچه در روایتی آمده أَرْبَعٌ مِنَ اَلسعَادَةِ: الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ، وَالْمَسْكَنُ الوَاسِعُ، وَاَلجَارََُُّ الصَّالِحُ، وَالْمَرْكَبُ اَلهَنِيءُ، وَأَرْبَغ مِنَ اَلشًقَاوَةِ: اَلْجَارُ السُّوءُ، وَالْمَرْأَةُ اَلسُّوءُ، وَالْمَسْكَنُ اَلضيقُ، وَالْمَرْكَبُ السُّوءُ

در این روایت منزل بزرگ به خوشبختی دنیوی و منزل تنگ تعبیر به عدم خوشبختی تعبیر گردیده ، اما در مورد روایتی که ذکر کردید باید گفت ساخت بنایی مورد نکوهش است که فارغ از نیاز و یا جهت تفاخر و ... باشد چنانچه در روایتی از أبوداوود آمده كل بناءٍ وبالٌ على صاحبه إلا ما لا ، إلا ما لا “

هر بناء و ساخت منزل وبال برای صاحب خود است مگر بنائی که چاره ای جز آن نیست و نیاز به ساخت آن است و نیاز شخص را تکمیل می کند

لذا بنایی را تکمیل نمایید و ضرورت خود و فرزندان را درنظر گیرید و از اسراف و امور غیر ضروری پرهیز نمایید

دینداری و هدف از تصوف ، زندگی محقر نیست و رفاه و آسایش و منزل و ماشین خوب داشتن هم دنیا پرستی نیست

بلکه آنچه مورد نکوهش است غفلت می باشد

مولانا رحمه الله این مطلب را زیبا تفسیر می فرماید

چیست دنیا ؟ از خدا غافل بُدَن

نی قماش و نقره و میزان و زن

خداوند متعال مادر را شفای کامل عنایت کند و خدمت ایشان را سعادت دنیا و آخرت بدانید و کوتاهی ننمایید

موفق باشید

شمس الحق فقهی

شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۲

person فرید
chat
•••

آنکس که تو را شناخت...

شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۲۲، 6:32 AM

حضرت خواجه فرمودند: که در راه حق بهر لباسی که هست درباید آمد امید باشد که عاقبت به صدق باشد.

ملایم این حکایت فرمود که وقتی درویشی را نظر بر دختر بادشاهی افتاد، دختر بادشاه را نیز با او میلی شد ومیان هر دو معاشقه پیدا شد،

دختر بادشاه از کسی بر درویش گفته فرستاد که تو مرد درویشی ترا با من طریق وصلت سخت و دشوار می‌نماید اما یک طریق هست اگر آن بکنی امید باشد که بتو برسم،

طریق آنست که تو خود را مردی متعبد سازی و مسجدی را لازم گیری و درطاعت وعبادت مشغول شوی و تا ذکر تو شائع شود،

چون تو بزُهد و پارسایی مشهور شوی من از پدر اجازت طلبم بِرَسْم تبرک بدیدن تو بیایم!

آن درویش بحکم اشارت همچنان کرد، مسجدی را لازم گرفت وبه طاعت وخلوت مشغول شد، چون ذوق طاعت دریافت بکلی دل برحق بست، ذکر او در افواه افتاد

و دختر بادشاه از پدر اجازت طلبید و بزیارت او آمد، چون بیامد درویش همان بود و جمال همان!

این دختر هیچ حرکت و میلی درو ندید، گفت آخر نه من ترا این حیله آموخته بودم اکنون چه‌شد که هیچ التفاتی بمن نمی‌کنی؟

هرچند ازین بابت بیشتر گفت

درویش گفت: تو کیستی من ترا چه‌ دانم و چه شناسم؟

همچنان ازو اعراض کرد و بحق مشغول شد.

خواجه ذکره‌الله‌بالخیر چون برین حرف رسید چشم پر آب کرد و گفت کسی که این ذوق دریافت پس با غیری چه الفت نماید!

مجلس هفدهم/ جلد چهارم


#فوائدالفؤاد ملفوظات روح افزای سلطان المشائخ حضرت خواجه نظام‌الدین اولیا بدایونی المتوفی سنه ۷۲۵ هجری قدس الله سرّه العزیز

person فرید
chat
•••

یادی از مردان راه معرفت رحمهم الله 

جمعه ۱۴۰۲/۰۷/۲۱، 5:19 PM

✍️محمد سعید مجددی غفرله


مفتی ولی حسن تونکی رحمه الله در کتاب ارزنده خویش: «تذکره اولیای هنـد و پاک» آورده است که:

خواجه قطب‌الـدين بختیار کاکی چشتی رحمه الله وصيت نمـوده بـود کـه نمـاز جنازه مرا کسی بخواند که هرگز حرام نخورده باشد

و سنتهای عصر نیز از او فوت نشده باشد

و همواره با تکبیر اولی جماعت را دریافته باشد،

که این شرایط در سلطان شمس الدین التمش رحمه الله یافته شد،

لذا ایشان نمـاز جنـازه را امامت کرد.


📚 تذکره اولیای هنـد و پاک

person فرید
chat
•••

احکام چهارگانه در مورد زنان اسیر شده در جنگ با مسلمانان

پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۲۰، 12:10 PM

⁉️الاستفتاء⁉️( شماره‌ ۲۹۵)


السلام علیکم و رحمة الله وبرکاته.

زنهای صهیونیسم که اسیر حماس شدن درحکم کنیز هستند؟ راستش اعتراضات بیجای مخالفان اسلام رو درباره کنیز نمیدونم چطور پاسخ درست بدیم اونا میگن چطور اسلام یک زن شوهردار رو صرفا بخاطر جنگ ، اسیر کرده و غنیمت جنگی محسوب میکنه و اونو مثل کالا میدونه و بعنوان کنیز میفروشه؟


✍وعلیکم السلام و رحمة الله وبرکاته.

الجواب باسم المنعم بالصواب:

فقط با اسارت گرفته شدن در حکم کنیز نمی شوند بلکه به رای و نظر حاکم و فرمانروای اسلام بستگی دارد که چه حکمی از احکام چهارگانه در مورد آنان اختیار کند:

۱_یا در مقابل پرداخت فدیه و غرامت و یا مبادله با اسرا آزادشان کند

۲_ اگر عملا ،یا با رای و نظر در جنگ شرکت کرده بودند کشتن آنها در هنگام جنگ و بعد از اسیر کردن جایز است. ولی اگر مشارکتی در جنگ نداشته بودند به اتفاق علما قتل آنها بعد از اسارت جایز نیست. البته امام ابوحنیفه رحمه الله مطلقا قتل زنان را بعد از اسارت جایز نمی دانند.

۳_یا بر آنها منت نهاده بدون عوض آزادشان کند، که البته امام ابوحنیفه رحمه الله مطلقا با آزاد کردن مخالف است.

۴_یا می تواند به عنوان کنیز بین مجاهدان تقسیم کند.

بنابراین کنیز کردن حکمی فرض و واجب نیست بلکه بسته به رای حاکم اسلامی و فرمانروای مسلمین دارد که چه مصلحتی اختیار کند، در این عصر و زمان هیچ فرمانده اسلامی بنا بر مصلحت استرقاق (کنیز و غلام کردن)را اختیار نمی کند.حماس نیز تا کنون هیچ زن صهیون را کنیز نکرده و نفروخته است.

زنان صهیونیسم همه محارب و غاصب اند و بالفعل و بالقوه در جنگ علیه مجاهدان مشارکت دارند و شریک جرم جنایات یهودند الا ما شاء الله.

اگر در آموزه ها و دستورات الهی در مورد بردگی با دیده تفکر بنگرید خواهید دید که در اسلام دستور به خوش رفتاری با بردگان داده شده و اینکه هر لباسی که می پوشیم و هر غذایی که می خوریم به بردگان بدهیم و بر آنان ظلم نکنیم و بسیار تشویق برای آزاد ساختن بردگان داده شده است و از عبادات بزرگ قرار داده شده است. واقعا اگر احکام و دستورات اسلام به درستی عمل شود، بردگی در آن آزادگی است نه بردگی اما افسوس که ما عملکرد و تصویر درستی از اسلام به نمايش نمی گذاریم

احکام الهی سراسر حکمت و مصلحت است و شخص مومن باید در برابر احکام الهی سر تسلیم فرو آورد وبا عقل گج اندیش و دسیسه های یهود و نصارا از جا نرود.

والله اعلم

person فرید
chat
•••

کوه ون اسمی آشنا و دوست داشتنی برای عاشقان و دل دادگان

پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۲۰، 4:25 AM

هنگامی که اسم کوه ون را میشنویم گوشه های از زندگی بزرگ مرد عصر حضرت قطب الإرشاد علّامه محقق مولانا مُحَمَّد عُمَر سربازی رحمه الله تعالی در اذهان تداعی میشود آن ساده زیستی و بی تکلف بودن و عدم کوچک ترین تعلق با دنیای دون

شخصیتی که در تاریخ بلوچستان کم نظیر بوده اند، مجدد زمان، بدعت شکن دوران، منادی توحید، خدمات ارزنده و قابل توجه ای که برای اسلام ومسلمانان این خطه انجام دادند هرگز از یاد نمی رود

گرچه ایشان پیش ما نیست ولی الحمدلله شاگردان مخلص وجان فدایانی تربیت کرده اند که هر یکی گوشه ای از فعالیت‌های ایشان را ادامه میدهند، یکی تصنیف، دیگری تفسیر وحدیث ،دیگری تعلیم، یکی عرفان وتزکیه ودیگری نیز تبلیغ و...

خطه ای که روزی منشأ کفر و شرک بود،چنان درخت تنومند توحید و علم و عرفانی کاشت که هنوز توسط شاگردان عزیزش آبیاری شده و تشنگان علم و عرفان را سیراب می کند،

بله کوه ون یادگار عمر جان شهید رحمه الله تعالی با آن همه سادگی و عدم امکانات و در دل کوه به برکت مجاهدت های حضرت استاد رحمع الله تعالی چنان نام و آوازه ای دارد که هرشخص آرزوی دیدن این مکان معنوی را دارد

معنویتی دارد که با اولین دیدار حال و هوای عجیب و شوق برانگیزی در وجود انسان ایجاد می کند ، در آنجا احساس سبکی و شوق و شور خاصی متوجه انسان میشود آرزو می کنی ای کاش زودتر از این به این مکان معنوی و روحانی می آمدم تا از حضرت شیخ التفسیر فیض میبردم،

لهجه مردی که دارد بوی دوست

امتی را می کِشد تا کوی دوست

وقتی اسم کوه ون به گوش میرسد جاده پر پیچ و خم آن در ذهن می‌آید ساختمان های ساده مسجد و حوزه، کوه های کوه ون، معنویت و علم و عرفان و خاطرات دیگر لحظه ای در ذهن زنده میشوند دلت میخواهد هرچه زودتر بار سفر بدانجا ببندی تا خستگی و پریشانی و غم را از خود بتکانی و جان تازه ای بگیری،

برای اولین بار که روستا پادیک راببینی تو رابه تعجب وا می دارد که این روستای کوچک چه شخصیت های علمی، انقلابی و عرفانی را پرورش داده و تحویل جامعه داده است،

آری این نتایج اخلاص و تقوای حضرت شیخ الحدیث رحمه الله تعالی اند که هنوز نیز یکی از بزرگترین دانشگاه انسان سازی بلوچستان است

فضیلت وبرکت علم و عرفان است که این روستای دور افتاده را چنین فضل وشهره و محبوبیتی داده که نام و آوازه اش زبان زد عام وخاص است

مصداق بارز همّة الرجال لقع الجبال را در پادیک مشاهد میکنی همان جایی که تا قبل از آمدن حضرت قطب الإرشاد رحمه الله تعالی بزرگترین مرکز شرک و بدعت ذکری ها بود ولی با همت فولادین پیر فرزانه وبدعت شکن دوران مبدل به یکی از مراکزبزرگ نشر دین و توحید و علم و عرفان شد و قریب به شصت سال است که بسیاری تشنگان علم و معرفت را سیراب نموده و همچنان پیش میرود، جا دارد که کوه های کوه ون به خود ببالند ودر خود نگنجند چرا که چنین منبع علم وعرفانی در دل خود دارند...

صبح امید برتافت از خاوران خدارا

طوفان غم نوردید ایام شاد ما را

صد سال گذر باید تاچون عمری آید

دریای تصـوّف را شــیخ دگــری آیـد

از الله تعالی خواهانیم حوزه علمیه ایشان و تمام حوزه‌های اهل سُنّت را از مصائب و فتنه های انس و جن حفاظت بفرماید والله تعالی ایشان را در بالاترین درجات بهشت برین جای دهد.

✍ معاویه نعمانی

person فرید
chat
•••

ذکر پنهانی که فرشتگان هم آن را نشنوند

چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۱۹، 4:7 PM

⁉️الاستفتاء⁉️( شماره ۲۹۴)


السلام علیکم ورحمة الله و برکاته استاذ بزرگوار الله تعالی از شما راضی باشد و شما و خانواده گرامیتان را از مقربان قرار دهد
سوالی داشتم؟

منظور از ذکر پنهانی که فرشتگان هم آن را نشنوند چیست؟

درمسند ابویعلی به روایت حضرت عایشه رضی الله عنها فرمایش سردار دوجهان محمد مصطفی صلی الله علیه و سلم (روحی فداه) نقل شده است که ذکر مخفی و پنهانی که فرشته ها هم نتوانند آن را بشنوند هفتاد برابر فضیلت داده میشود.


✍وعلیکم السلام و رحمة الله وبرکاته.
جزاکم الله خیرا به خاطر دعاهای ارزشمندتان.
الجواب باسم العلیم الوهاب:
روایتی که در ابو یعلی در مسند خویش مورد ذکر خفی که حفظه آن را نمی شنوند ذکر کرده است ضعیف است علامه هیثمی گفته است:فیه معاویه بن يحيی الصدفی و هو ضعيف
📚مجمع الزوائد
البیهقی رحمه الله نیز در شعب الإيمان این روایت را آورده و گفته
" تفرد به معاوية بن يحيى الصدفي ، وهو ضعيف " انتهى.
📚شعب الایمان
ابن ابی الشیبه نیز این روایت را آورده که آن هم ضعیف است.
در هر صورت اگرحدیث ضعیف هم باشد چون مربوط به فضایل اعمال است قابل چشم پوشی است بنابراین مراد از ذکری که حفظه آن را نمی شنوند طبق قول شیخ مشایخنا شاه عبدالغنی دهلوی قدس سره مراد ذکر قلبی است که مشایخ نقشبندیه به آن مداومت دارند.
📚انجاح الحاجه


در جایی دیدم که بعضی از مشایخ ما گفته اند: مراد از ذکری پنهانی که حفظه آن‌ را نمی شنوند یادداشت و حضور است چراکه ذکر قلبی را نیز حفظه متوجه می شوند اما یادداشت و حضور را متوجه نمی شوند حافظ شیرازی رحمه الله به‌همین معنا سروده است:
میان عاشق و معشوق رمزیست
کراما کاتبین را هم خبر نیست

والله اعلم

person فرید
chat
•••

دورِ اول زندگی بزرگان را معیار قرار دهیم

سه شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۱۸، 7:34 PM

#به_نقل_از_استاد

استاد ما مولانا سبحان محمود رحمه‌الله نکتۀ خیلی مهمی را به نقل از مولانا زكریا رحمه‌الله بیان می‌کرد که ایشان فرموده:

«هركس دورِ اول زندگی بزرگان دین و شخصیت‌های علمی را مطالعه و بررسی کند و برای خود الگو قرار دهد، او موفق و کامیاب می‌شود. كسی که دور دوم زندگی بزرگان را ببیند و آن را برای خود الگو قراردهد و بخواهد فقط از این دور اتباع كند، ناکام می‌شود.»


این یك واقعیت است، چراکه دور اول دور مجاهده است، دور تلاش است، دور تحمل رنج‌هاست، چنان‌كه ابن‌عطا رحمه‌الله می‌گوید:

«من لم تكن له بدایة محرقه، لم‌تكن له نهایة مشرقه»

[کسی که ابتدایی سوزان نداشته باشد، سرانجامی درخشان نخواهد داشت.]

دور دوم، دور فتوحات است. دور عزت و ارادت است.

متاسفانه مردم و طلاب تازه به دوران رسیدۀ ما همین دور دوم زندگی بزرگان را می‌بینند.

نگاه می‌كنند بزرگان چه ماشینی دارند و با خود می‌گویند ما هم باید چنان ماشینی سوار شویم. چه منزلی دارند، ما باید چنان منزلی داشته باشیم. توجۀ و اقبال مردم را می‌بینند و می‌گویند ما هم باید موردتوجه و احترام و اکرام مردم باشیم.

ما اگر می‌خواهیم به‌جایی برسیم باید دور اول زندگی بزرگان را هم نگاه كنیم. دور اول باید برای ما الگو و نمونه قرارگیرد تا مثل آنها زحمت بكشیم و تلاش كنیم و رنج بکشیم و به جایی برسیم.


▫️استاد مفتی محمدقاسم قاسمی ـ دفتر مجلۀ ندای اسلام، 6 آبان

person فرید
chat
•••

نامه/جهاد مشایخ و بزرگان تصوف

سه شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۱۸، 1:34 AM

نامه

خدمت مولانا شمس الحق فقهی نقشبندی مجددی السلام علیکم و رحمة الله

جناب مولانا بنده از متعلق شما از کردستان هستم و غایبانه بیعت نمودم

الحمدالله به اذکار و اعمال پایبندم و الحمدالله نتیجه آن را در زندگی می بینم

جناب مولانا یک نکته ذهن مرا مشغول نموده که یکی اعتراض نمود الان در فلسطین مردم در ظلم یهودیان هستند و در گوشه گوشه اهل اسلام نیز دچار مشکلات هستند اما چرا در طول تاریخ همیشه صوفیان به خود و اعمالشان مشغول بودند و چرا اهل جهاد و سیاست نیستند و فقط به جهاد نفس پسنده می کنند در حالی که جهاد لازم و شهادت مقام والایی است و دخالت در امور سیاسی نیز لازمه ترویج دین است، سوال بنده فقط جهت تسکین خاطر است و تحقیق و قصد بی ادبی ندارم

... از کردستان

جواب

بسم الله الرحمن الرحیم

عزیزم... علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

عزیز معترض در مورد مشایخ و بزرگان صوفیه تحقیق لازم را ننموده و این شبهه بر اثر عدم مطالعه سیرت آن بزرگواران است

عزیزم در طول تاریخ اسلامی بسیاری از مشایخ صوفیه در یک دست تسبیح و در دستی اسلحه داشته و مشغول ذکر و جهاد بودند و اگر بنده بخواهم از آن عزیزان مجاهد و شهید نام ببرم امکان آن در یک پیام وجود ندارد

بنده فقط مختصری از همین سلسله نقشبندیه که بدان منسوب هستیم را خدمت شما عرض می کنم تا از خدمات جهادی و انقلابی آنان آگاه گردید

عزیزم آخرین مرشد حضرت شیخ التفسیر والحدیث مولانا محمد عمر سربازی رحمه الله حضرت شاه بهاءالدین رحمه الله در جنگ شوروی با ملت غیور افغانستان در حالی که مُسن بودند مریدان را بسیج نمودند تا مشغول جهاد باشند و در نهایت نیروهای شوروی و روسیه فعلی به منطقه ایشان جهت دستگیری هجوم آوردند و چون منطقه صعب‌العبور بود ایشان را سوار بر شتر نمودند و بعلت کهولت سن و ناتوانی جسمانی حضرت رحمه الله ، دو طرف ایشان دو کیسه شن نهادند تا نیفتند و ایشان را زندانی نمودند و چندی بعد ایشان را در کیسه ای آویزان نموده تیرباران کردند و قبر ایشان تا به امروز مشخص نیست

پدر بزرگ گرامی حضرت شاه بهاءالدین رحمه الله ، حضرت شاه امان الله شهید رحمه الله نیز در جنگ با نیروهای مستعمره انگلیس در میدان جنگ شدیدا مجروح شدند و در مدت زمان کوتاه و بعد از انتقال به منزل شهید شدند

مرشد حضرت شاه امان الله شهید رحمه الله حضرت حاج دوست محمد قندهاری رحمه الله نیز بارها در میدان جنگ با انگلیس همراه با مریدان به میدان نبرد رفتند و بسیاری از مريدان ایشان به شهادت رسیدند

امام ربانی مجدد الف ثانی رحمه الله و فرزند ایشان خواجه محمد معصوم سرهندی رحمه الله و نبیره ایشان خواجه سیف الدین سرهندی رحمه الله بزرگترین سیاستمداران عصر خویش بودند که با درایت وارد سیستم حکومتی هند آن زمان شدند و حلقات ذکر در کاخ حکومتی داشتند و همیشه آنان را راهنمایی می نمودند

همچنین در این سلسه مبارک نام مبارک میزا جان جانان شهید رحمه الله می درخشد و خواجه احراری رحمه الله وجود دارد که در امور سیاسی چنان نفوذ داشتند که حتی بین حاکمان وقت وساطت نموده و صلح ایجاد می نمودند و از ایشان در امور حکومتی مشاوره می گرفتند و حضرت همیشه آنان را راهنمایی می کردند

و می فرمودند خداوند متعال در همین راه از من خدمت می گیرد و اگر این مشغولیت نمی بود و خود را فقط به تصوف مشغول می کردم در جهان ولوله می انداختم

فارغ از خدمات علمای اهل عرفان که سلسله تصوف ما توسط آنان متصل به صوفیان کرام هست

در سند علمی ما نیز علمای دیوبند وجود دارد که بزرگترین علما و صوفیان عصر خویش بودند و بنای دارالعلوم دیوبند بر مبارزه با انگلیس ایجاد گردید که بارها بصورت رهبری حرکت‌های جهادی بر علیه استعمار انگلیس را بعهده داشتند و بسیاری شهید شدند که هیجده هزار عالم و حافظ و صوفی در این راه مبارک جان دادند که می توان از حضرت حافظ ضامن شهید رحمه الله از مسند نشینان خانقاه تهانه بُن نام برد که از کنج خانقاه به میدان جهاد آمدند

بسیاری زندان شدند و عده کثیری همچون مولانا قاسم نانوتوی رحمه الله بانی دارالعلوم دیوبند تحت تعقیب انگلیس بودند

در عصر حاضر نیز شخصیت های بزرگ علمی و عرفانی نیز هستند که مشغول خدمات سیاسی و جهادی هستند که ذکر آن در پیام کوتاه نمی گنجد و ان شاءالله آگاهی دارید

عزیزم آنچه نوشتم مختصری از آن بزرگواران بود که امیدوارم متوجه شده باشید

گر در خانه کس است

یک جمله بس است

موفق باشید

شمس الحق فقهی

دوشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۲


خداوندا برادران ما را در فلسطین و نوار غزه نصرت بفرما.

اللهم انصرهم نصرا مؤزرا ياعظيم ياكريم ياذالقوة المتين قوهم وكن معهم اللهم امددهم بجندك الذين لايرون اللهم نصرك اللهم نصرك اللهم نصرك الذي وعدتبه عبادك المؤمنين والصالحين والمستضعفين والحمدلله رب العالمين وصلى اللهم على نبينا محمد وعلى اله وصحبه وسلم تسليما كثيرا

✍احمد عبدالحق مجددی غفرله


یا ذا العرش المجيد يا ذا البطش الشديد این طوفانی را که فرزندان اقصی به پا کرده اند محافظت بفرما و نصرتشان کن.


کم ترین کاری که می توان برای اهل غزه انجام داد دعاست که خداوند متعال آن عزیزان را به مورد حفاظت و نصرت خویش قرار دهد.

این وظیفه ایمانی هر مومن است.

✍احمد عبدالحق مجددی غفرله


يا نار الحرب كوني بردا و سلاما علي اهل غزة


اگر مشغله درس و تدریس نبود جهاد می کردم

ملفوظات علامه محمد عمر سربازی قدس الله سره(منقول از شخصی موثق)


در امت استعداد جهاد ایجاد کنید.

ملفوظات مولانا محمد ناصرالدین خاکوانی دامت برکاتهم


مالکوم ایکس: «اگر مراقب رسانه‌ها نباشید ؛ قطعا شما را طوری می‌سازند که از مظلومان متنفر باشید و قلبتان برای ظالمان و غاصبان بتپد».


درخواست دعا برای مظلومان فلسطین

هر برادر و خواهر مسلمان روزانه به این اذکار و دعاها اهتمام نموده و لحظاتی از وقت خود را به دعای پیروزی برای مظلومان فلسطینی اختصاص دهیم:

10 بار درود : اللهم صلی علی محمدٍ النبیِّ الامیِّ و علی آله وصَحبِه أجمعين.

100 بار: لا حول ولا قوة الا بالله.

10 بار : اللهم إنا نَجعَلُكَ في نُحُورِهِم و نَعُوذُبِك مِن شُرُورِهم.

10 بار: اللهمَّ اکفِناهُم بِما شِئتَ.

100 بار: اللهمَّ انصُر إخوانَنا في فلسطين علی الیهودِ الغاصبین.

10 بار درود.

در آخر : آمین یا سمیع یا علیم.

person فرید
chat
•••

تفسیری عارفانه در ارتباط با نفس مطمئنه

دوشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۱۷، 8:27 PM

علامه قاضی ثناء الله پانی پتی در تفسیر مشهورش به نام تفسیر مظهری، نفس مطمئنه را به این صورت تفسیر نموده:

《النَّفسُ المُطمَئِنَّةُ فِی ذِکرِ اللهِ تَعَالی وَ طَاعَتِهِ》

یعنی نفس مطمئنه همان نفسی است که در ذکر و یاد الله و اطاعتش اطمینان حاصل کند،

《کَمَا تَطمَئِنُّ السَّمَکِةُ فِی المِاءِ》

همانطور که ماهی در آب اطمینان حاصل می کند،

به طور مثال اگر همه ی جسم ماهی در آب باشد، فقط سرش و یا یک بخش از بدنش بیرون از آب باشد زندگی اش در خطر خواهد افتاد، همینطور اگر مؤمنی از سر گرفته تا پاهایش در نور ذکر و یاد الهی مستغرق باشد، یقیناً از زندگی حقیقی و حیات ایمانی و روحانی برخوردار خواهد گردید، امّا اگر یک عضو از بدنش گرفتار نافرمانی و معصیت بشود، حیات ایمانی وی در خطر قرار خواهد گرفت.


📚 منبع:تفسیر مظهری

person فرید
chat
•••

طریقه مجددیه 

دوشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۱۷، 3:11 PM

✍️محمد سعید مجددی غفر له


حضرت میرزا مظهر جان‌جانان شهید قیم طریقه مجددیه رحمة الله علیه می‌فرمودند:

در خانقاه حضرت شیخ سیف‌ الدین سرهندی(نبیره امام ربانی) پیر حضرت سید نور محمد بدایونی رحمهم الله تعالی هر روز، چهار صد کس درویش بجهت استفاده جمع آمده بودند موافق فرمایش هر یک را طعامها پخته میشد و با وجود اینهمه تنعّم، سالکان بمقام بلند می‌رسیدند که مدارا این‌ طریقه بر همت و توجه مرشد است.

یکی از ارباب اینطریقه خواست که تقلیل غذا نماید، پیرش فرمود: در حصول فیوض طریقه حاجت باینچنین اعمال نیست که بزرگان ما بنای کار: بر دوام وقوف قلبی و صحبت مرشد نهاده‌اند.

ثمره‌ی زهد و مجاهدات شاقه خرق عادات و تصرفات است، و حاصل دوام ذکر و توجه الی الله و اتباع سنت، کثرت انوار و برکات، عوام ظاهر بین را نظر بر ظهور خرق عادات بود و خواصِ معنی‌آگاه را مراد تصفیه قلبی و نسبت مع‌الله باشد.


📚مقامات مظهری: ملفوظات، حالات و مقامات قیّم طریقه نقشبندیه حضرت میرزا جان‌جانان مظهر شهید‌ ۱۱۹۵ ه.ق دهلی

person فرید
chat
•••

یادی از سوختگان راه محبت 

دوشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۱۷، 2:1 AM

✍️محمد سعید مجددی غفر له


نقل است که حضرت نظام الدین اولیاء چشتی رحمه الله فرمودند: چون سعادت پای بوس شیخ الاسلام فریدالدین گنجشکر رحمه الله حاصل کردم نخستین سخنی که از شیخ شنیدم این بود که خواند:

■ ای آتش فراقت دلها کباب کرده

■سیلاب اشتياقت جانها خراب کرده

بعد از آن خواستم که شرح اشتیاق خدمت ایشان باز نمایم، دهشت حضور شیخ غلبه کرد، همین قدر گفتم که اشتیاق پای بوس عظیم غالب بود. چون اثر دهشت در من مشاهده کرد، فرمود:

«لكل داخل دهشة»

«هر وارد شونده‌ای دهشتی دارد»

هم در این روز به خدمت شیخ بیعت کردم. عرضه داشت کردم: فرمان چیست؟ ترک تعلّم كنم و به اوراد نوافل مشغول شوم؟ فرمود: ما کسی را از تعلم منع نمی‌کنیم، آن هم کن، این هم کن، تا غالب که آید. درویش را قدری علم باید.

بعده خواجه با نعمت خلافت مشرف شد و به دهلی آمد و تا شیخ در صدر حیات بود، سه بار به خدمت او رفت، اما در وقت رحلت شیخ حاضر نبود. چنانکه شیخ فریدالدین در وقت رحلت خواجه قطب الدین حاضر نبود و خواجه قطب الدین در وقت سفر خواجه بزرگ معین الحق والدين قدس الله أسرارهم حاضر نبودند.


📚اخبار الاخیار في اسرار الابرار [ص۱۰۵] شیخِ محقق، عارف بالله، شیخ عبدالحق محدث دهلوی حنفی قادری متوفی ۱۰۵۵ ه.ق دهلی رحمه الله

person فرید
chat
•••

آیا روح مخلوق خداست؟

یکشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۱۶، 6:52 AM
مقاله/آیا الله متعال از روح خود در جسم انسان دمید؟Download

سؤال: اگر خداوند از روح خود در انسان دمیده، چگونه او را در آخرت عذاب خواهد کرد؟!

پاسخ:

خداوند متعال در قرآن فرموده است:

{فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}

[الحجر: 29]،

«پس آن گاه که او را آراسته و پیراسته کردم و از روح خود در او دمیدم، در برابرش به سجده افتید.»

ناآگاهی از اعتقاد اسلامی و نشناختن تفسیر درست آیه، باعث شده که بعضی روح را جزئی از خداوند یا صفتی از صفاتش بپندارند، حال آنکه حقیقت بر خلاف این است؛

علمای اسلام اتفاق نظر دارند که روح از آفریده‌های خداوند است ، پس همانگونه که جسم آدم (علیه السلام) را آفریده، ارواح را نیز آفریده است و هیچ‌کدام قدیم، یا جزئی از خداوند، یا صفتی از صفات او نیستند.

باید گفت:

خداوند روح را به خود اضافه کرده است (روحی)، و اضافه‌ی چیزی به چیزی دیگر، لزوماً به این سبب نیست که مضاف بعضی از مضاف الیه باشد؛

در قرآن کریم نمونه‌های دیگری مانند

{وَطَهِّرْ بَيْتِيَ} [الحج: 26]:

«و خانه‌ام را پاکیزه‌دار»،

و {فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْيَاهَا} [الشمس: 13]:

«فرستاده‌ی خدا (صالح) بدیشان گفت: کاری به شتر خدا نداشته باشید و او را از نوبت آبش باز ندارید»،

که در هر دو سه اضافه‌ی مرتبط به موضوع وجود دارد؛ می‌بینیم که خداوند «بیت»، «رسول» و «ناقه» را به خود اضافه کرده است، و این اضافات از باب اضافه‌ی مخلوق به خالق برای تشریف و تکریم آن‌هاست. [2]

گروهی از فلاسفه بر این عقیده‎اند که روح غیر مخلوق و قدیم و ازلی است، اما از ذات الهی جدا است، خلاصه در مورد روح همان عقیده را برگزیده‌اند که در مورد عقل و نفس اتخاذ کرده بودند.

گروه‌های دیگری که روح را فرشته می‌دانند از پیروان همین نحله هستند.

گروه دیگری از متکلمین و متصوفین و اهل بدعت بر این عقیده ‎اند که روح از ذات خداوند است، بنابر گفته ابن تیمیه این گروه از گروه گذشته خیلی بدتر و خطرناکتر هستند، چون این گروه انسان را به دو بخش لاهوتی که روح است و ناسوتی که جسد است تقسیم کرده ‎اند. مجموع فتاوی شیخ الاسلام: (4/222).

واقعیت این است که روح بنا به دلایل فراوان مخلوع و مبتدع است:

1- الاجماع:

شیخ الاسلام ابن تیمیه می‌فرماید: روح انسان به اتفاق امت و ائمه سلف و قاطبه اهل سنت و جماعت مخلوق و مبتدع است. بزرگان فراوانی چون محمد بن نصر مروزی، امام معروف و مشهود که در زمان خود از هرکسی به اختلاف و اجماع امت آگاه‎تر و خبیرتر بود، این اجماع را نقل کرده است.

همچنین ابو محمد بن قتیبه در کتاب «اللقط» پیرامون مخلوق بودن روح می‌فرماید: همه مردم اتفاق دارند که خداوند آفریدگار بهشت و بوجود آورنده نسیم (روح) است.

در این مورد از ابو اسحاق پرسیدند، ایشان هم در جواب فرمود: کسی که به راه راست هدایت یافته باشد در این مورد شکی ندارد. سپس در ادامه می‌فرماید: روح جزو مخلوقات است، گروه‌های فراوانی از علما و مشایخ در این باره سخن گفته‌اند و دیدگاه مخالف مخلوق بودن را رد و باطل ساخته‌اند.

حافظ ابوعبدالله بن منده در این باره کتاب قطوری بنام «الروح و النفس» به رشته تحریر در آورده و احادیث و آثار زیادی در راستای مساله مورد بحث را بیان فرموده است. علاوه بر ایشان تعداد زیادی از ائمه مانند: امام محمد بن مروزی، شیخ ابو یعقوب الخزار، ابو یعقوب النهر جوری، قاضی ابویعلی در این باره کتاب نوشته‌اند و بزرگانی از ائمه درباره مخلوق بودن و جدا بودن روح از جسد قلم فرسائی کرده‌اند و به شدت بر مخالفین این عقیده تازیده‌اند مخصوصاً نوک قلم خود را به سوی کسانی که درباره عیسی علیه السلام معتقد به وحدت روح و جسم بوده‌اند، نشانه رفته‌اند.

ابن منده و دیگران از ابن عباس رضی الله عنه چنین روایت کرده‎اند که تا میان روح و بدن اختلاف باشد خصومت هم تا روز قیامت ادامه خواهد داشت،

روح به جسم می‌گوید:

تو بودی که کارهای بد را انجام دادی

و بدن هم در جواب به روح می‌گوید:

تو مرا به انجام کارهای بد امر کردی،

آنگاه خداوند فرشته‌ای را به منظور حل اختلاف میان روح و بدن می‌فرستد، فرشته چنین قضاوت می‌کند: مثال شما (روح و بدن) مانند دو انسان است که یکی از آنها فاقد دست و پا و زمین گیر است و دیگری نابینا، این دو وارد باغی می‌شوند و در آن باغ یکی که فاقد دست و پا است میوه‌ای را بالای درختی می‌بیند و خطاب به دیگری می‌گوید: من میوه‌ای را می‌بینم اما توان بلند شدن را ندارم.

نابینا می‌گوید: من می‌توانم بلند شوم و از درخت بالا بروم، اما میوه را نمی‌بینم. شخص زمین گیر می‌گوید: مرا بر پشت خود سوار کن تا آن میوه را بچینیم.

نابینا او را بر پشت خود سوار می‌کند و او بنا به هدایت و رهنمائی زمین گیر میوه را از بالای درخت می‌چیند.

آنگاه فرشته قاضی می‌گوید: کدام یک از این دو نفر مجرم هستند؟

روح و بدن می‌گویند: هر دو مجرم هستند.

فرشته می‌گوید: پس شما دو تا نیز همین حالت را دارید و هر دو مجرم هستید.

مجموع فتاوی شیخ الاسلام: 222.

در راستای این بحث روایات زیادی از رسول الله‌ صلی الله علیه وسلم مبنی بر اینکه ارواح قبض می‌شوند و در کفن‌ها و خوشبو‌هایی که فرشتگان به همراه خود دارند، گذاشته می‌شوند، سپس به سوی آسمان‌ها برده می‌شوند و در نهایت عذاب داده می‌شوند یا از نعمات بهره می‌جویند، همه این اوضاع و احوال برای موجودات مخلوق و حادث به کار می‌روند نه قدیم و ازلی.

اگر ارواح مخلوق و متربی نمی‌بودند، هرگز به ربوبیت پروردگار اعتراف نمی‌کردند، اما زمان تعهد گرفتن از ارواح انسان‌ها، خداوند متعال خطاب به ارواح فرمود:

« وَإِذْ أَخَذَ رَبُّک مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّکمْ قَالُواْ بَلَى»

الأعراف: ١٧٢

(ای پیغمبر! برای مردم بیان کن) هنگامی‌را که پروردگارت فرزندان آدم را از پشت آدمیزادگان (در طول اعصار و قرون) پدیدار کرد و ایشان را بر خودشان گواه گرفته است (و خطاب بدانان فرموده است) که: آیا من پروردگار شما نیستم‌؟ آنان (هم به زبان حال پاسخ داده و) گفته‌اند: آری!‏

بنا بر این چون خداوند رب ارواح است، باید ارواح متربی و مخلوق باشند.

اگر ارواح مخلوق نباشند، نصاری در عبادت عیسی و الوهیت پنداشتنش مورد ملامت قرار نمی‌گیرند.

اگر روح حادث و مخلوق نمی‌بود، داخل دوزخ نمی‌شد و عذاب نمی‌دید و از خداوند محجوب نمی‌شد و در بدن پنهان نمی‌گشت و در اختیار فرشته مرگ قرار نمی‌گرفت، توصیف نمی‌شد، مورد محاسبه قرار نمی‌گرفت، عبادت نمی‌شد، نمی‌ترسید و نمی‌هراسید، حال آنکه ارواح مومنان می‌درخشند و ارواح کافران مانند زغال سیاه می‌شوند. مجموع فتاوی (4/220).


شبهه قائلین به مخلوق نبودن روح:

معتقدان به غیر مخلوق بودن روح به دلایل زیر استناد می‌کنند، مثلاً آیه:

«وَیسْأَلُونَک عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً»

الإسراء: ٨٥

(از تو (ای محمّد! ) درباره روح می‌پرسند (که چیست). بگو: روح چیزی است که تنها پروردگارم از آن آگاه است (و خلقتی اسرارآمیز و ساختمانی مغایر با ساختمان ماده دارد و اعجوبه جهان آفرینش است. بنابراین جای شگفت نیست اگر به حقیقت روح پی نبرید ). چرا که جز دانش اندکی به شما داده نشده است، (و علم شما انسانها با توجّه به گستره کلّ جهان و علم لایتناهی خداوند سبحان، قطره به دریا هم نیست. )

این شبهه با چند دلیل رد می‌شود:

اول: منظور از روح در آیه، روح انسان نیست، بلکه روح اسم فرشته‌ای است، چون خداوند می‌فرماید:

«یوْمَ یقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِکةُ صَفًّا»

النبأ: ٣٨

در آن روزی که جبرئیل و فرشتگان به صف می‌ایستند.

«تَعْرُجُ الْمَلَائِکةُ وَالرُّوحُ إِلَیهِ»

المعارج: ٤

فرشتگان و جبرئیل به سوی او (پر می‌کشند و) بالا می‌روند.

«تَنَزَّلُ الْمَلَائِکةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کلِّ أَمْرٍ»

القدر: ٤

فرشتگان و جبرییل در آن شب با اجازه پروردگارشان، پیاپی (به کره زمین و به سوی پرستشگران و عبادت کنندگان شب زنده‌دار) می‌آیند برای هرگونه کاری

این تفسیر و توجیه نزد علماء سلف امت اسلامی‌معروف و مشهور بوده است.

دوم: اگر روح را همان روح آدمی‌تفسیر کنیم ـ همانطور که جمعی از علمای سلف بدان قایل هستند ـ باز هم در آیه دلیلی بر مخلوق بودن روح و اینکه جزئی از ذات خداوند است، وجود ندارد.

همان طور که می‌گویند: این پارچه از جنس آن لباس است، بلکه هدف آیه این است که روح به خدا منتسب است چون بر اساس دستور خداوند ایجاد شده است، امر در قرآن برخی موارد در صورت مصدر و در مواقع دیگر به عنوان مفعول استعمال می‌شود و در هر دو صورت به مفهوم دستور داده شده به کار می‌رود:

«أَتَى أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ»

النحل: ١

فرمان خدا در رسیده است، پس (مسخره‌کنان نگوئید که اگر راست می‌گوئید که قیامتی هست از خدا بخواهید هرچه زودتر عذاب آن را بنمایاند! استهزاءکنان) آن را به شتاب مخواهید.

ممکن است کلمه «من» در آیه: 58 سوره اسراء برای ابتدای غایت باشد. البته همانطور که «من» برای انتهای غایت به کار می‌رود در معنی بیان جنس هم استعمال می‌شود، مثلاً جمله« باب من الحدید» برای بیان جنس و جمله «خرجت من المکة» برای انتهای غایت به کار رفته است. بنا بر این جمله «من امر ربی» در جنسیت و جزئیت نص نیست، بلکه مفهوم انتهای غایت را بیان می‌کند، یعنی روح از امر خداوند شکل گرفته و از وی صادر شده است. امام احمد هم وقتی در تفسیر آیه می‌فرماید: «روح هم از امر پروردگار است»، به این مفهوم اشاره دارد.

آیه 13 سوره جاثیه و 53 سوره نحل این مطلب را برای معانی «من» تأیید می‌کند، خداوند می‌فرماید:

«وَسَخَّرَ لَکم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِّنْهُ»

الجاثیة: ١٣

و آنچه که در آسمانها و آنچه که در زمین است همه را از ناحیه خود، مسخّر شما ساخته است.

«وَمَا بِکم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ»

النحل: ٥٣

آنچه از نعمتها دارید همه از سوی خدا است ‏

اگر تمام چیزهای مسخر شده و نعمت‌ها در حالی که از جانب الله هستند، ولی بخشی از آن ذات پاک و مقدس نمی‌باشند، می‌توان با صراحت اعلام کرد که عیسی علیه السلام هر چند روح خدا است، ولی هرگز بخشی از ذات خداوند نبوده و نیست. برای آگاهی بیشتر به کتاب مجموع فتاوی (4/226) نگاه کنید.

اشکال دوم:

«وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی»

الحجر: ٢٩

(و از روح متعلّق به خود در او دمیدم. (برای بزرگداشت و درودش) ‏)

«فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهَا مِن رُّوحِنَا»

الأنبیاء: ٩١

‏و ما از روح متعلّق به خود در وی دمیدیم.

می‌گویند: خداوند در این دو آیه روح را به خودش نسبت داده است، پس روح از خدا است و بخشی از ذات او می‌باشد.

شارح طحاوی در مورد این اشکال می‌فرماید: باید بدانیم که اضافه کردن و نسبت دادن به خداوند دو گونه هستند:

نوع اول: صفاتی هستند که قایم به ذات خود نیستند، مانند: علم، قدرت، کلام، سمع، و بصر و غیره، اضافه چنین صفاتی اضافه صفت به موصوف است، مثلاً علم خدا یا قدرت خدا و صفات دیگر.

نوع دوم: نسبت دادن و اضافه کردن اعیان و اجسامی‌که منفصل از ذات خداوند هستند، مانند: اضافه کردن خانه، شتر، بنده و رسول در آیات ذیل به ذات خداوند:

«نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیاهَا»

الشمس: ١٣

فرستاده خدا (صالح) بدیشان گفت: کاری به شتر خدا نداشته باشید و او را از نوبت آبش باز ندارید.

« تَبَارَک الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ»

الفرقان: ١

والا مقام و جاوید کسی است که فرقان، (یعنی جدا سازنده حق از باطل) را بر بنده خود (محمّد) نازل کرده است

«وَطَهِّرْ بَیتِی لِلطَّائِفِینَ»

الحج: ٢٦

و خانه‌ام را برای طواف‌کنندگان و قیام‌کنندگان و رکوع برندگان و سجده برندگان (از وجود بتان و مظاهر شرک و از هرگونه آلودگی ظاهری و معنوی دیگر) تمییز و پاکیزه گردان.

این اضافه، اضافه مخلوق به خالق و هدف آن تنها تشریف و تخصیص است.

وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.‏

وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.‏


پی‌نوشت‌ها:

[1] لوامع الأنوار البهيه، ج2، ص37؛ فتح الباري، ج8، ص404.

[2] تفسير البغوي، ج4، ص380؛ تفسير القرطبي، ج10، ص24؛ تفسير البيضاوي، ج5، ص34.

کتاب "قیامت صغری و قیامت کبری"؛ دکتر عمر سلیمان اشقر.‏

✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾

person فرید
chat
•••

حقیقت حیا در کلام سید و سرور کائنات ﷺ 

یکشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۱۶، 12:41 AM

از حضرت ابی‌عبدالرحمن عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: از الله تعالی آن‌چه حق حیا است حیا داشته باشید.

ما گفتیم الحمدالله از الله تعالی حیا و شرم داریم.

آن حضرت ﷺ فرمودند: خیر آن نیست، و اما حیای حقیقی از الله تعالی آنست که سَرِ خود را و انچه در

او قرار دارد(چشم، گوش، زبان) را محافظت کنید،

شکم خود را(از حرام) و آنچه شامل آن (قلب و دست و پا و شرمگاه) است را محافظت کند،

و موت و پوسیده شدن(در قبر) را یاد کنید،

و کسی که خواهان زندگی آخرت است پس زینت دنیا را ترک کند،

پس هرکس چنین کرد از الله تعالی به حق آن حیا داشته است.


📚سنن الترمذی [۲۴۵۸] تالیف امام الحافظ ابو عيسی محمد بن عيسی السلمی الترمذی ۲۷۹ ه.ق ترمذ (ازبکستان)

✍️محمد سعید مجددی غفرله

person فرید
chat
•••

حب جاه و شهرت فتنه‌ بزرگی است‌

شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۱۵، 1:35 PM

در جامع صغیر حدیث مرفوعی دیدم که در آن بیان شده بود: این فتنه‌ بزرگی است برای عالم که دوست داشته باشد مردم‌ به ملاقاتش بيايند و پيشش بنشينند ....

حضرت گنگوهی داستانی تعريف کرد که‌ مریدی بود که‌ بسیار عبادت می کرد و رياضت می کشید ولی اثری نمی دید، شیخش وظایفش را عوض کرد و تدابير زیادی برای‌ درستی حالاتش اختيار نمود ولی باز هم تغییری ايجاد نشد ،بالاخره یک راهکاری تجویز کرد که‌ مخالف عزت‌ و جاه ظاهری بود،اما مرید اين تدبیر و تجویز را اختيار نکرد ، در این وقت مشخص شد که اين مرید دنبال جاه و مقام بوده و طلب جاه سنگ بزرگ راه سلوکش قرار گرفته است ...

📚ملفوظات حکیم الامت اشرف علی تهانوی قدس سره (۲۲۲/۲۴)


توضیح: به‌ تجربه ثابت‌ شده است‌: اکثر سالكين که‌ به‌ مقام تزکیه نمی‌رسند طلب آنان صادق نيست ودر اعماق وجود و ضمير ناخودآگاه آنان هنوز حب جاه و مقام باقی است‌، امکان‌ ندارد سالکی که‌ در طلب‌ خویش صادق باشد به‌ مقصود نرسد و اگر نرسد باز هم‌ با تپیدن هايش در راه دوست‌ خوش است‌.


عارف بزرگ جلال الدين رومي قدس سره چه‌ زيبا می فرماید:

آن شه موزون جهان عاشق موزون طلبد

شد رخ من سکه ی زر تا که‌ به ميزان برسم

هيچ طبیبی ندهد بی مرضی حَب ودوا

من همگی درد شوم تا که‌ به‌ درمان‌ برسم


مولانا رحمه ألله می فرمايد:

اگر می خواهی به‌ درمان عشق الهی برسی باید سراسر درد عشق وجودت را فرا گیرد تا طبیب عشق درمانت کند.


حافظ شیرازی رحمه الله نیز می فرماید:

طبیب عشق مسیحا دمیست و لیک

چون درد در تو نبیند که را دوا بکند

person فرید
chat
•••

شمه‌ای از اداب ذکرِ الله سبحانه و تعالی 

شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۱۵، 8:4 AM

✍️محمد سعید مجددی غفر له


قطب ربانی امام عبدالوهاب شعرانی رحمه الله می‌فرمودند: شنیدم سرورم شیخ على مرصفی رضی الله تعالی عنه می‌گفت: وصف تلقین شیخ به مرید، در حکم دانه‌ای است که آن را در زمینی خشک بکارند و منتظر باشند بارانی ببارد و آن را آبیاری کند و میوه و استمداد و نتیجه دادن و روییدن برگش، همگی در گرو آن است که نیک یا بد آبیاری شود. همه چیز به آبیاری بستگی دارد نه به کاشتن آن.

استاد و پیر تنها می‌تواند بذر را بکارد و رویاندن آن با خداست

و چه بسیار اتفاق افتاده پیری دانه‌ای را در دل مرید کاشته و خود مرده است، به دلیل سست بودن همت و یا عدم دوام ذکر بر دل و زبانش، به شیخ دیگری نیاز افتاده است تا آن بذر در آن مرید نتیجه بدهد،

عارفان گفته‌اند دوام ذکر، پس از تلقین شیخ، مانند باران پیوسته است پس از کاشتن بذر، و از آن باران است که گشایش در کارش پدید می‌آید و آثارش پدیدار می‌شود.


📚الأنوار القدسية في معرفة قواعد الصوفية [ص۴۱] اثر قطب ربانی امام فقیه و محدث عبدالوهّاب بن أحمد شعرانی شافعی شاذلی مغربی مصری ۹۷۳ ھ.ق قاهره

person فرید
chat
•••

تشریح عجیب حديث"إذا رؤوا ذكرالله"

شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۱۵، 1:19 AM

شیخ العرب والعجم حضرت شاه حکیم محمداختر قدس سره فرمودند:

"در حدیث پاک ، در تعریف اهل الله آمده است که:"إذا رؤوا ذُكرَالله " یعنی هر گاه مشاهده شوند ، الله تعالی ذکر می شود.

راز این چیست؟

راز این است که از برکت کثرت ذکر الله ، در چهره ،چشمان ،رگ ها و در خون جاری در رگ ها و در هر موی ایشان ، نور الهی داخل می شود و آنها حامل آن نوری می شوند که در این دعا مذکور است :

"اللهم اجعل في قلبي نورا و في بصري نورا وفي سمعي نورا ..."

پس دیدن اهل الله گویا مشاهده کردن انوارات الهی است. حال ،کسی آنها را ببیند چگونه الله تعالی ، به یاد نمی آید؟!


📚خزائن شریعت وطریقت ،ص۶۲

🖌ترجمه: محمدعرفان مجددی

person فرید
chat
•••

حکایت ازدواج نجم الدین ایوب

جمعه ۱۴۰۲/۰۷/۱۴، 4:5 AM

نجم الدین ایوب (پادشاه تکریت) به مدت طولانی ازدواج نکرد ، لذا برادرش اسدالدین شیراکوه به او گفت : ای برادر چرا ازدواج نمیکنی؟

نجم الدین به او گفت: کسیکه بتواند مرا اصلاح کند را نیافته ام.

اسدالدین به او گفت: آیا برایت خواستگاری نکنم؟

گفت چه کسی را ؟

گفت: دختر ملک شاه دختر سلطان محمد پسر ملک شاه پادشاه سلجوقی یا دختر وزیر ملک.

نجم الدین به او گفت : آنها مرا اصلاح نمیکنند.

پس از او تعجب کرد ، لذا به او گفت : و چه کسی تو را اصلاح میکند؟

نجم الدین جوابش داد : من همسری میخواهم نیکوکار که مرا به #بهشت سوق دهد ، و از او فرزندی نجیب زاده با بهترین تربیت از او متولد شده تا اینکه در جوانی سوارکاری ماهر شده و بیت المقدس (فلسطین) را به مسلمین باز گرداند.

حلم و بردباری نجم الدین چنین بود.

اسد الدین از حرفهای برادرش تعجب نکرد ، لذا به او گفت: چنین کسی را کجا پیدا میکنی؟

نجم الدین به او #جواب داد: کسیکه نیتش را برای الله خالص گرداند ، خداوند روزیش می گرداند.

پس در روزی از روزها نجم الدین با یکی از علما در مسجد تکریت صحبت میکرد ، ناگهان دختری از پشت پرده شیخ را صدا زد ، لذا عالم از نجم الدین اجازه گرفت ، تا اینکه با دختر صحبت کند.

پس نجم الدین شنید که شیخ به دختر میگوید: چرا جوانی که برای خواستگاری به خانه تان فرستاده بودم را رد کردی؟

دختر به او گفت: ای شیخ آن جوان از نظر زیبایی و جایگاه خانوادگی (اصل و نسب و مال) جوان خوبی بود ، اما مرا اصلاح نمیکرد.

شیخ به او گفت: تو چه میخواهی؟

دختر به شیخ گفت: ای سرورم جناب شیخ ، من جوانی میخواهم که با دستانش مرا به بهشت سوق دهد ، و از او نجیب زاده ایی بوجود بیاید که سوار کاری ماهر شده و بیت المقدس را به مسلمانان باز گرداند.

الله بزرگتر از هر چیزی است که وصف شود ، همان کلماتی که نجم الدین به برادرش گفت و بخاطر همان دختر پادشاه و وزیر را با تمام مکانت و زیباییشان قبول نکرد.

و این دختر نیز بخاطر همین جوانی که دارای زیبایی و مکانت و مال بود را قبول نکرد.

همه اینها به خاطر چه بود؟

هر دوی آنها کسی را میخواستند ، که آنها را به بهشت سوق داده ، و نجیب زاده ایی ، سوار کار ماهر بوجود آورده که بیت المقدس را به مسلمانان برگرداند.

لذا نجم الدین بلند شده ، شیخ را صدا زد و گفت : من میخواهم با این دختر ازدواج کنم.

شیخ به او گفت: این دختر از فقیران شهر است.

نجم الدین گفت: این همان کسی است که من می خواهم.

نجم الدین ایوب این دختر را به ازدواجش در آورد ... و بالفعل کسی که نیتش را برای الله خالص گرداند ، خداوند بر حسب نیتش روزیش می گرداند.

پس برای نجم الدین فرزند نجیب زاده سوار کاری بوجود آمد که بیت المقدس را به مسلمانان باز گرداند ، و او کسی جز صلاح الدین ایوبی نبود.

او همان میراث ما است ، کسیکه واجب است ، از او برای بچه هایمان بگوییم و درس دهیم.

person فرید
chat
•••

کعبه افضل تر است یا حجره پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم

پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۱۳، 11:11 PM

ابن عقیل می گوید:

شخصی از من پرسید حجره پیامبرﷺ افضل تر است یا کعبه

گفتم‌:اگر منظورت تنها حجره است پس کعبه افضل تر است

ولی اگر منظورت حجره به همراه پیامبر ﷺ اگر در آن دفن هستند باشد پس نه،

و قسم به خدا حجره از عرش و فرشتگان حامل آن و از بهشت عدن و از آسمان ها افضل تر است

چرا که در حجره جسدی است که اگر با کونین وزن شود سنگین تر خواهد بود.


📚بدائع الفوائد، لابن القيم رحمه الله(٣/ ۱۰۶۵)

اللهم صلِّ على نبينا محمد وسلِّم تسليمًا كثيرًا

person فرید
chat
•••

ادعای خدایی فرزندان آدم عليه السلام

پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۱۳، 1:22 AM

هیچ احدی از عالمیان ادعای خدایی نکرده است مگر انسان ،همچنین هیچ یک از عالمیان در عمق ذلت سقوط نکرده است ،مگر انسان تا به حدی که سنگ ها و جمادات را که پایین ترین موجودات بودند به پرستش گرفت.

و علت ادعای خدایی او آن بود که به واسطه تجلیات صفات و اسمای الهی در خود قدرت و قوتی یافت که سایر عالمیان نداشتند، همچنین علت سقوط در اوج ذلت این بود که هیچ یک از عالمیان ذلت و عبودیت محکم او را نداشتند،به همین دلیل انبیاء علیہم السلام و شرایع الهی آمدند تا مسیر درست این دو استعداد متضاد را که در وجود انسان بود به راه درست و صحیحش هدایت کنند.


📚نقد النصوص/فص حکمة الهيئة في كلمة آدمية(با تسهیل و تصرف)

✍احمد عبدالحق مجددی غفرله

person فرید
chat
•••

❣استخاره❣

چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۱۲، 3:41 PM

یکی از شاگردان محدث العصر ، ادیب اریب ، حضرت علامه سید محمُد یوسف بنوری قدس سره بود می فرماید که عادت و معمول مبارک حضرت شیخ رحمه الله تعالی بود که هیچ کاری را بدون استخاره انجام نمی دادند. و در هر کاری ، بسیار به ما درباره استخاره توصیه می فرمودند.

بلکه چندین بار ، بطور عملی ، ما را به استخاره وادار فرمودند تا به آن ، عادت کنیم.

و می فرمودند که وقت استخاره مسنون ( استخاره طبق سنت ) ربطی به خواب و یا حالت دیگری ندارد ؛ هر گاه کاری در پیش رو بود ، دو رکعت نماز گزارده ، دعای استخاره را خوانده و به آن کار مبادرت بورزید . اگر آن کار ، برای شما سودمند باشد ، دست قدرت ، اسباب را برابر می سازد و موانع دور خواهد شد و چنانچه در انجام این کار ، خیری واقع نباشد ، موانع ، در جلوی راه قرار گرفته و حالات نامساعد خواهد شد.

رجحان و میل درونی نیز یک سبب است‌. ( که آیا در انجام این کار ، خیر هست یا نه ؟. )

و اگر فرصت موجود بود ، بر یک دفعه اکتفاء نشود ؛ بلکه بار بار استخاره شود.

و اگر بعد از نماز های فرض و سنت ، دعای استخاره خوانده گردیده و بصورت جداگانه ، اهتمام به نماز استخاره نشود ، نيز کافی است.


📚ویژه نامه حضرت بنوری قدس سره ؛ مجله انجمن خدام الدین لاهور

📝بنده محمد عرفان غفر له و رزق النسبة البنورية.

person فرید
chat
•••

نامه/خواب حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم

سه شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۱۱، 11:26 PM

نامه

السلام علیکم ورحمه الله وبركاته

خوبی تان را آرزو مندم

جناب یک هفته می شود که بنده (غائبانه) با شما بیعت نموده ام الحمدلله هر روز نسبت به روز قبلی خود را قوی تر احساس می کنم الحمدلله در درس های دینی هم حافظه ام وسعت پیدا کرده هست

روز قبل به مزار یکی از اولیا الله جل جلاله رفتم که مشهور به مولانا طالقانی تخاری هست

شب وقتی که خواب کردم در خواب دیدم حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم را که با مولانا طالقانی صاحب در بهشت هستند و من هم آنجا حضور داشتم و بسیار احساس خوشحالی می نمایم

التماس دعا دارم

الله جل جلاله حافظ تان باشد

... افغانستان


جواب

بسم الله الرحمن الرحیم

عزیزم ... علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

ان شاءالله در بیعت موفق باشید و خداوند متعال بر توفیقات شما بیفزاید و استقامت ارزانی گرداند

بدرستی ذکر خداوند باعث قرب و توفیق و ترقی حافظه و ایجاد کنند ذوق و شوق می گردد و بهمین خاطر در میان علمای بزرگ افرادی که اهل سلوک بودند بیشترین خدمت دین به آنان ارزانی گردیده

متأسفانه با بزرگوار نام برده آشنایی ندارم اما خواب شما بسیار مبارک است از یک سو قبولیت آن عزیز را می رساند و از سویی معیت شما با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم و آن عزیز رحمه الله کنایه از مسیر درست شما در باب علم و سلوک است که به شرط استقامت سعادت اخروی و بهشت ارزانی می گردد

بقول شیخ التفسیر والحدیث مولانا محمد عمر سربازی رحمه الله

اگر بینم به خواب خوش جمال نازنینت را

کنم طواف بر گِردت به چشمان سرمه گَردَت را

عزیزم شما که در کشور دیگر قرار دارید هنگام حلقه ذکر که در کانال اطلاع رسانی می گردد همان زمان را به ذکر بنشینید ان شاءالله مستفید می گردید

بقول حافظ شیراز رحمه الله

ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت

بنگر که از کجا به کجا می‌فرستمت

حیف است طایری چو تو در خاکدان غم

زین جا به آشیان وفا می‌فرستمت

در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست

می‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت

هر صبح و شام قافله‌ای از دعای خیر

در صحبت شمال و صبا می‌فرستمت

همچنین سخنان این فقیر که را در کانال گذاشته می شود را به دقت گوش نموده و در زندگی پیاده نمایید

خداوند متعال به توفیقات شما بیفزاید

شمس الحق فقهی

سه‌شنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۲

person فرید
chat
•••