(تــزکــیــه و احــســان)
🔸در دوران خلافت عمر فاروق رضیاللهعنه، خشکسالی بیسابقهای دامن مردم را فراگرفت؛ دامها از بین رفت و کشتزارها خشکید.
مردم مدینه در گرسنگی و تشنگی دستوپا میزدند. پستانهای گوسفندان خشک شده بود. گلوها از عطش میسوخت. و شکمها از گرسنگی فرورفته بود.
مردم گروهگروه نزد عمر آمدند و گفتند: ای امیرالمؤمنین، قطرهای از آسمان نمیبارد و گیاهی از زمین نمیروید؛ مردم در آستانهی نابودیاند، چه باید کرد؟!
عمر با دلی اندوهگین گفت: صبر کنید و از خداوند پاداش بخواهید. به خدا سوگند، امید دارم شب نگذرد مگر آنکه گشایشی از سوی پروردگار فرا رسد!
در غروب همان روز، خبر رسید که قافلهی عثمان بن عفان از شام رسیده است. مردم گروهگروه به پیشواز آن شتافتند. تاجران نیز آمده بودند تا با عثمان معامله کنند. قافلهاش هزار شتر بود که گندم، روغن و کشمش حمل میکردند!
قافله جلوی خانهی عثمان فرود آمد و خدمتکارانش بارها را پایین میآوردند.
تاجران وارد شدند و گفتند: ای ابوعمرو، بار خود را به ما بفروش!
عثمان گفت: با کمال میل، اما با چه سودی از من میخرید؟!
گفتند: برای هر درهم، دو درهم به تو سود میدهیم.
عثمان پاسخ داد: بیش از این به من پیشنهاد شده است!
سودشان را بالاتر بردند.
اما او باز گفت: باز هم بیش از این به من پیشنهاد شده است!
با حیرت گفتند: ای عثمان، در مدینه تاجری جز ما نیست و پیش از ما هم کسی نزد تو نیامده است؛ پس چه کسی بیش از این به تو پیشنهاد داده است؟!
عثمان با تبسم گفت: خداوند به ازای هر درهم، ده برابر به من وعده داده است! شما از این بیشتر میتوانید بدهید؟!
گفتند: البته که نه!
عثمان گفت: به خدا سوگند، تمام بار این قافله صدقه است بر فقرای مسلمان! نه درهمی میخواهم و نه دیناری؛ تنها پاداش پروردگار و رضایت او را میطلبم!
🔹عثمان یک تاجر بود؛ و تاجر معمولاً همواره به دنبال سود بیشتر است و این بهترین فرصت بود تا بر ثروت خود بیفزاید؛ زیرا در آن قحطسالی، او تنها کسی بود که در مدینه غذای کافی داشت. همهی مردم به او نیاز داشتند و میتوانست به هر قیمتی که میخواهد به آنها بفروشد؛ اما عثمان چنین نکرد..!
روح سخاوت و بخشندگی، او را از این کار بازداشت و ذهنیت تجارت و سرمایهافزایی در برابر سخاوتش رنگ باخت!
✍️نویسنده: أدهم شرقاوي
📝مترجم: صهیب رمضانی
سخاوت از مهمترين كمالات انسانی و عاليترين فضايل اخلاقی و شايسته ترين اعمال بشری است كه در طول تاريخ بشريت از بارزترين صفات پيامبران و دوستان الهی بوده است.
سخاوت چيست؟
سخاوت يعنی آنچه كه انسان در اختيار دارد از قبيل علم و دانش مال و ثروت قدرت و نفوذ كليه امكانات مادی و معنوی كه مورد نياز ديگران است در اختيار آنان بگذارد و نيازمندی مادی و معنوی، فردی و اجتماعی مردم را برطرف سازد، در قرآن مجيد در مورد سخاوت و بخشش بسيار تأكيد شده است. خداوند می فرمايد:{ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ }(بقره: 261). «مثل كسانی كه دارائی خود را در راه خدا صرف می كنند، همانند دانهای است كه هفت خوشه برویاند و در هر خوشه صد دانه باشد و خداوند برای هر كه بخواهد آن را چندين برابر می گرداند و خدا (قدرت و نعمتش) فراخ (و از همه چيز) آگاه است».
خداوند يكی از نشانه های مهم ايمان را انفاق در راه خداوند معرفی می كند، چنانكه می فرمايد:﴿ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ﴾ (بقره: 3).«آن كسانی كه به دنيای ناديده باور می دارند و نماز را به گونه شايسته می خوانند و از آنچه بهره آنان ساختهايم می بخشند».
و نيز ميفرمايد: ﴿ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾(آل عمران: 134). «آن كساني كه در حال خوشي و ناخوشي و ثروتمندي و تنگدستي، به احسان و بذل و بخشش دست مييازند و خشم خود را فرو ميخورند و از مردم گذشت ميكنند و (بدين وسيله در صف نيكوكاران جايگزين ميشوند و) خداوند (هم) نيكوكاران را دوست می دارد».
در روايات اسلامی از پيامبر بزرگوار *ص* و اصحاب گرامی و بزرگان دين درباره فضيلت سخاوت و بخشندگی بسيار سفارش شده است و نيز از ديدگاه اسلام سخاوت منحصر در كمك و بخشش مال نيست بلكه به هر گونه كمك و رفع نياز مادی و معنوی صدق می نمايد كه برخی مصاديق سخاوت ذكر می گردد.
مصاديق سخاوت
الف: بخشندگی مال
مشهور و معروفترين مصداق سخاوت، بخشندگی در امور مادی است كه در آيات و روايات فراوانی مورد توجه قرار گرفته است: رسول الله *ص* ميفرمايد:
عن أبي هريرة قال: إن رسولَ الله *ص* قال: قَالَ الله تَعَالَى: أنفِق يَا ابْنَ آدَمَ يُنْفَقْ عَلَيْكَ.(مُتَّفَقٌ عليهِ).
از حضرت ابوهريره روايت است كه رسول الله *ص* فرمودند: خداوند متعال می فرمايد: ای فرزند آدم انفاق كن، تا به تو انفاق شود.
عن ابن مسعود قال: قال رسول الله *ص*: أَيُّكُمْ مَالُ وَارِثِهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنْ مَالِهِ؟ قَالُوا: يَا رسول الله! مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا مَالُهُ أَحَبُّ إِلَيْهِ قَالَ: فَإِنَّ مَالَهُ مَا قَدَّمَ وَمَالُ وَارِثِهِ مَا أَخَّرَ. (بخاری).
«از حضرت عبدالله بن مسعود روايت است كه رسول الله *ص* فرمودند: كدام يك از شما مال وارث خود را از مالش دوست تر می دارد؟ صحابه گفتند: يا رسول الله هيچ كس از ما نيست مگر اينكه مال خودش را بيشتر دوست ميدارد، رسول الله *ص* فرمودند: مال او آن است كه آن را پيش فرستاده و مال وارثش همان است كه آن را بعد از خود گذاشته است».
يعنی آنچه شخص در طول زندگی خود صدقه و خيرات نموده و در كارها و راههای خير مصرف كرده از آن او است و در روز رستاخيز دست او را خواهد گرفت و اما آنچه بعد از مرگ باقی گذاشته است از آن ورثه است و به او چيزی تعلق نمی گيرد.
ب: سخاوت در علم و هنر
آموزش دادن علم و دانش و هنر به ديگران نيز از بزرگترين و ارزشمندترين نوع سخاوت محسوب ميگردد، زيرا اين نيز سود رسانی به توده مردم و رفع نيازمنديهای جامعه است در روايات به آن توجه و تأكيد زيادی شده است.
ج: سخاوت در قدرت و نفوذ
بهره برداری از قدرت سياسی و نفوذ اجتماعی در بر طرف نمودن گرفتاری مردم يكی از مصاديق مهم سخاوت است زيرا احقاق حقوق مظلومين و جلوگيری از سركشان و متجاوزان نيز بخشندگی به ديگران محسوب ميگردد و از نظر اسلام اهميت زيادی دارد.
د: سخاوت در خير خواهی
بسياری از افراد نادان در اشتباه و انحراف فكری و اخلاقی مبتلا می شوند يا در امور فردی و اجتماعی خويش در می مانند، فكر و عقلشان بجايی نمی رسد اينگونه افراد را نصيحت و راهنمائی كردن يك نوع سخاوت ارزشمند محسوب ميگردد.
آثار ارزشمند سخاوت
سخاوت آثار و نتايج بسيار مفيد و ارزشمندی برای فرد و جامعه دارد كه برخی از آن ذكر می گردد.
الف: تكامل جامعه
بدون شك در هر جامعهاي نواقص و نابسامانيهاي مادي و معنوي زيادي وجود دارد، كه بايد تمام افراد جامعه دست بدست هم داده در رفع آنها بكوشند و با تلاش شبانه روزي و هماهنگي كامل موجبات تكامل مادي و معنوي مردم را فراهم سازند.
ب: وحدت و صميميت
ظاهر است كه احسان و بخشش موجب استحكام روابط و اتحاد مردم به يكديگر ميگردد، سخاوت انفاق و هديه دادن به يكديگر وحدت و محبت می آورد، و شخص سخاوتمند هميشه محبوب خدا و مردم ميگردد.
ج: بركت در مال
در آيات و روايات زيادی آمده است كه سخاوت نه تنها شخص سخاوتمند را فقير مال و ثروت را كم نمی كند بلكه بر عكس موجب ازدياد مال و بركت آن می گردد، چنانچه رسول الله *ص* فرمودند:
عن أبي هريرة قال: قال رسول الله *ص*:«مَا مِنْ يَوْمٍ يُصْبِحُ الْعِبَادُ فِيهِ إِلَّا مَلَكَانِ يَنْزِلَانِ فَيَقُولُ أَحَدُهُمَا: اللَّهُمَّ أَعْطِ مُنْفِقًا خَلَفًا وَيَقُولُ الْآخَرُ: اللَّهُمَّ أَعْطِ مُمْسِكًا تَلَفًا».
از حضرت ابوهريره روايت است كه رسول الله *ص*ص فرمودند: در هر صبح دو فرشته نازل می شوند و يكی از آنها می گويد: خداوندا! برای انفاق كننده عوض بده و دومی می گويد: خداوندا! مال و ثروت ممسك و بخيل را تلف و نابود بگردان.
د: آمرزش گناهان و نجات از جهنم
بالآخره از آثار بسيار مهم سخاوت آمرزش گناهان و جلب رضای خدا و رسول الله *ص* و نجات از عذاب الهی است خداوند می فرمايد: ﴿ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴾ (بقره: 262).«كسانی كه دارائی خود را در راه خدا صرف می كنند و به دنبال آن منّتی نمی گذارند و آزاری نميرسانند، پاداششان نزد پروردگارشان است (و اندازه اجرشان را كسي جز خدا نميداند) و نه ترسي بر آنان خواهد بود و نه اندوهگين خواهند شد». و نيز حضرت رسول اكرم ص می فرمايد:
عن عدي بن حاتم أن رسول الله *ص* قال: اتَّقُوا النَّارَ وَلَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ.(مُتَّفَقٌ عليهِ).
حضرت عدی بن حاتم روايت می كند رسول الله *ص* فرمودند: خودتان را از دوزخ نجات دهيد اگر چه با انفاق نيم دانه خرما باشد.
ايثارگری
بهترين نوع سخاوت ايثار است گاهی انسان از آنچه دارد احتياجات خود را تأمين می كند و به ديگران نيز كمك می نمايد، اين سخاوت است ولی گاهی انسان چيزی را كه خود به آن نياز شديد دارد، آن را در اختيار ديگران قرار می دهد اين ايثار است كه از بخشندگی معمولی خيلی با ارزشتر و پاداش آن نيز به مراتب بيشتر است.
خداوند در مورد مسلمانان واقعي ميفرمايد: ﴿وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ۚ ﴾ (حشر: 9). «و ديگران را بر خويشتن مقدم می دارند هر چند كه خودشان نياز مندتر باشند». و نيز ارشاد می فرمايد: ﴿ وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا﴾ (الإنسان: 8).
عن أبي هريرة قال: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النبيِّ *ص*، فَقَالَ: إنِّي مَجْهُودٌ، فَأرسَلَ إِلَى بَعْضِ نِسَائِهِ، فَقالت: وَالَّذي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ مَا عِنْدِي إلا مَاءٌ، ثُمَّ أرْسَلَ إِلَى أُخْرَى، فَقَالَتْ مِثلَ ذَلِكَ، حَتَّى قُلْنَ كُلُّهُنَّ مِثلَ ذَلِكَ: لا وَالَّذِي بَعَثَكَ بالْحَقِّ مَا عِنْدِي إلا مَاءٌ. فَقَالَ النبي *ص*: «مَنْ يُضيفُ هَذَا اللَّيْلَةَ؟» فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الأنْصَارِ: أنَا يَا رسول الله، فَانْطَلَقَ بِهِ إِلَى رَحْلِهِ، فَقَالَ لامْرَأَتِهِ: أكرِمِي ضَيْفَ رسول الله وفي روايةٍ قَالَ لامْرَأَتِهِ: هَلْ عِنْدَكِ شَيْءٌ؟ فقَالَتْ: لا، إلا قُوتَ صِبيَانِي. قَالَ: فَعَلِّليهم بِشَيْءٍ وَإذَا أرَادُوا العَشَاءَ فَنَوِّمِيهمْ، وَإِذَا دَخَلَ ضَيْفُنَا فَأطْفِئي السِّرَاجَ، وَأريهِ أنَّا نَأكُلُ. فَقَعَدُوا وَأكَلَ الضَّيْفُ وَبَاتَا طَاوِيَيْنِ، فَلَمَّا أصْبَحَ غَدَا عَلَى النَّبيِّ *ص* فَقَالَ: لَقَدْ عَجبَ الله مِنْ صَنِيعِكُمَا بِضَيْفِكُمَا اللَّيْلَةَ. (مُتَّفَقٌ عليهِ).
«حضرت ابوهريره روايت می كند: مردی خدمت رسول الله *ص* آمد و گفت: من بسيار خسته و نيازمندم، رسول الله *ص* نزد بعضی از همسرانش فرستاد او فرمود سوگند بذاتی كه تو را بر حق فرستاده نزد من جز آب چيزی وجود ندارد، باز بسوی ديگری فرستاد او نيز چنين فرمود تا اينكه همه آنها چنين گفتند نه سوگند بذاتی كه تو را بر حق فرستاده نزد من جز آب چيز ديگری وجود ندارد، سپس پيامبر گرامی *ص* فرمود: چه كسی اين شخص را امشب مهمانی می كند، مردی از انصار گفت: من يا رسول الله و او را به خانه اش برد، و به همسرش گفت: مهمان رسول الله را گرامی دار.
و در روايتي آمده است كه به زنش گفت: آيا چيزی داری؟ گفت: جز غذای كودكانم چيزی ندارم، گفت: آنها را به چيزی مشغول ساز، و هرگاه غذا خواستند آنها را خواب گردان و هنگاميكه كه مهمانمان آمد چراغ را خاموش كن و چنان وانمود كن كه ما نيز غذا ميخوريم پس آنها نشستند و مهمان غذا خورد و هر دو گرسنه خوابيدند، چون صبح شد خدمت پيامبر گرامی آمد رسول الله *ص* فرمود: خداوند از كاريكه شب با مهمان خودتان كرديد به شگفت آمده است».
هر انسان در فراز و نشيب زندگی و در برخورد با توده مردم، حتماً با بد اخلاقی ها و بد رفتاريها مواجه ميگردد، كه او را ناراحت نموده وموجب خشم و غضب وی ميگردد و اگر بردباری و تحمل خشم در او نباشد شخصيت و عزت خويش و ديگران را از بين می برد، لذا اسلام عفو و گذشت را بهترين علاج اين بيماری خانمانسوز قرار داده و سفارشات اكيد و فراوانی در فرونشاندن خشم و غضب نموده و پاداشهای زيادی برای آن قرار داده است، چنانكه خداوند متعال يكی از ويژگيهای مهم فرد مؤمن را اغماض و گذشت اعلام می فرمايد: ﴿ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ ﴾(شوری: 37).«هنگاميكه (مؤمنان) خشم ميگيرند گذشت و اغماض پيش ميگيرند». ﴿ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴾(آل عمران: 134)«(مسلمانان واقعی) خشم خويش را فرو می نشانند و از مردم در گذر می كنند خداوند نيكوكاران را دوست می دارد».
عفو و گذشت در کلام رسول الله *ص*
عَنْ أبي هريرةَ أنَّ النَّبِيَّ *ص* قَالَ: لَيْسَ الشَّدِيدُ بالصُّرَعَةِ، إنَّمَا الشَدِيدُ الَّذِي يَملكُ نَفْسَهُ عِنْدَ الغَضَبِ.(البخاری)
از ابوهريره روايت است رسول الله *ص* فرمودند: پهلوانی و نيرومندی در كشتی گرفتن (و به پهلوانان ضربه فنی وارد كردن) نيست بلكه پهلوان كسی است، كه هنگام خشم و غضب بر خويشتن تسلط داشته باشد.
عَنْ أبي هريرةَ أنَّ رَجُلاً قَالَ للنبي *ص*: أوصِني. قَالَ: لا تَغْضَبْ فَرَدَّدَ مِراراً، قَالَ: لا تَغْضَبْ.(البخاری)
از حضرت ابوهريره روايت است مردی به پيامبر خدا *ص* گفت: مرا نصيحت فرما، رسول الله *ص* فرمودند: خشمگين مباش، آن مرد چندين بار سوال خود را تكرار كرد پيامبر خدا *ص* در هر بار فرمودند: خشمگين مباش.
داستانهايی از مسلمانان واقعی
روزی حضرت امام زين العابدين / به طرف مسجد رفت در مسير راه شخصی به او دشنام داد و ناسزا گفت بچهها خواستند آن مرد را بزنند حضرت زين العابدين آنها را از اين كار باز داشت و فرمود: دست نگه داريد سپس به آن مرد رو كرد و فرمود: ای مرد من بيشتر از آن هستم كه می گويی و آن چه از من نمی دانی از دانسته هايت بيشتر است و اگر نياز به گفتن آن داری برايت می گويم مرد بسيار شرمنده شد. حضرت زين العابدين پيراهنش را در آورد و به او داد و نيز دستور داد هزار درهم به او بدهند، مرد در حالی كه دور می شد می گفت: أشهد أن هذا الشباب ولد رسول الله *ص*. شهادت می دهم كه اين جوان فرزند رسول الله *ص* است.
درمان و علاج خشم:
بدون شك خشم و غضب كليد همه بديها است همانگونه كه حضرت امام حسن عسكری می فرمايد: (الغضب مفتاح كل شر) ولی طبق فرمايش پيامبر گرامی *ص* (لِكُلِّ دَاءٍ دَوَاءٌ) «هر درد درمانی دارد»، اين بيماری مهلك نيز علاج و درمان دارد و برای علاج آن پيامبر چنين رهنمود فرموده است.
الف: تغيير حالت شخص خشمگين
عَنْ أَبِي ذَرٍّ قَالَ: إِنَّ رسول الله *ص* قَالَ لَنَا: إِذَا غَضِبَ أَحَدُكُمْ وَهُوَ قَائِمٌ فَلْيَجْلِسْ فَإِنْ ذَهَبَ عَنْهُ الْغَضَبُ وَإِلَّا فَلْيَضْطَجِعْ.(ابو داود و احمد)
از ابوذر روايت است که رسول خدا *ص* برای ما فرمودند: اگر از شما كسی خشم گرفت در حالی كه ايستاده است بنشيند، اگر خشمش از بين رفت چه بهتر و اگر باز هم باقی ماند دراز بكشد.
ب: سكوت در هنگام خشم
عَن النبي *ص* أَنَّهُ قالَ: إذا غَضِبَ أحدُكُمْ فَلْيَسْكُتْ.(احمد)
پيامبر *ص* می فرمايد: هر گاه كسی از شما خشمگين شد سكوت كند.
ج: پناه بردن به خدا از شر شيطان
دو نفر در حضور پيامبر اكرم *ص* يكديگر را دشنام می دادند، يكی از آنان كه به طرف مقابل دشنام می داد از خشم صورتش قرمز شده بود.
فقال النبی *ص*: إِنِّى لأَعْلَمُ كَلِمَةً لَوْ قَالَهَا لَذَهَبَ عَنْهُ مَا يَجِدُهُ: أعوذ بالله من الشيطان الرجيم(مُتَّفَقٌ عليهِ).
پيامبر *ص* فرمودند: البته كه كلمهی می دانم اگر می گفت خشم او فروكش می كرد. از شيطان مردود به خداوند پناه می برم.
………………………………………….
برگرفته از کتاب مسلمان از دیدگاه آیات و روایات
نویسنده:عبد الرحمن الله وردی بلوچ
عمر رضیاللهعنه میفرمایند:
هرگاه رسول الله صلی الله علیه وسلم میخواست چیزی به من عطا کند میگفتم:
آنرا به کسی بدهید که از من نیازمندتر است
لذا رسولالله صلیاللهعلیهوسلم فرمود:
آنرا بگیر و هرگاه مال و ثروتی بدون چشم داشت و درخواست به تو رسید بپذیر و از آن استفاده کن
اگر خواستی خود از آن بخور
و اگر خواستی آنرا صدقه بده
وگرنه در پی آن مباش
در این حدیث عمر بن خطاب رضی الله عنه روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم به ایشان چیزی از عطایا و بخشش ها را عطا نمود؛
و در روایت نسائی آمده است:
«مالی به من عطا کرد»
پس رسول الله صلی الله علیه وسلم بخشی از مال زکات را در قبال عملی که عمر رضی الله عنه در رابطه با آن صورت می داد، عطا می کرد.
ایشان گمان نمود که پیامبر بدین گمان که عمر فقیر است آن مال را به او عطا نموده است؛
به همین خاطر عمر خواست که پیامبر آن مال را به کسی بدهد که فقیرتر از اوست.
اما پیامبر صلی الله علیه وسلم امر نمود که آن مال را بگیرد
و –چنانکه در روایت مسلم آمده است- به او فرمود:
«خُذْه فتَموَّلْه، أو تَصدَّقْ به»،
پس رسول خدا صلی الله علیه وسلم به او اختیار داد میان اینکه مال را برای خود نگاه داشته و از آن بهره ببرد، یا آن را صدقه بدهد، بعد از اینکه در اختیار گرفت؛ سپس پیامبر دلیل امر کردن او به گرفتن این مال را برایش بیان نموده و آن اینکه وقتی از این مال چیزی برایش آمد، بدون اینکه وی بدان مایل باشد و نسبت به کسب آن حریص باشد و نه برای کسب آن تلاش کند و نه آن را بخواهد، پس آن را بگیرد و در صورتی که به وی داده نشود شایسته نیست آن را طلب نموده و بخواهد و تمنایش کند.
در این حدیث آمده که اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم در پی رقابت بر سر دنیا نبودند و از انجام اعمال خویش تنها رضای الهی را خواستار بودند.
و نیز این حدیث بیانگر مشروع بودن قبول عطیه و هدیه است، در صورتی که فرد خواستار آن نبوده باشد و بدان میل ننموده باشد.
و نیز این حدیث بیانگر فضلی از فضایل عمر بن خطاب و زهد و ایثار ایشان است.
خلیفه مسلمین سیدنا عمر بن خطاب رضی الله عنه از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و سلم روایت میکند که خداوند متعال تهجدگزاران را با نُه انعام نوازش میکند، پنج مورد در دنیا و چهار مورد در آخرت.
پنج بخشش در دنیا
1⃣ خداوند متعال وی را از هر آفت و مصیبت حفاظت میکند.
2⃣ بر چهرهاش اثر کارهای نیک و پسندیده نمایان میکند.
3⃣ محبت و دوستیاش را در دل انسانهای نیک جای میدهد.
4⃣ خداوند از زبانش سخنان خوب و عاقلانه جاری میکند.
5⃣ به وی فهم دین عطا میکند.
چهار بخشش در آخرت
1⃣ با چهرهای درخشان از قبر بلند میشود.
2⃣ از پل صراط همانند برق زدنی میگذرد.
3⃣ حساب و کتابش آسان گرفته میشود.
4⃣ اعمالنامهاش، به دست راست داده میشود.
منبع کتاب (درة الناصحين)
نقل کننده حضرت قاری ابوطیب محمد ابراهیم دهمرده حفظه الله استاد تجوید مدرسه منبع العلوم کوه ون