تـــصـــوف و عـــرفـــان

(تــزکــیــه و احــســان)

مشکلات و چشم زخم

جمعه ۱۴۰۲/۰۶/۳۱، 5:38 PM

اتومبیل خراب میشه = چشمم زدن

مشکلات زناشویی میاد= چشمم زدن

بچه‌ها مریض می‌شن= چشمم زدن

تجارت زیان آورده= چشمم زدن

حال آنکه در گناهان غوطه‌ور شدیم و به ذهن هيچکس خطور نمی‌کنه که سبب بسیاری از این بلاها و گرفتاری‌ها، گناهان خودمونه!


وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ

(شوری۳۰)

‏آنچه از مصائب و بلا به شما ميرسد ، به خاطر كارهایی است كه خود كرده‌ايد . تازه خداوند از بسيارى ( از كارهاى شما ) گذشت می‌كند (كه شما از آنها توبه نموده‌ايد و يا با كارهاى نیک آنها را از نامه اعمال زدوده و پاک كرده‌ايد)

person فرید
chat
•••

شرط قبولیت عمل

جمعه ۱۴۰۲/۰۶/۳۱، 3:8 AM

شیخ عارف إبن عطاء الله اسکندی رحمه الله می فرماید:


"لا عمل أرجى للقبول من عمل يغيب عنك شهوده وَيحتقر عندك وجوده"


"هیچ عملی امید قبولیتش به بارگاه الهی بیشتر از عملی نیست که آن را[ ارزشمند]نبینی و پیشت کم و حقیر جلوه کند "


شرح:عملی امید قبولیت دارد که آن را فاقد صلاحیت قبول در بارگاه الهی بدانی نه اینکه به آن فریفته و مغرور گردی بهترین اعمال با غرور و تکبر تبدیل به گرد وغباری بی ارزش می شوند، عارفان بزرگ به قدری از خودبینی به دور بوده‌ اند که بهترین اعمال خویش را ریا می پنداشته‌اند، و هرگز خود را مخلص نمی دانسته اند.


احمد عبدالحق مجددی غفرله

person فرید
chat
•••

زبان مرشد 

دوشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۲۷، 6:31 PM

حضرت مولانا محمدقاسم نانوتوی رحمه الله از نظر علم و دانش و تقوا و پرهیزکاری بی نظیر بود

حضرت حاجی امدادالله مهاجر مکی رحمه الله در مورد او فرمود:

قبلا چنين افرادی در میان مردم یافته می شد، اما مدت مدیدی است که نایاب است.


یک دفعه حضرت حاجی امدادالله رحمه‌الله فرمود:

خداوند متعال برخی بندگانش را زبان بخشیده چنانكه مولانا روم رحمه‌الله را زبان حضرت شمس تبریزی قرار داده

و مولانا محمدقاسم رحمه‌الله را زبان من قرار داد که هرچه در دل من می آید بر زبان می آورد


منبع: علماي دیوبند و مشاهیر هند

person فرید
chat
•••

مراقبه احدیت/نامه

دوشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۲۷، 1:45 PM

نامه


سلام علیکم حضرت درپناه الله تعالی سالم و سلامت باشید از حضور مبارکتان مراقبه احدیت را تحفه دارم درماه مبارک لطائف را دور کردم نفی واثبات را نیز دور کردم در مراقبه بودم که الله تعالی چنان نزدیک شد که احساس نمودم ....

در مراقبه بودم که از سینه حقیر به سوی آسمان ربی ربی ربی میرفت واز آسمان به سمت حقیر عبدی عبدی عبدی می‌آمد

خواب دیدم که خادم شما هستم روزی عمل خیری انجام دادم آن روز بار بار در دلم می‌آمد که الله تعالی می‌فرماید من سلوک شما را به عهده گرفتم .

زیاده شد عف بفرمایید

....از تهران


جواب


عزیزم ... علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

الحمدالله که در رمضان توفیق اذکار و اعمال وجود داشته است

در واقع اعمال ماه رمضان بقول امام ربانی مجدد الف ثانی رحمه الله ایجاد کننده توفیقات طول سال تا رمضان بعدی است

آنچه در مراقبه از قرب اساس نمودید بسیار مبارک و ثمره سالیان تلاش مخلصانه است که سالک راه در مراقبات نتیجه آن را می یابد و خود را در تجلیات و عظمت الهی غرق می بیند و گویا وجودی برایش نیست و تنها یک ذات است و بر همه کائنات مهر کُلُّ مَن عَلیها فان زده شده و انسان به حقارت خود پی می برد و تشنه ای است که به آب حیات رسیده


بقول مولانا رحمه الله

اینجای چگونه کفر و ایمان گنجد؟!

بی‌چون باشد وجود من، چون همه اوست


حالت دوم نیز مبارک است این حقیقتی است که ذکر کننده از سوی الله لبیک را حاصل می کند و گاه در عالم مکاشفه نمایان و واضح می گردد


بقول حضرت مولانا رحمه الله

گفت آن الله تو لبیک ماست

و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست

و می فرماید

از دهان آدمی خوش مشام

هم پیام حق شنیدم هم سلام

همچنین :

اندر دل من، درون و بیرون همه او است

اندر تن من، جان و رگ و خون همه اوست

اینجای چگونه کفر و ایمان گنجد؟!

بی‌چون باشد وجود من، چون همه اوست


خواب شما نیز مبارک است و مناسب شما با این فقیر بی مایه و سلسله مبارک را می رساند

اما بدانید که مغرور به احوال نباشید که مقصد ماورای آن است و چه بسا افرادی که احوال و خوابها نیک سنگ پایشان شد و از حقیقت دور افتادند


بقول حافظ رحمه الله

حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است

کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد


موفق باشید

شمس الحق فقهی

شنبه ۶ خرداد ۱۴۰۲

person فرید
chat
•••

مراقبه و خواب/نامه

یکشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۲۶، 9:56 PM

📝السلام علیکم واجه جان جانان ، واجه جان حال شما خوب هستش خیلی دل تنگ شما هستم واجه جان عذر خواهی میکنم مزاحم وقت شریف شما شدم اما بعد

واجه جان چند مدت بیش واجه جان در مراقبه دیدم بنده فقیر و حقیر در حضور حضرت مولانا محمد عمر رحمة الله علیه بوده و ایشان این بنده حقیر را دلداری داده و بنده گریه میکردم و در اخر به بنده گفتن که بیایم پیش شما و بنده فقیر و حقیر نزد شما زانو زده بودم و شما واجه جان به بنده یک جعبه مستطیل شکل دادید که دور ان با پارچه سبز پیچیده بود نمی دانم واجه جان توهم و خیال بوده یا خیر،

و مدتی بعد در خواب دیدم همراه شما واجه جان دریک مکانی اعتکاف کرده و شما بیشتر کارها را بنده فقیر و حقیر میگفتید یا موقع سخنرانی شما به بنده میگفتید مریدان رو صدا کنم و در اخر جای خواب بنده در کنار رخت خواب شما بود

وشما موقع که خواب بودید بنده دو زانو نشسته و و محو صورت ماه شما بودم و بعد شما واجه جان به بنده گفتید لباس های سنت خود را از روی بند بردارید و بنده تعجب کرده چون لباسی همراه خود نداشتم

و درمراقبه بعد واجه جان قبل از شروع ذکر خود دعا کردم که یارب هر چه خواهی کن و بعد شروع به ذکر کرده دیدم در مکانی نشسته و ذکر میکردم که در پشت خود دیدم سمت راست بنده حضرت موسی ع وسمت چب بنده حضرت عیسی ع نشسته و هر دو دست خود را بر روی دوش بنده گذاشته و هر دو وارد بدن بنده شدن

و بعد بنده را انگار به اسمان میبردن و بعد بنده را غسل داده و روی سینه بنده ستاره حضرت داوود ع کشیده شد

و بعد از انجا خود را دیدم در پشت میز تحریر نشسته بودم بعد برای این بنده فقیر و حقیر جعبه صندوق طلایی اورده شد که درون ان یک کتاب طلایی و قلم طلایی بوده این بنده ان ها را مطالعه کرده وبه صورت ناخودگاه فقط می نوشتم و بعد خود را با کتاب و قلم وسط رود نشسته و از چهار جهت اب به این بنده فقیر و حقیر می رسید

و در اخر خود را پیش سلطان عارفین دیده که به این بنده فقیر گفتن که خشم خود را کنترل کنید بعد گردنبندی نقره که پلاک ان گردنبند مانند ستاره پنج پر و سط ان سنگ مانند شجر نام سرور دوعالم حضرت محمد ص نوشته شده بودن در گردنم انداختن

و درمراقبه بعد واجه جان ذکر لطیفه قلب را گفته که ناگهان به صورت خودکار لطیفه اخفا ذکر کرده این بنده فقیر و حقیر ناخودگاه گریه کرده و نام امت سرور دو عالم را صدا زده ،

و در خواب بعد خود را دیدم که در مکانی هستم در انجا کافران حضور داشته که ناگهان حضرت عمر (رض) همراه یک خانم کاملا باحجاب و با نقاب وارد شدن و اعلام حضور کردن و بنده خیلی خوشحال شدم از دیدن حضرت

وموقع که حضرت رفتن ان کافران دیدن که بنده شبیه ان حضرت هستم هم لباس بنده هم عمامه بعد به بنده حمله کرده و کتکم میزدن بنده دست و انگشت شهادت خود را رو به اسمان کرده و ماه را قرص کامل و پر نور میدیدم باصدای بلند کلمه لااله الا الله و الله اکبر فریاد میزدم و تکرار میکردم و حتی دردی نداشته و حتی برایم لذت بخش بود

و موقع ای که از خواب پریدم ناخودگاه میخواستم کلمه لااله الا الله فریاد بزنم اما جلو خود را گرفته و لطیفه اخفا بنده به شدت زیاد ذکر میکردن

اما بعد واجه جان جانان بنده فقیر و حقیر از چشم زخم رنج زیاد برده حتی اذکار صبحگاه و شامگاه خود را انجام داده و حتی تعداد اذکار خود را زیاد کرده اما خیلی کم تاثیر داشته

برای مثال واجه جان مادر بزرگ بنده واجه جان موقع که به نماز ایستاده زمانی که نگاه ایشان به بنده میخورد انگار سنگی به سر بنده برخورد کند یا حتی سر خود را از سجده نمی توانم بلند کنم یا اتشی در وجودم جاری میشود حتی درحال حاضر که از ایشان دور هستم اما موقع که تماس میگرن همچین احساسی پیدا کرده واجه جان حتی افکاری منفی و بد در ذهن بنده جاری میشوند که دست خود بنده نبوده و سریع شروع به توبه کردن میکنم

...از بندرعباس


✍وعلیکم السلام و رحمة الله وبرکاته.

الحمدلله خوبم.

حالات و واقعاتی که ذکر کرده اید همه نیک ومبارک اند عزیز.

خصوصا دیدن حضرت عیسی و موسی علیهما السلام و وارد شدن آن دو عزیز در بدنتان که می تواند اشاره داشته باشد که فیض دو لطیفه سر و خفی به شما کامل خواهد رسید و از مشرب این دو عزیز بهره وافر خواهید داشت.

دیدن سرورم سیدی حضرت سلطان العارفين قدس سره هم نشان از عنایت دارد.دیدن حضرت عمر رضی الله عنه بسیار مبارک است.

در هر صورت حالات شما خیر و خوبند به ذکر و فکر مشغول باشید و از دام های ابلیس لعین غافل نباشید.

تقوا و اتباع سنت به همراه عجز و دوام نيستی از اصول طریقه است.

در مورد اخیر که ذکر کرده اید خواندن دعاها کافی است شاید خود شما هم زیاد به این مسئله فکر کرده و به خود تلقین منفی می کنید از این جهت شدت می یابد.

در پايان التماس دعا دارم

person فرید
chat
•••

ترک گناه/نامه

یکشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۲۶، 5:43 PM

📝السلام علیکم و رحمت الله و برکاته...حضرت شیخم .الله متعال سایه فیض تان را بر سر ما بیماران دایم بدارد.

چون نمیتوانم همه دردها و بیماری هامو عرض کنم که سبب ضیاع اوقات گرانبهاتون میشم.

خلاصه منِ روسیاه که قبل از بیعت هم به یک مرض مهلکه گرفتار بودم و متاسفانه هر چند هر طور کوشش کردم باز مغلوب شدم.

همین سبب است که از ابراز احوالم برای طبیبم احساس شرمندگی کرده تا این مدت بی احوال ماندم.و ناچار صد دلمو یکی کردم با عدم جرئت هالا حالمو بر مربی ام افشا میکنم.

و اون مغلوبیت سبب میشود مدتها از ذکر نیز فاصله میگرم.و نهایتا طبیعتم را در حد افراط و تفریط و خودم را مصداق ایه مبارکه (خسرالدنیا والاخره )یافتم و همچون بیماری ام را نا علاج.

حالا فقط منتظر هدایات مرشد مهربان و بیشتر از همه محتاج دعای واجه جانم هستم.

مرید مبتدی تان با ذکر زبانی لفظ جلاله (الله )البته یکنوع حالتی که برام پیش امده وقت ذکر سرم بی اختیار به جلو تکان میخورد و تنهایی را بیشتر دوست دارم.

(فلان )از جوزجان ،شمال افغانستان برادر (فلان) طلبه حوزه علمیه گشت...والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته...


✍وعلیکم السلام و رحمة الله وبرکاته.

عزیز غایب از نظر.

آدمی هر چند گرفتار معصیت باشد این دلیل نمی شود که ترک کار خیر کند گاهی همین ذکر سبب می‌شود که از گناه یه کلی دست بکشد.

"ان الحسنات يذهبن السيئات "

نص صریح است.

برای ترک گناه روزانه یا شبانه دو رکعت نماز خوانده بعد از آن دعا کرده و از متعال درخواست کمک کنید بر این نماز به طور مداوم پایبندی کنید. خود نیز برای ترک گناه همت کنید ان شاءالله توفیق خواهد رسید.

حرکت سر در ذکر خوب است. ادامه دهید.

یکی از عزیزان بنده به نام مولانا امداد الله عدن زهی در ولایت نيمروز شهر زرنج است اگر فرصت داشتید با ایشان در ارتباط باشید ان شاءالله صحبت ایشان نافع خواهد بود بلکه امید نفع بیشتری هست.

در پایان التماس دعا دارم

person فرید
chat
•••

بازیچه‌های بوالعجب

شنبه ۱۴۰۲/۰۶/۲۵، 6:10 PM

✍️محمد سعید مجددی غفر له


🔻بیت:

▪️ ز روی و زلف خود صد روز و شب کرد

▪️ بسی بـازیچه‌های بـوالـعـجـب کـرد


🔻شرح:

✔️حق تعالی به وسیله‌ی این روی و زلف، بسـی بـازیچه‌های بـوالعـجـب نـموده و می‌نماید؛

بـه حسب صـورت، گـاهی شب می‌کند و گاهی روز،

و گاهی ابـر می‌نماید و گاهی آفـتاب،

و گـاه زنـدیق را مـوحـد می‌کند،

و گـاهـی مـؤمن را كـافر،

گـاهـی فـاسق را زاهـد می‌سازد و گاهی برعکس؛

و بـه حسب مـعنی، نسـبت بـا عـمـوم خـلایق، گـاه خـوف است و گاه رجـا،

گـاه دوزخ و گاهی بهشت؛

و نسـبت بـا سـالکان گـاهـی قـبض است و گاهی بسـط،

گـاه اسـر كـثرتند و گـاه غـريق وحـدت،

گاهی در مـقام جـمعند و گاهی در مرتبه‌ی فرق الجمع،

گاهی در تلوینند و گاهی در تمکین

و على هذا القياس.


شعر:

▪️گـه غـريـق بـحـر انـوارم کند

▪️گـه اسیر قیـد پـندارم کـند

▪️گـه مـكـانـم مـی‌کند در لامکـان

▪️گـه کـنـد جـانـم اسیر خـاكـدان

▪️گـاه سـازد هـمچو دود گلخنم

▪️گاه دیگر سبز و خوش چون گلشنم

▪️گه ز طـبـع نـفـس بـر ظـلـمـت تـنم

▪️گـاه از نـور تـجلی روشـنم


📚مثنوی گلشن راز سروده‌ی شیخ سعدالدّین محمود بن ‌عبدالکریم شبستری شافعی اشعری متوفی ۷۲۰ ھ.ق شبستر (آذربایجان شرقی)

📝شرحِ: مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز [ص۴۹۲] تالیف شمس الدین محمد بن یحیی گیلانی لاهیجی اسیری متوفی ۹۱۲ ھ.ق شیراز

person فرید
chat
•••

مراقبه ولایت صغری مقام منصور حلاج رحمه الله

جمعه ۱۴۰۲/۰۶/۲۴، 11:21 PM

نامه


خدمت جناب مولانا شمس الحق فقهی حفظه‌الله سلام عرض می کنم

جناب مولانای خداوند متعال می داند که از صمیم قلب دوستتان دارم و خداوند را شاکرم که فیوضات سلسله مولانا محمد عمر سربازی رحمه الله توسط شما در خراسان زمین منتشر شد

مولانای عزیز در مراقبه ولایت صغری هستم و روزانه یک ساعت مراقبه دارم و اذکار قلبی را نیز نیم ساعت پایبندم

کتاب دلائل الخیرات را نیز روزانه می خوانم

مولانا جان در حین مراقبه حالتی دست می دهد که گویا خود را گم می کنم و ذرات وجودم را در عالم منتشر می بینم و حتی گاهی فکر می کنم وجود خارجی ندارم و دنبال خود می گردم و از وجودم چیزی نمی یابم حتی که بعد اینکه به خود می آیم خود را دست می زنم که آیا وجود خارجی دارم

گاهی در حین ذکر که خود را نمی یابم بی اختیار نعره هو الله سر می دهم

بعلت همین نعره های بی اختیار سعی می کنم در مسجد بروم در زمانی که کسی نباشد تا آنان که آگاهی از احوالم ندارند از احوالم تعجب نکنند

الحمدالله یک قرب و نزدیکی با خدایم احساس می کنم که در اکثر احوال بیادش هستم

هرگاه کتب احوال بزرگان را می خوانم فیض عجیب احساس می کنم که گویا در محضر آنان هستم و اشک از چشمانم جاری می گردد

مولانا جان نمی دانم چطور محبتم را با شما ابراز کنم فقط می توانم از صمیم قلب بگویم بسیار دوستتان دارم

مولانا جان برای من و خانواده دعا بفرمایید

... مشهد


جواب


بسم الله الرحمن الرحیم

عزیز گرامی ... علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

خداوند متعال به توفیقات شما بیفزاید

عزیزم بنده نیز دوستتان دارم و گذشت زمان ثابت نموده که در پی تزکیه نفس هستید و نسبت به آنچه گفته شده همیشه پایبند بودید خداوند متعال استقامت ارزانی کند

مقدار مراقبه و اذکار شما خوب است و حالات شما نیز مبارک است

عزیزم احوال ایجاد شده اثر مراقبه ولایت صغری است و این مقام حضرت منصور حلاج رحمه الله است که در این مراقبه وقتی تجلی الهی بر وی آمد ندای انا الحق سرداد و نه خود را دید و نه جهان هستی و یک ذات را قابل وجود می دانست و دیگران فکر نمودند که که خودش ادعای خدایی دارد

بهترین مثال در این مورد برای تبیین حالت همان است که حضرت شیخ التفسیر والحدیث مولانا محمد عمر سربازی رحمه الله بیان داشتند که آنگاه تجلی الهی بر درخت وارد گردید از درختی که حضرت موسی علیه السلام کنارش بود این ندا آمد

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يَا مُوسَىٰ إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ

چون موسی به آن آتش نزدیک شد به او از جانب راست آن وادی در آن بارگاه مبارک از آن درخت (مقدس) ندایی رسید که ای موسی منم خدای یکتا پروردگار جهانیان

حضرت شبستری رحمه الله در مورد چه زیبا سروده

انا الحق کشف اسرار است مطلق

جز از حق کیست تا گوید انا الحق

همه ذرات عالم همچو منصور

تو خواهی مست گیر و خواه مخمور

در این تسبیح و تهلیلند دائم

بدین معنی همی‌باشند قائم

درآ در وادی ایمن که ناگاه

درختی گویدت «انی انا الله»

روا باشد انا الحق از درختی

چرا نبود روا از نیک‌بختی

الحمدلله در طریق خواجگان نقشبند سالک به راحتی از این وادی عبور می کند و این ندای هوالله شما کنایه از همین عبور است

اینکه ذرات وجود خود را ناپدید تصور می کنید نیز کنایه از همین احوال است

عزیزم تا می توانید ستر احوال نمایید و اینکه در خلوت مشغول مراقبه می شوید نیز بسیار مبارک و پسندیده است

الحمدالله بینش شما در ستر احوال مبارک و ستودنی است

خداوند متعال به توفیقات شما بیفزاید و در حلقه بعدی اجازه تجدید سبق را دارید

از صمیم قلب دعاگو بوده و هستم

شما هم برای بنده دعا بفرمایید


شمس الحق فقهی

پنج‌شنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۲

https://t.me/mulanafeghhi

person فرید
chat
•••

مکان ها و زمان ها مانند اشخاص نیک دارای اثراتی هستند

جمعه ۱۴۰۲/۰۶/۲۴، 6:31 PM

هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً ۖ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ

آل عمران/۳۸


علامه ابن عاشور رحمه الله نکته جالبی تحت این آیه می نویسد:

کسانی که نفوس تزکیه شده ای دارند از آنچه می بینند و می شنوند پند می گیرند

به همین دلیل چون حضرت زکریا علیه السلام کرامات حضرت مریم را مشاهده نمود در آن لحظه از خداوند متعال با اینکه وقتش گذشته بود و به سن پیری رسیده بود و همسرش نازا شده بود درخواست فرزند نمود،

زیرا در آن مکان فیض الهی را مشاهده کرد و اهل خیر همواره قصد و آهنگ مکان‌ هایی را می کنند که در آن خیر و خوبی پديد آمده است

و زمان های نیک نيز اين گونه اند، مکان ها و زمان های نیکو و پر خیر و برکت مانند اشخاص نیک و صالح دارای اثراتی هستند،

چرا که محل تجلیات رضایت الهی اند.


📚تفسیر تدبر القرآن

احمد عبدالحق مجددی غفرله

person فرید
chat
•••

گناه و غفلت؛ سبب و علت ثقل در عبادت

جمعه ۱۴۰۲/۰۶/۲۴، 1:10 PM

✍️محمد سعید مجددی غفرله


امام طریقه شاذلیه ابوالحسن شاذلی رحمه الله می‌فرماید:

هرگاه دیدی ذکر الله تعالی بر تو سنگینی می‌کرد و لغو و بیهودگی‌هایت زیاد شدند و اعضا و جوارح به طرف شهوات مایل گشتند و دروازه فکر را در راستای مصالح و خیر به رویت بستند، پس به یقین بدانکه این احوال از گناهان سنگینت پیدا شده‌اند.

پس باید بکوشی و در احوال خویش تغییر ایجاد نمایی.

آخر کلام الشیخ به همراه تغییر و تسهیل.


📚الطبقات الکبری [۱۰ /۲] تالیف قطب ربانی امام فقیه و محدث عبدالوهّاب بن أحمد شعرانی شافعی شاذلی مغربی مصری ۹۷۳ ھ.ق قاهره

person فرید
chat
•••

شعر

پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۲۳، 5:59 PM

دریغا کین چنین حزنی به دل شد

هر آنکس رنج دادم خود بهل شد

چه سوزی در دلم از حسن رویش

کجا آن محرمی خواهان کویش

که از این سینه ام دردی بجوید

ز سیمای رخش هر دم بگوید

در این عالم نباشد خوش تر از او

خجل بوی خوش نرگس ز آن بو

مبندید افترا کین مرد مغرور

خودش را نیک دارد کور زین نور

غمی دارم چو دریای خزر من

کند بر وصل خود او بر حذر من

مرا درگیر آن عالم که کردند

به چشمانم همه عالم بمردند

به خلوت این غمش را بر فروزم

ز این شعله جهانی را بسوزم

چو ماهی اندر آن دریا خوشم من

بخفتم اندر این رئیا خوشم من

تو برخیز ای جوان از خواب برخیز

ز تخم حب او اندر دلت ریز

بمیر از عشق این دنیای فانی

بشو عاشق به حسن آسمانی

مترس از مردن این جسم فانی

شهادت زندگانی جاودانی

عجب از آن دمی در شوق رویش

کنم مستی شوم در جست و جویش

اگر خاکم کند در گورستان

الینا ترجعونش خوش تر از جان

بشیر این ذوق را در دل نهان کن

غمت بر شعر زن آگه جهان کن

سخن داری بگو هرگز مترسی

پذیری ناپذیری را مپرسی


مولانا محمد بشیر حفظه الله

person فرید
chat
•••

❇️ آنگاه که بهترین خلایق بدترین آن می شوند 

پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۲۳، 2:59 PM

امام ربانی مجدد الف ثانی شیخ احمد سرهندی نقشبندی رحمه الله


بسم الله الرحمن الرحیم

علماء را محبت دنیا و رغبت در آن، کَلَفِ(- رنگی بین سیاهی و سرخی. سیاهی زردی آمیخته. چیزی مانند کنجد است که بر روی پدید آید. لکه ای که در صورت انسان پدید می آید. کک و مک. ماه گرفتگی روی.) چهره جمال شان است.

خلائق را اگر چه از ایشان حصول فواید است، اما علم شان در حق ذات های ایشان نافع نیامد. هر چند تایید شریعت و تقویت ملت بر ایشان مترتب است، اما گاه است که این تایید و تقویت، از اهل فجور و ارباب فتور هم می آید.

چنان که سید انبیاء، عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ وَ عَلَی آلِهِ الصَّلَوَاتُ وَ التَّسْلِیْمَاتُ، از تایید آن مرد فاجر خبر داده اند و فرموده:

إنَّ اللهِ لَیُؤیِّدُ هَذَا الدِّیْنَ بِالرَّجُلِ الْفَاجِرِ

(به تحقیق خداوند این دین را به وسیله مردی فاجر و فاسق هم تأیید و تقویت می کند).

در رنگ سنگ پارس(سنگ کیمیا) اند که از مس و آهن هر چه به او رسد، زر گردد.

و او فی حد ذاته بر حجریت خود است.

و هم چنین آتشی که در سنگ و نی مُودَع(به ودیعت نهاده شده است.) است، عالَم را از آن آتش حصول منافع است، اما آن سنگ و نی، از آن آتش درونی بی نصیب اند

(یعنی آتشی که به صورت بالقوة و به صورت یک خاصیت، در سنگ آتش زنه و نی و چوب به ودیعت نهاده شده، که خود آن ها از آن محروم اند).

بلکه گوییم که این علم در ذوات ایشان مضر آمد، که حجت را بر ایشان تمام ساخت.

إنَّ أشَدَّ النَّاسِ عَذَابًا یَوْمَ الْقِیامَةِ عَالِمٌ لَمْ یَنْفَعْهُ اللهُ بِعِلْمِهِ

(به تحقیق شدید ترین عذاب ها در روز قیامت بر کسی است که علمش به او فایده ای نرسانده است)

چگونه مضر نباشد علمی که نزد خدای عَزّ وَ جَلَّ عزیز است، و اشرف موجودات آن را وسیله دنیای دنیّه، از مال و جاه و ریاست ساخته اند.

حال آن که دنیا نزد حق تعالی، ذلیل و خوار است و بدترین مخلوقات.

پس عزیز خدا را عَزَّ وَ جَلَّ خوار ساختن، و ذلیل او را سبحانه عزت دادن، به غایت مستقبح است، و فی الحقیقت معارضه است به حق سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی.

و تدریس و افتاء وقتی نافع آید، که خَالِصًا لِوَجْهِ اللهِ سُبْحَانَهُ باشد، و از شائبه حب جاه و ریاست و حصول مال و رفعت، خالی باشد.

و علامت این خلوّ، زهد در دنیاست و بی رغبت بودن است از دنیا و مَا فِیْهَا.

علمایی که به این بلاء مبتلاء اند و به محبت این دنیّه گرفتار، از علمای دنیا اند.

ایشان اند علمای سوء، و شرار مردم، و لصوص دین.

و حال آن که ایشان خود را مقتدای دین می دانند و بهترین خلائق می انگارند.

وَ یَحْسَبُوْنَ أنَّهُمْ عَلَی شَیْءٍ، ألاَ إنَّهُمْ هُمُ الْکَاذِبُوْنَ، اِسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ، فَأنْسَاهُمْ ذِکْرَ اللهِ، أولَئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ، ألاَ إنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُوْنَ

(و مى پندارند كه ايشان بر چيزى هستند، آگاه باش هر آئينه ايشان دروغگویان اند. شيطان بر ايشان غالب آمده است، پس از خاطر ايشان ياد كردن خدا را فراموش ساخت، اين جماعه لشكر شيطان اند. آگاه باش هر آئينه لشكر شيطان، زيانكاران اند.

(سوره مجادله آیه 18 و 19)).


عزیزی ( یکی از اولیای خدا )، شیطان لعین را (در مکاشفه) دید که فارغ نشسته است. و از تضلیل و اغواء، (گمراه نمودن)خاطر جمع ساخته.

آن عزیز سرّ (علت) آن را پرسید. (شیطان) لعین گفت که علمای سوء این وقت، در این کار، با من، خود مدد (کمک) عظیم کردند، و مرا از این مهم(امر گمراهی) فارغ ساختند.

و الحق در این زمان، هر سستی و مداهنتی که در امور شرعیه واقع شده است، و هر فتوری که در ترویـج ملت و دین ظاهر گشته است، همه از شومی علمای سوء است، و فساد نیات ایشان است.


📚مکتوبات امام ربانی مجدد الف ثانی قدس سره

https://t.me/mulanafeghhi

person فرید
chat
•••

دعای هنگام دریافت نعمت مورد پسند 

چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۲۲، 11:18 PM

حضرت سیده عایشه رضی الله تعالی عنها می گوید:

هرگاه رسول الله صلی الله علیه و سلم به کاری مورد پسند مواجه می شد و سبب خُرسندی وی قرار می گرفت، این دعاء را میخواند؛

«اَلْحَمْدُ لِلهِ الَّذِيْ بِنِعْمَتِهِ تَتِمُّ الصَّالِحَاتْ».

و هرگاه به کاری ناپسند مواجه میشد، این دعاء را میخواند؛

«اَلْحَمْدُ لِله عَلٰى كُلِّ حَالٍ». ۱


حسن بصری رحمة الله علیه می گوید:

مَا مِنْ رَجُلٍ يَرَى نِعْمَةَ اللهِ عَلَيْهِ فَيَقُولُ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي بِنِعْمَتِهِ تَتِمُّ الصَّالِحَاتُ إِلَّا أَغْنَاهُ اللهُ تَعَالَى وَزَادَهُ.

هر انسانی که با دیدن نعمت الهی، این کلمه را بگوید:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي بِنِعْمَتِهِ تَتِمُّ الصَّالِحَاتُ»

الله متعال او را غنی می سازد و آن نعمت را برایش افزایش می دهد. ۲


📚 منابع:

۱ - سنن ابن ماجه ج۴ ص۷۱۳ حدیث (۳۸۰۳) ط الرسالة بیروت، کتاب الآداب للبیهقي ص۲۹۴ (۸۹۲) ط مؤسسة الکتب الثقافیة بیروت.

۲ - حلیة الأولیاء ج۲ ص۱۴۸ ط دارالفکر بیروت.

✍عبدالواحد انصاری

۲۰سنبله۱۴۰۲ / ۲۶صَفر۱۴۴۵

person فرید
chat
•••

خواب دوستان خدا

چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۲۲، 6:19 PM

" منام " (خواب ) بندگان خدا " خواب نباشد " بلكه عين واقعه بيداري باشد..

زيرا چيزها باشد كه در بيداري برو عرضه نكنند از نازكي و ضعف او در خواب ببيند تا طاقت دارد..

و چون كامل شد بي حجاب ببيند..

عارف بزرگ حضرت شمس الدین تبریزی قدس‌اللّٰه‌سرّه

person فرید
chat
•••

مراقبه مشارب روح/نامه به مرشد محترم جناب مولانا شمس الحق فقهی دامت برکاتهم

دوشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۲۰، 5:58 PM

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

خدمت مرشد بزرگوارم ، حضرت مولانا شمس الحق فقهی نقشبندی مجددی از این که مصدع اوقات شریفتان شدم معاف فرمایید.

دیریست که بنده جفاکار قصد داشت نامه ای برایتان بنویسد. ولی از شرم و خجالت نمی توانست . بنده همان بِه که ز تقصیر خویش عذر به درگاه خدای آورد . نه اینکه با اندکی توهمات و احوال مزاحم مرشد خود شود. آنهم برای مریدی که الف به جگر ندارد و بیماری او ذاتی است و علاج نمی پذیرد و قبول دوا نمی کند .

مبارک است که وقتی فضل الهی شامل حال او شده و به او اجازه صحبت و همنشینی با اولیا و اتقیا را می دهند .و باید حد خود را بداند.

دلبر جانم همین که این گستاخ را تحمل کرده و از مجلس و همنشینی با خود بیرون نکرده جای بسی شکر را دارد.

دلبر جانم بیش از حد دوستتان دارم .

و هنگامی که توفیق حاصل شده که به صورت مبارکتان می نگرم . وجدی بی اختیار و سنگین برای این جفاکار دست می دهد.

کلاغ سیاه بد سیرت را چه به همنشینی با طاووس و چکاوک و سیمرغ

دلبر جانم مراقبه مشارب روح را از وجود مبارکتان کسب فیض کرده و احوالاتی دارد که به شرح ذیل است.

1.طبق دستور حضرت ایشان برنامه ای برای اعمال روزانه مکتوب گردید.

هر روز از وقتی که به سر کار می روم . بیشتر اوقات مشغول به لطیفه می شوم .

و شب قبل از خواب به 15 دقیقه مراقبه پایبندی داشته .

تهجد و اوابین راهم پایبندی می شود.

2.در مراقبه مشارب روح خیلی احساس گریه دارم .

و دوست ندارم هیچ کس از این حقیر ناراضی و ناراحت باشد . گاهی هم اگر ناراحتی پیش آید . بار بار عذر خواهی کرده تا رفع ناراحتی شود .

3. دلبر جانم هنگام مراقبه چه شب و چه روز ناگهان مثل ابر نوبهاری روی قلبم می بارد . و گاهی هم کار به صیحیه فریاد می کشد .‌

4.شب جمعه قبل از خواب مشغول به مراقبه بوده که ابتدا سلام و درودی بر پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرستاده و بعد از خواندن درود و سلام بدنم تکان و لرزه ای محکم افتاد .‌

که در ضمیر این ناکاره ندایی در داده شده که این هم جواب سلام ماست .

دلبر جانم از اینکه مزاحم اوقات شریف‌و مبارکتان شده معافش فرمایید .

سگی اصحاب کهفم بر در غار

مرا از جمله اصحاب بشمار.

التماس دعا

... از تایباد


جواب

بسم الله الرحمن الرحیم

عزیزم ... علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

خداوند متعال به توفیقات شما بیفزاید و استقامت بر شریعت و طریقت ارزانی کند

بنده نیز از صمیم قلب دوستتان دارم خداوند متعال محبت طرفین را که بخاطر او تعالی است قبول درگاه خویش فرماید

چشمی دارم همه پر از صورت دوست / با دیده مرا خوش ست چون دوست در اوست

از دیده دوست فرق کردن نه نکوست / یا دوست به جای دیده یا دیده خود اوست

۱. عزیزم شما در ابتدای مراقبات هستید و برای نتیجه مطلوب بیشتر وقت دهید

حداقل بیست تا نیم ساعت صبح و همین مقدار در شب مراقبه کنید

باید که جمله جان شوی، تا لایقِ جانان شوی / گر سوی مستان می‌روی، مستانه شو، مستانه شو!

کثرت درود و استغفار نیز بسیار مفید است

۲. حالتی مبارک است و شفقت بر خلق لازمه این مراقبه است و یکی از حقایق بزرگ تصوف همین است که مرنج و مرنجان

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرفست / با دوستان مـروّت با دشمنـان مدارا

۳. این هم مبارک و فیض حاصله از برکت مراقبه است

۴. این هم مبارک است

موفق باشید

شمس الحق فقهی

دوشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۲

https://t.me/mulanafeghhi

person فرید
chat
•••

فنا فی الشیخ، خواب و.../نامه یکی از مریدان به جناب مولانا شمس الحق فقهی حفظه الله

یکشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۱۹، 11:5 PM

نامه

سلام جناب مولانای عزیز خوبید‌الحمدلله بازحمت‌های ما

جناب‌مولانا من .... از تهران هستم

من‌ به فضل الله دو تا 30 دقیقه به‌ اذکار پایبند‌ هستم‌ الحمدلله نوافل تلاوت اذکار دیگه... ایناهم هست

جناب‌ مولانا چندوقت پیش بعد‌ از حلقه‌ای که شرکت کردم علاقه‌ی من به شما خیلی زیادتر شد یعنی شدیدتر از قبل به عنوان مثال واقعیتش این عشق‌ و علاقه‌ من نسبت به شما منو جوری میکرد که باخودم میگفتم خدا کنه من دیوونه نشم... راستش هرموقع چه سر کار بودم چه خونه چه بیرون ...هرموقع چهره‌ی شما جلو چشمام میومد حواسمو پرت میکردم ...

جناب‌ مولانا من‌ واقعا‌ شمارو دوست‌ دارم‌ عاشق‌ شما هستم و از خدا تشکر میکنم و به‌ خودم‌ افتخار میکنم که‌ با شما‌ بیعت کردم‌ و مرید شما هستم الحمدلله

و اینکه علاقه‌ من‌ به جناب‌ مولانا‌ عبیدالله و جناب‌ مولانا‌ چابهاری خیلی زیاده.

و اینکه چند وقت پیش جناب مولانا در حین اذکار قبل نماز صبح بود احساس کردم‌ یکی اومد پشت کمرم بین کتف‌ها لمس کرد همچین حالتی دیدم که دو تا بال به من داده شد و به‌ من کسی گفت حالا با این بال‌ها پرواز کن‌ و به آسمان برو

چند‌ وقت‌ بعدش‌ یکی‌ میخاست‌ در خواب منو‌ جادو کنه دیدم جناب‌ مولانا‌ چابهاری با چند نفر دیگه اومد و مانع شد و جلوشونو گرفت و منو تو اغوش گرفت‌ و به من گفت نگران نباش ما‌ حواسمون‌ به‌ تو هست و در همون‌ حین‌ که‌ در اغوش‌ ایشون بودم‌ سینه‌ سمت راست و چپ من‌ رو به سینه‌ سمت راست‌ و چپ‌ خود گذاشت و فشار داد حالت‌ شُک‌ بده‌ اینجوری و لفظ‌ جلاله الله رو هم می گفت و هم‌ زمان یعنی اول سمت‌ راست رو‌ اینکارو کرد و بعد سمت چپ بعد از این‌ که از خواب بیدار شدم متوجه‌ شدم اینا از طرف شما اومده بودن

یه‌ روز تقریبا‌ ظهر بود نگاهم‌ به طرف اسمون افتاد گویا .... نمیدونم چی بگم خیلی جای باحالی معرکه واقعا عالی خیلی عالی...

بهشت سمت راست بود و جهنم‌ سمت‌ چپ

و اینکه‌ یه تایم دیگه در حین‌ اذکار بودم دیدم الله منو‌ با این حالت صدا می زد ای‌ بنده‌ی من ! منم میگفتم‌ پروردگارا و ... من غرق نور شده بودم

بعضی‌ وقتا هم‌ جناب‌ مولانا در حین اذکار دلم میخاد فقط بشینم اذکار کنم مدت طولانی بعضی‌ وقتا این‌ چند روزه این حالت بیشتر شده

و اینکه جناب‌ مولانا واسه ازدواج‌ کار و زندگیم واسه‌ من خیلی دعا کنید حتما دعا کنید

... از تهران


جواب

عزیزم .... علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

الحمدالله اذکار و اعمال شما خوب و مبارک است و بر همین یک ساعت ذکر در شبانه روز فعلا اکتفا نمایید ، خداوند متعال استقامت ارزانی کند

حالت محبت شما با این کمینه نیز مبارک و در اصطلاح صوفیه آن را فنا في الشيخ تعبیر می کنند که ارادت مرید را می رساند که اولین پله ترقی است

بی همگان بسر شود بی تو بسر نمی‌شود

داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود

دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو

گوش طرب به دست تو بی تو بسر نمی‌شود

خداوند متعال حسن ظن امثال شما را نسبت به این کمینه به واقعیت تبدیل نماید

نه گلم نه برگ سبزم نه درخت سایه دارم / همه حیرتم که دهقان به چه کار ساخت ما را

بنده نیز از صمیم قلب دوستتان دارم

ما بقی احوال نیز مبارک و جهت تشویق شماست حالاتی محمود اند البته نه مقصود

حقیقت ماورای این امور است و الحمدالله که بدان دلبستگی نداشتید

آنچه می بینید و احساس می کنید نعمت الهی است اما نباید در مسیر راه به آنها دلخوش باشید که شیطان جهت فریب و بازماندن از مسیر گاهی با دل خوش نمودن به امور غیر مقصود انسان را از مسیر باز می دارد

حضرت حاج امداد الله مهاجر مکی رحمه الله شیخ المشایخ علمای دیوبند می فرماند از صد چاله شیطان جهت فریب انسان ۹۹ آن نورانی است

بنده از صمیم قلب جهت مشکلات دعاگو هستم شما نیز برایم دعا کنید

موفق باشید

شمس الحق فقهی

یک‌شنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۲

person فرید
chat
•••

سعادتمند کسی است.../مکتوبات امام ربانی

شنبه ۱۴۰۲/۰۶/۱۸، 8:58 PM

✔سعادتمند کسی است که در این غربت، احیای سنتی از سنن متروکه نماید و اماتت بدعتی از بدع مستعمله فرماید.


این آن وقت است که هزار سال از بعثت خیرالبشر عَلَیهِ وَ عَلَی آلِهِ الصَّلاَةُ وَ السَّلامُ گذشته است


و علامات قیامت پرتو انداخته است و سنت، به واسطه بُعد عهد نبوت، مستور شده است و بدعت به علت افشای کذب جلوه گر گشته.


شاهبازی باید که نصرت سنت فرماید و هزیمت(شکستن و از بین بردن) بدعت نماید.


ترویج بدعت، موجب تخریب دین است و تعظیم مبتدع، باعث هدم(از بین بردن ـ ویرانی) اسلام.


«مَنْ وَقَّرَ صَاحِبَ بِدْعَةٍ، فَقَدْ أَعَانَ عَلَى هَدْمِ الْإِسْلَامِ»

کسی که عامل بدعت را تعظیم نماید پس به تحقیق بر ویران کردن دین اسلام.

رواه بیهقی در شعب الایمان

شنیده باشند.


به همگی همّت و تمامی نهمت.


همّت کردن و قصد و اراده کردن بر چیزی


متوجه آن باید بود که ترویج سنتی از سنن نموده آید و رفع بدعتی از بدع کرده شود.

همه وقت

خصوصاً در این اوان ضعف اسلام، اقامت مراسم اسلام، منوط به ترویج سنت است و تخریب بدعت.


گذشتگان در بدعت، حُسنی دیده باشند که بعض افراد آن را مستحسن داشته اند، اما این فقیر در این مسئله با ایشان موافقت ندارد و هیچ فرد بدعت را، حسنه نمی داند و جز ظلمت و کدورت، در آن احساس نمی نماید.


قَالَ عَلَیهِ وَ عَلَی آلِهِ الصَّلاَةُ وَ السَّلامُ:

«وَكُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ»

هر بدعتی سبب گمراهی است.

رواه مسلم


و می یابد که در این غربت و ضعف اسلام، سلامتی منوط به اتیان سنت است و خرابی، مربوط به تحصیل بدعت، هر بدعت که باشد.


بدعت را در رنگ کلند(کلنگ) می داند که هدم بنیاد اسلام می نماید و سنت را در رنگ کوکب درخشان می یابد که در شب دیجور(تاریک) ضلالت، هدایت می فرماید.


علمای وقت را، حضرت حق سبحانه و تعالی توفیق دهاد که به حسن هیچ بدعت لب نگشایند.


📚مکتوبات امام ربانی مجدد الف ثانی قدس سره

person فرید
chat
•••

از کسانی باش...

جمعه ۱۴۰۲/۰۶/۱۷، 9:17 PM

▪️از کسانی باش که اندوه از دل برگیری و از کسانی مباش که اندوه به دلی نهی.

▪️واز کسانی باش که مشغول دلی را فارغ کنی از کسانی مباش که فارغ دلی را مشغول کنی وبار خود برکسی برنهی.


▪️مردمان سه گروهند:

گروهی آنند که نه آزرده با تو آزار دارند،

و گروهی آنند که بیازاری بیازارند وگروهی آنند که بیازاری نیازارند و اینان جوانمردانند.

دوستیِ خداوند در دلِ آن کس نبود که بر خلقش شفقت نبود.


📗رساله احوال و اقوال حضرت شیخ ابوالحسن خرقانی رحمه الله

https://t.me/mulanafeghhi

person فرید
chat
•••

نامه به مرشد محترم و آشنایی با ایشان و تقاضای بیعت

پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۱۶، 4:4 PM

نامه


السلام علیکم

امیدوارم حالتان خوب باشد


بنده دکتر .... اهل کردستان هستم سالیان متمادی با اهل تصوف اینجا ارتباط داشتم جز حلقه های جهری نقشبندیه که برای اصلاح درونم کافی نبود چیزی ندیدم


تا جایی که تحقیق کردم تصوف درستی نیافتم و بطور کل تصوف را در طاقچه فراموشی قرار دادم و افسوس می خوردم که چرا تصوف راستین فقط در لابلای کتب گذشتگان یافت می شود


بعد از ناامیدی توسط یکی از خلفای شما در ... آشنا شدم و شما و کانالتان را به من معرفی نمود


روزهای زیادی را سپری کردم و یکایک نامه مریدان و جواب آن را با دقت خواندم و بسیار متاثر شدم


تصوفی که از کرامت نمی گوید و تاکید بر شریعت و سنت دارد مریدانی یافتم که اهل ذکر و فکر و صاحب احوال بودند و گویا گمشده خود را یافتم


سپس کتاب جام شریعت و سندان عشق (دانلود) را در فضای مجازی یافتم و مرا دگرگون نمود


از حضرت عالی تقاضای بیعت دارم و بعد مسافت مانع رسیدن است آیا می توانم با شما بصورت مجازی بیعت نمایم زیرا شما را در جواب دادن نامه مریدان باحوصله یافتم و اینکه به مقتضای سن شما می توانم راحت تر صحبت نموده و ارتباط داشته باشم

بی صبرانه منتظر جواب هستم

.... از کردستان


جواب


عزیزم دکتر ... علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

تصوف جز اصلاح نفس چیزی دیگر نیست و متاسفانه امروزه در بسیاری از مناطق کشور ما وجهه خود را از دست داده و صوفی نمایانی که لکه سیاهی بر جامه پاک صوفیه اند خودنمایی می کنند


اما قانون الهی است که همیشه اولیای الهی وجود خواهند داشت و جوینده یابنده است

تصوف نادرست در موی بلند و هیاهو و رقص و ... جهت امیال نفسانی و دنیوی خلاصه می شود اما تصوف درست در پی اصلاح نفس در چارچوب سنت و شریعت قرار دارد و به احوال و کرامت کاری ندارد


آنچه نوشتید که با یکی از خلفای بنده آشنا شدید باید بگویم بنده هیچ خلیفه ای ندارم فقط بعض دوستان را در مناطق مختلف جهت حلقه ذکر اجازه داده ام تا اجتماع دوستان مهیا گردد


خود فردی افتاده در گرداب هوای نفس هستم که از عاقبت خود ترسان و لرزانم حال چه رسد به اجازه دادن و خلافت دیگران و اجازه بزرگان طریقت به بنده نیز فقط محض حسن ظن ایشان به این بنده کمینه بوده


روزی که زیر خاک تن ما نهان شود

و آنها که کرده ایم یکایک عیان شود

یا رب به فضل خویش ببخشای بنده را

آن دم که عازم سفر آن جهان شود


عزیزم اگر با این کمینه خواستید ارتباط داشته باشید ابتدا استخاره و تحقیق بیشتر کنید سپس بصورت حضوری یک مرتبه بیایید اگر میل قلبی ایجاد شد بیعت نمایید و در آینده نیز حداقل سالی یکبار تشریف بیارید و در طول سال بصورت کتبی ارتباط داشته باشید

دوری راه نباید مانع اصلاح نفس قرار گیرد

موفق باشید


شمس الحق فقهی

پنج‌شنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۲

person فرید
chat
•••

یادی از مردان راه معرفت

چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۱۵، 2:48 PM

✍️محمد سعید مجددی غفرله


حضرت خواجه محمد معصوم سرهندی رحمه الله در سن چهارده سالگی بودند که بعرضِ والد خود امام ربانی مجدد الف ثانی رحمه الله رسانیده بودند که من از خود نوری می‌یابم که تمام عالم از آن منور است، چون آفتاب اگر آن نور فرو رود عالم ظلمانی است.


حضرت مجدد الف ثانی رحمه الله بشارت قطبیّت بایشان دادند و فرمودند که تو قطب وقت می‌شوی چنانچه در بعضی مکاتیب خود بعد از نقل بشارت مسطوره در اطراف و اکناف عالم منتشر شد چنانچه این نوشته ایشان بر این مدعا شاهدِ عدل است مصرع:

■بر حال تو هم حال تو برهان و دلیل


بیت:

■آنکه نامش بزبان برونم از بی‌ادبیست

■گرچه ذرات تنم جمله بنامش گویاست

■لیک زانجا که زبان نیز سعادت طلب است

■گر باین نام شریفش نرسانم ز جفاست

■قطب حق هادی دین خواجه محمد معصوم

■آنکه پیشش بتواضع قدِ افلاک دوتاست

■ظاهرش جمله بانوار شریف روشن

■باطنش جمله اسرار حقیقت داناست

■قطع شد بر قد او خلعت قیومیّت

■آری این خلعت فاخر بچنین قد زیباست


📚مکتوبات معصومیه [مقدمه ۲۴] مجموعه مکتوبات عروة الوثقی حضرت خواجه محمد معصوم فاروقی نقشبندی مجددی سرهندی متوفی ۱۰۷۹ ه.ق سرهند

person فرید
chat
•••

تعویذ و سوختن آیات قرآن

سه شنبه ۱۴۰۲/۰۶/۱۴، 12:16 AM

⁉️الاستفتاء ⁉️(شماره ۲۶۵)


السلام عليكم و رحمت الله

ببخشید استاد، برخی تعویذ می نویسند و فقط حروف نوشته شده، و اگر خوب دقت کنید، آن حروف سوره ایی از قرآن است که حروف آن جدا جدا نوشته شده، و می گوید که مریض را با این تعویذ دود بزنید. یعنی طوری این تعویذ را بسوزانید که دود آن به بدن مریض بخورد.

آیا این نمونه تعویذ از نظر شریعت جایز است؟

آیا این، سوختن قرآن محسوب نمی شود؟ آیا سوختن قرآن جایز است؟

نمونه تعویذ این است:

تعوذ و بسمله و کوثر به حروف....

أ ع و ذ ب ا ل ل ه .....إ ن ن ا أ ع ط ي ن ا ك ا ل ك و ث ر


✍وعلیکم السلام و رحمة الله وبرکاته.

الجواب باسم المنعم بالصواب:

فقها گفته اند هنگامی که قرآن پاره و پوسیده و غیر قابل استفاده شد بهتر است که دفن گردد.

البته عده ای دیگر گفته اند :برای جلوگیری از بی حرمتی آن اگر دفن آن ممکن نبود سوختن آن جايز است‌.و از عمل حضرت عثمان رضی الله عنه دلیل گرفته اند که به غیر از مصحف امام که به لغت قریش بود سایر مصحف ها را سوزاند و هیچ صحابی بر وی اعتراض نکرد.

البته ابن عابدين رحمه الله از امام محمد رحمه الله نقل کرده اند که سوخته نشود بلکه دفن شود.

ولی در این زمانه بهتر است که دفن گردد چون سوزاندن قرآن شعار کفار لعین شده است .

وَقَالَ عُثْمَانُ لِلرَّهْطِ الْقُرَشِيِّينَ الثَّلَاثَةِ : إِذَا اخْتَلَفْتُمْ أَنْتُمْ وَزَيْدُ بْنُ ثَابِتٍ فِي شَيْءٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَاكْتُبُوهُ بِلِسَانِ قُرَيْشٍ ؛ فَإِنَّمَا نَزَلَ بِلِسَانِهِمْ. فَفَعَلُوا حَتَّى إِذَا نَسَخُوا الصُّحُفَ فِي الْمَصَاحِفِ رَدَّ عُثْمَانُ الصُّحُفَ إِلَى حَفْصَةَ، وَأَرْسَلَ إِلَى كُلِّ أُفُقٍ بِمُصْحَفٍ مِمَّا نَسَخُوا، وَأَمَرَ بِمَا سِوَاهُ مِنَ الْقُرْآنِ فِي كُلِّ صَحِيفَةٍ، أَوْ مُصْحَفٍ أَنْ يُحْرَقَ.

📚صحیح البخاري

وأكثر الروايات صريح في التحريق فهو الذي وقع، ويحتمل وقوع كل منهما بحسب ما رأى من كان بيده شيء من ذلك، وقد جزم عياض بأنهم غسلوها بالماء ثم أحرقوها مبالغة في إذهابها. قال ابن بطال: في هذا الحديث جواز تحريق الكتب التي فيها اسم الله بالنار، وأن ذلك إكرام لها وصون عن وطئها بالأقدام.

📚فتح الباري

عن طاوس عن ابيه انه كان اذا اجتمعت عنده الرسائل امر بها فاحرقت

📚المصنف لابن ابي شيبة

المصحف إذا صار خلقا وتعذر القراءة منه لا يحرق بالنار إليه أشار محمد وبه نأخذ، ولا يكره دفنه، وينبغي أن يلف بخرقة طاهرة، ويلحد له لأنه لو شق ودفن يحتاج إلى إهالة التراب عليه، وفي ذلك نوع تحقير إلا إذا جعل فوقه سقف وإن شاء غسله بالماء أو وضعه في موضع طاهر لا تصل إليه يد محدث ولا غبار، ولا قذر تعظيما لكلام الله عز وجل اهـ

📚ردالمحتار

و فی السراجیه:إذا صار المصحف خلقا ينبغي أن يلف في خرقة طاهرة و يدفن في مكان طاهر او تحرق

📚التاتارخانية

در مورد سوزاندن تعویذی که سوال کرده اید بنده تخصصی ندارم ولي اگر عالم معتمدی آن تعویذ را داده و هدفش فقط معالجه بیمار باشد ،و بی احترامی نباشد،طبق عبارات بالا جواز دارد.

(والله اعلم)

person فرید
chat
•••

الحصن من الشیطان ثلاث

شنبه ۱۴۰۲/۰۶/۱۱، 9:6 PM

حضرت خواجه مولانا عبیدالله افروخته دامت برکاتهم میفرمایند:


بزرگترین دشمن انسان نفس و شیطان هست

همانطوری که

نبی اکرم صلی الله علیه وسلم

زمانی که از غزوه تبوک برگشتن فرمودند:

رجعنا من الجهاد الاصغر الی جهاد الاکبر

هر دشمنی که انسان در ظاهر داشته باشد دشمنان اصغر اند حتی که تمام کفار جهان باشند

ولی بزرگترین جهاد،جهاد با نفس و شیطان است

به این خاطر که شیطان اولین دشمنی است که جد امجد ما حضرت آدم علیه السلام و بی بی حوا را از بهشت به خاطر دشمنی و حسادتی که داشت خارج نمود.

و با خداوند متعال در مسئله دشمنی خودش با انسان قسم یاد کرد که من اینان را گمراه میکنم

و همانطوری که من به دوزخ میروم تک تک آنان را به دوزخ میکشانم

و خداوند متعال در جواب فرموند: آن بندگانی که صالح باشند تو بر گمراه کردن آنان قدرت پیدا نمیکنی.


لذا کعب الاحبار رضی الله عنه فرمودند:

بزرگترین قلعه در مقابل شیطان سه چیز است:

انسان همیشه به ذکر الله مشغول باشد

پناه بردن به مسجد

تلاوت قرآن

person فرید
chat
•••

ضرورت استاد در شریعت و پیر در طریقت

شنبه ۱۴۰۲/۰۶/۱۱، 6:16 PM

بدان که این همه غلطات و گمراهی و فتنه و ضلالت و بطلان که روندگان این راه را در این راه افتاده است و می افتد ، از بی علمی و بی استادی افتاده است و می افتد.


در شریعت ، استاد باید

و در طریقت ، پیر

تا این راه به سر توان برد ؛

باشد که حقیقت روی نماید.


و اگر به استاد حاجت نبودی ،

حضرت موسی کلیم - صلوات الله علیه -را

پس از تشریف

«وَ کَلَّمَ اللهُ مُوسَی تَکلیماً»

به شاگردی حضرت خضر - علیه السلام - نفرستادی ،

و حضرت موسی - صلوات الله علیه - نگفتی:

«هَل أَتَّبِعُکَ عَلَی أَن تُعَلُّمَنِ مِمَّا عُلِّمتَ رُشدًا»


تا بدانی که از استاد در شریعت

و از پیر در طریقت ، چاره نیست.


📗حدیقة الحقیقة / حضرت شیخ الاسلام احمد جامی قدس سره الشریف

person فرید
chat
•••

جاهلیت عصر مدرن

پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۰۹، 10:27 AM

شخصی از من پرسید چرا در نوشته‌هایت در مورد جاهلیت عصر حاضر این همه توصیه و سفارش می کنی؟ چه هدفی داری؟

به او گفتم: اگر کسی به تفسیر قرآن آگاهی داشته باشد، متوجه می‌شود که جاهلیت چهار بار در قرآن ذکر شده است.


و هر چهار تای آنها در عصر ما یافت می‌شوند و آنها عبارتند از:


▪️ (ظنَّ الجاهِلِيَّة) گمان جاهلانه

▪️ (أَفَحُكم الجَاهِلِيَّة) حکم جاهلانه

▪️ (تَبرُّجَ الجاهلِيَّة) زینت آرایی جاهلانه

▪️ (حمِيَّة الجاهِلِيَّة) غیرت جاهلانه


▫️ اولی: باعث فساد قلب و انحراف از اسلام می‌گردد.

▫️ دومی: باعث تغییر حکم خداوند می‌شود.

▫️ سومی: باعث فساد و منحرف شدن زنان می‌گردد

▫️ چهارمی: باعث از بین رفتن دوستی گشته و جامعه را به سمت قوم گرایی سوق می‌دهد.


✍🏾: لیلی حمدان

person فرید
chat
•••

بنیاد تصوف

دوشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۰۶، 9:51 PM

قطب الارشاد فقیه النفس حضرت مولانا مفتی رشیداحمد گنگوهی قدس الله سره العزیز در مکتوبی به خلیفه خویش ،فخر المحدثین حضرت مولانا خلیل احمد سهارنپوری قدس الله سره العزیز این چنین مرقوم فرموده اند:


"حامداً ومصلیاً؛ از بنده رشید احمد عفي عنه .

برادرم مولوی خلیل احمد صاحب دام برکاتهم . بعد سلام مسنون مطالعه فرمایند. نامه سامی رسید . به جوابش دیر شد که فرصت نداشتم معاف فرمایند . درباب شغل(ذکر و ورد)نگارش فرموده اند. مُکرّما ! اصل ذکر ، یادداشت را گویند که بدون حرف و صوت ، یادِ چیزی ملازم (همراه) قلب گردد؛ چنانچه دوست ، دوست را در حال غیبوبت (دوری) یاد می آرد و در اصلِ فطرت، همین ذکر مالک حقیقی تعالی شأنه که اصل محبوب است ، به دل آدمی نهاده اند. مگر بشر در این عالم به زید و عمرو (منظور غیر الله است) مشغول شد و آن محبوب را فراموش ساخت. مشایخ برای إعاده (باز گردانیدن) آن ذکر ، حیله ها (راهکارها) انگیخته اند(به کار برده اند).

پس آنچه اولا ذکر زبانی تلقین می فرمایند یا به لطائف ، حرکت ذکر پیدا می فرمایند ،‌مقصود از آن همان یادداشت است که این (یعنی این ذکر زبانی یا ذکر قلبی )وسیله آن (یادداشت) گردد."

📚تذکرة الخليل ص۹۱

person فرید
chat
•••

کرامت و استدراج

دوشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۰۶، 2:24 PM

جمیع سعادات در اتباع خیر البشر علیه الصلواه و السلام است و هر چه بخلاف آن است ، استدراج است و استدراج هر قومی موافق حال همان قوم است


چنانچه طالبان دنیای دنیه (پست) را استدراج به امداد اموال و اولاد است و همچنین اهل عرفان را به اعطاء معارف و مقامات ( است )


محک در این میان ؛ کتاب و سنت است و حصول دولت ؛ حقیقت متابعت محبوب رب العزت است علیه السلام که نص قاطع حاکم است .


قُل ان كنتم تُحبّون اللهَ فاتّبعونی یُحببكمُ‏ اللهُ . رزقنا الله تعالی و ایاکم و سائر الاخوان والخلان حظا وافرا من هذه السعاده القصوی و الدوله العلیا. یرحم الله عبدا قال آمینا


📗 مکتوب ۶۴ مکتوبات سعیدیه – حضرت خواجه محمد سعید بن امام ربانی مجدد الف ثانی رحمة الله علیهما

person فرید
chat
•••

احکام ختنة نوزاد

جمعه ۱۴۰۲/۰۶/۰۳، 8:57 PM

معنی لغوی و اصطلاحی ختنه


ختان در لغت به مفهوم بریدن پوست موجود بر سر عضو تناسلی نوزاد است.

و در اصطلاح شرعی کنارة حلقوی قسمت پائین حشفه است، یعنی جائی که عضو تناسلی دچار فرورفتگی می‌شود این قسمت از عضو تناسلی همان بخشی است که احکام شرعی به آن تعلق می‌گیرد.


امام احمد و ترمذی و نسائی از نبی‌اکرم صلی الله وسلم روایت می‌کنند:

هرگاه ختان زن و مردم به هم برسند (کنایه از رسیدن در هنگام نزدیکی است) غسل بر هر دو واجب می‌شود.

در روایت طبرانی نیز آمده است که اگردو ختان بهم برسند و حشفه بطور کامل وارد شود (اصطلاحاً غائب شود)، انزال صورت بگیرد یا نگیرد، غسل بر هر دو واجب می‌شود.


احادیث مربوط به مشروعیت ختنه


در این مورد احادیث زیادی وارد شده است که فقط بذکر چند نمونه اکتفا می‌شود:

امام احمد از رسول خدا صلی الله وسلم لی الله وسلم روایت کرده است:

«مضمضه (گرداندن آب در دهان)، استنشاق (رساندن آب به بینی)، کوتاه کردن سبیل، سواک (مسواک)، گرفتن ناخن، برداشتن موی زیر بغل و ناحیه شرمگاه و ختنه، فطرت است».

امام «بخاری» و امام «مسلم» از ابوهریره رضی الله عنه روایت می‌کنند که پیامبر خدا صلی الله وسلم فرمودند:

«الْفِطْرَةُ خَمْسٌ: الْخِتَانُ، وَالاسْتِحْدَادُ، وَقَصُّ الشَّارِبِ، وَتَقْلِيمُ الأَظْفَارِ، وَنَتْفُ الإِبْطِ».

«فطرت پنج چیز است: ختنه، برداشتن موی شرمگاه، کوتاه کردن سبیل، گرفتن ناخن و برداشتن موی زیر بغل».


آیا ختنه واجب است یا سنت؟


فقهاء اسلامی بر سر واجب یا سنت بودن ختنه اختلاف نظر دارند.

«امام حسن بصری» و «امام ابوحنیفه» و جمعی از حنبلی‌ها معتقدند که ختنه سنت است.

و دلائل آنان به شرح زیر می‌باشد:

رسول خدا صلی الله وسلم لی الله وسلم فرموده است:

«الْخِتَانُ سُنَّةٌ لِلرِّجَالِ، مَكْرُمَةٌ لِلنِّسَاءِ»

«ختنه برای مردان سنت و برای زنان مکرمت است»

روایت امام احمد


پیامبر خدا صلی الله وسلم لی الله وسلم در حدیث مذکور در صفحات قبل ختنه را با گرفتن ناخن و برداشت موی زیر بغل و غیره، مطرح بر سنت بودن ختنه آن است که امام «حسن بصری» گفت: در زمان رسول اکرم صلی الله وسلم ، تعداد زیادی از مردم، سفید و سیاه، رومی و ایرانی، حبشی و غیره، مسلمان شدند، اما هیچکدام در ارتباط با ختنه بودن یا نبودن تفتیش نشدند و اگر ختنه واجب بود، اسلام آنها پذیرفته نمی‌شود.


امّا «امام مالک» «امام شافعی» «امام احمد» «الشعبی» «ربیعه» و «أوزاعی» و «یحیی بن سعد الانصاری» به وجوب ختنه اعتقاد دارند.

امام مالک در این مورد سخت‌گیر است و می‌گوید: کسی که ختنه نشده است نه امامتش درست است و نه شهادتش مورد قبول واقع می‌گردد.

بزرگانی که نام بردیم دلائل زیادی درارتباط با وجوب ختنه ذکر کرده‌اند که ما به تعداد کمی از آن در اینجا اکتفا می‌کنیم.


امام «احمد» و «ابوداود» از «عثیم بن‌کلیب» و او هم از پدرش و او هم از جدش روایت می‌کنند که بخدمت رسول اکرم صلی الله وسلم رسید و گفت: اسلام آورده‌ام، پیامبر اکرم صلی الله وسلم فرمود: موی کفر را (موی سرش را که در زمان کفر روئیده) بتراش و ختنه کن.


حرب در کتابش «المسائل» از زهری روایت می‌کند که گفت: پیامبر خدا صلی الله وسلم فرمودند:

«من أسلم فلیختتن وإن کان کبیراً»

«کسی که اسلام می‌آورد باید ختنه نماید، هر چند بزرگسال باشد»

این حدیث هر چند ضعیف است اما با توجه به احادیث مذکوردر این باب قابل تقویت می‌باشد


در روایتی از ابن عباس نیز آمده است که گفت:

«نماز فردی که ختنه نکرده است، پذیرفته نیست و گوشت قربانی او نیز خورده نمی‌شود»


حضرت علی‌بن ابیطالب رضی الله عنه می‌فرماید:

بر صفحه‌ای که در داخل غلاف دسته شمشیر پیامبر پیدا کردیم، نوشته شده بود: «اقلف (ختنه نکرده) را در اسلام بحال خود وا نمی‌گذارند تا ختنه کند».

روایت بیهقی


خطابی می‌گوید:

هر چند ختنه در زمرة سنت‌ها بیان شده است به نظر اکثریت علما واجب است، زیرا یک علامت دینی محسوب می‌شود و بواسطة آن مسلمان از کافر تشخیص داده می‌شود و اگر در جماعتی که کشته شده‌اند، مقتول مختون وجود داشته باشد، مسلمان بودنش قطعی خواهد بود، وی را در گورستان مسلمین دفن کرده و بر او نماز می‌خوانند.


استدلال دیگر فقهاء و دانشمندانی که بوجوب ختنه اعتقاد دارند آنست که:

غلاف روی حشفه محلی برای بطلان طهارت و نماز است، زیرا روی عضو تناسلی را می‌پوشاند، ادرار به آن اصابت نموده و امکان پاک کردن آن نیست و درست بودن طهارت و نماز به آن بستگی خواهد داشت

و بر همین اساس تعدادی از بزرگان سلف و معاصر ما، امامت اقلف را درست نمی‌دانند، اما برای نماز خودش مانند کسی که سلس بول (تکرار ادرار) دارد، معذور می‌باشد.


و بالاخره دلیل دیگر آنان فرمودة باریتعالی است.

«ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا»

(النحل/123)

«سپس به تو وحی کردیم که از آیین حنیف ابراهیم پیروی کن».


بنابراین پیامبر اکرم صلی الله وسلم و تمامی امت او به پیروی از دین حضرت ابراهیم علیه السلام و شیوة زندگی آنحضرت مامور شده‌اند و ختنه هم جزو قواعد و دستوراتی است که حضرت ابراهیم علیه السلام بیان فرمود.


آنچه بر صحت این ادعا دلالت دارد حدیثی است که امام بخاری و مسلم از ابوهریره رضی الله عنه روایت می‌کنند که:

حضرت ابراهیم علیه السلام در هشتاد سالگی ختنه شد

و در روایت دیگری آمده است که:

حضرت ابراهیم علیه السلام

اولین بنیانگذار پذیرائی از میهمان است

نخستین کسی است که شلوار پوشید

و اولین کسی بود که ختنه شد

و این رسم بعد از او در میان پیامبران و پیروان آنها تداوم پیدا کرد تا زمانی که حضرت محمدصلی الله وسلم مبعوث شد.


پیامبر اکرم صلی الله وسلم می‌فرماید:

«چهار چیز جزو سنت‌های پیامبران خداست: ختنه، استفاده از بوی خوش، مسواک و ازدواج»


اما در جواب آنانکه به سنت بودن ختنه اعتقاد دارند و به حدیث «ختنه برای مردان سنت و برای زنان مکرمت است»، استناد کرده‌اند، باید گفت:

بنابر قول علمای حدیث، حدیث مذکور از جهت سند ضعیف است و می‌دانیم که در استنباط حکم شرعی، حدیث ضعیف حجت نیست و براساس آن استدلال نمی‌شود.

و اگر هم حدیث را صحیح فرض کنیم معنایش آن خواهد بود که پیامبر اکرم صلی الله وسلم کسی بودند که شیوة ختنه را مرسوم نمودند و کلمه «سنّ»به معنی پایه‌گذاری یک روش یا طریقه بخصوص می‌باشد.

سنت یعنی طریقه، راه و شیوه در عربی می‌گویند: «سننت کذا» یعنی این راه را پایه‌گذاری کردم و اگر پیامبر خدا صلی الله وسلم لی الله وسلم فرمودند: «الختان سنة ‌للرجال» یعنی شیوه و طریقه‌ای است که برای آنان گذاشته شده است.


و دلیل دیگر آنان که می‌گویند: پیامبر اکرم صلی الله وسلم ختنه را همراه با سنت‌ها نام بردند دلیل صحیحی نیست، زیرا مواردی که در حدیث مورد بحث آمده است بعضی در هنگام غسل حکم واجب دارند، مانند: مضمضه و استنثاق و بعضی از آنها هم مستحب هستند، مانند: سواک و بعضی هم سنت هستند، اما گاهی حکم واجب پیدا می‌کنند. مانند گرفتن ناخن که در شرایطی که ناخن بلند شده و چرک زیادی زیر آن جمع می‌شود، گرفتن آن واجب خواهد شد، زیرا طهارت با آن صحیح نیست.

بنابراین حدیثی که به آن استدلال کرده‌اند شامل موارد مستحب و واجب، هر دو می‌باشد.


و در جواب استدلال آنانکه گفتند:

امام «حسن بصری» فرمود:

در زمان رسول خدا صلی الله وسلم لی الله وسلم تعداد زیادی از مردم از نژادها و ادیان مختلف اسلام آوردند، اما هیچکدام از آنان جهت ختنه بررسی نشدند،

باید گفت:

نیازی به تفتیش آنان نبود زیرا اعراب کلاً ختنه بودند و یهودی‌ها نیز با گروهی از نصاری ختنه بودند و گروه باقی مانده نصاری پس از ایمان آوردن به ختنه مبادرت می‌کردند، زیرا می‌دانستند که ختنه مانند غسل یکی از علامات مشخص اسلام است.


«ابن القیم» می‌گوید:

مردم بعد از اسلام آوردن مانند غسل به ختنه مبادرت می‌کردند و در حدیث «عثیم» نیز خواندیم که پیامبر صلی الله وسلم فرمود: «موی کفر را بتراش و ختنه کن».

و حدیث «زهری» دلیل دیگری است که در آن رسول خدا صلی الله وسلم فرمودند: «کسی که مسلمان می‌شود، ختنه کند هر چند بزرگسال باشد».


پیامبر بزرگوار ما صلی الله علیه وسلم امتش را بسوی خیر و سعادت و خوشبختی رهنمون شدند و به قوانینی امر فرمودند که این امت را از سایرین متمایز می‌کند، اما ایشان مامور نبودند تا مسائل پنهانی و شخصی افراد را بررسی و جستجو کنند.

روش آنحضرت پذیرش اسلام آنان بود و به هر آنچه که ظاهر بود حکم می‌کردند و مسائل شخصی و پنهانی را به خدا واگذار می‌نمودند.


نتیجه‌ای که از مباحث گذشته می‌گیریم آنست که:

ختنه اولین گام در سنت انبیاء الهی و علامت مسلمان بودن و سمبل شریعت اسلامی است و بر ذکور واجب است و اگر مسلمان قبل از بلوغ به انجام آن مبادرت نکند مرتکب حرام شده است و گناهی وبال گردنش خواهد بود، زیرا ختنه از علامات اسلامی است که بوسیلة آن کافر و مؤمن از هم تمیز داده می‌شوند و فرد مختتن از سلامتی برخوردار شده و از امراض صعب العلاج و کشنده در امان می‌ماند، بزودی حکمت‌ها و فوائد ختنه به تفصیل خدمت خوانندگان عزیز تقدیم می‌شود. (ان شاء الله)


آیا ختنة دختران واجب است؟

فقها و امامان مجتهد اتفاق نظر دارند که ختنه بر دختران واجب نیست، بلکه مستحب می‌باشد،

اما فقط در روایتی که از امام احمد بن‌حنبل آمده است ختنه را بر زن و مرد بطور یکسان واجب می‌داند در حالی که از ایشان روایت دیگری داریم که ختنه را فقط بر مردان واجب می‌کند که با نظریه فقهاء و مجتهدین در مستحب بودن ختنه تطابق دارد.

همچنین با آنچه که نسل به نسل به ما رسیده است و امت اسلامی به آن عادت دارد، سازگار می‌باشد.

براساس این میراث فقط ختنه مردان واجب است و ختنه دختران فقط مستحب می‌باشد.

دلیل این موضوع آن است که وقتی پیامبر خدا صلی الله وسلم ، امت را به ختنه امر کردند فقط مردان را به این امر تشویق نمودند و ثابت نشده است که پیامبر اکرم صلی الله وسلم زنان را به ختنه دستور دهد، مگر حدیث «شداد» که مطرح شد. بهر حال به فرض صحت این حدیث استحباب ختنة زنان مطرح است نه وجوب، زیرا کلمة «مکرمت» دلیل قاطعی بر مستحب بودن است. (و الله اعلم)


در چه سنی ختنه واجب است؟

تعداد زیادی از اهل علم معتقدند که ختنه باید در نزدیکی بلوغ صورت گیرد به این اعتبار که فرد بزودی مکلف خواهد شد و احکام شریعت و اوامر الهی را انجام می‌دهد و باین ترتیب هنگامی که وارد سن بلوغ شد مختتن خواهد بود و عباداتش بر همان اصول و اساس خواهد بود که اسلام ترسیم کرده است.

بهتر آن است که ختنه در همان روزهای اول بعد از تولد صورت گیرد تا وقتی که فرد به مرحله‌ای رسید که امور را می‌فهمد و قدرت تمیز دارد و به رشد عقلانی مناسب رسید خود را مختتن ببیند، خیالش آسوده باشد و دغدغه اقلف بودن در وجودش نباشد و چه اندازه مطلوب است که فرزند در هنگام باروری اندیشه و درک حقائق اطراف خود در مرحلة اختتان باشد!

دلیل بهتر بودن ختنه در همان روزهای اول بعد از تولد حدیث «بیهقی» است که از «جابر» روایت می‌کند که رسول اکرم صلی الله وسلم در روز هفتم ولادت حسن و حسین رضی الله عنهما برایشان ذبح کردند و آنان را ختنه نمودند.


فایده و حکمت ختنه چیست؟

ختنه از جنبه دینی و طبی فوائد بسیار مهمی دارد که علماء و اطباء آنرا بیان کرده و مورد تصدیق قرار داده‌اند که در اینجا برجسته‌ترین نکات مربوط به آن از هر دو جهت مورد بررسی قرار می‌گیرد.


حکمت و فائدة ختنه از جهت دینی

ختنه سرآغاز و ابتدای سیرت و سنت انبیاء در نظافت و سلامت جسمی است، علامت اسلام و سمبل شریعت اسلامی است و گفتیم که حضرت ابراهیم علیه السلام اولین کسی بود که ختنه کرد.

حضرت ابراهیم علیه السلام رسالت ابلاغ عقیده توحید و شرع الهی را بعهده گرفت، و بنیانگذار طریقه و عقیده‌ای شد که از جنبه روانی درون آدمی را از ناپاکی‌ها می‌زداید و قلب را جلا می‌دهد و جسم انسانها را نیز با دستوراتی مانند ختنه کردن و گرفتن ناخن و برداشتن موی زیر بغل و گرفتن سبیل و غیره از آلودگی می‌زداید.


خداوند متعال در این باره می‌فرماید:

« ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا »

(نحل/123)

«پس به تو وحی کردیم که از آئین حنیف ابراهیم پیروی کن».

« صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ»

(البقره/138)

«بگوئید رنگ خدائی (فطرت الهی» و چه رنگی بالاتر از رنگ خداوندی است و ما پرستش‌کنندگان او هستیم».


و ختنه هم جز و آئین و شرع ارجمندی بود که حضرت ابراهیم علیه السلام آورد.

ختنه، مسلمین را از سایر ملل متمایر می‌کند.

ختنه، پذیرش عبودیت الهی، پذیرش فرمان او و خضوع و خشوع در مقابل قدرت و اقتدار اوست.


فوائد طبی ختنه


1- یک امر بهداشتی است،‌ نوعی زیباسازی و آرایش است و نیروی محرکه جنسی را تعدیل می‌‌کند یک تدبیر بهداشتی است که فرد را از ابتلاء به بیماری‌ها حفظ خواهد کرد.

دکتر «صبری قبانی» در کتابش به نام «حیات جسمانی ما» می‌گوید:

با بریدن پوسته روی حشفه (ختنه)، ترشحات مضر چربی حذف خواهد شد، زیرا جلد پوشاننده حشفه دارای چربی بخصوصی است، در اینصورت امکان قضاء حاجت به سهولت بیشتری فراهم شده و احتمال ایجاد عفونت در این ناحیه کمتر می‌گردد.


2- با ختنه یا بریدن پوشش حشفه از محدودیت این بخش از عضو تناسلی در حال استراحت جلوگیری می‌شود.


3- با ختنه امکان ایجاد سرطان عضو تناسلی بسیار کم می‌شود. درصد این سرطان در اشخاصی که ختنه نشده‌اند بسیار بالاتر است و در ملتی که ختنه می‌کنند، حقیقتاً بسیار نادر است.


برای آنکه موضوع کاهش شیوع سرطان آلت تناسلی با انجام ختنه روشن‌تر و مستدل‌تر گردد، جمله‌ای در این مورد از کتاب ‏آسيب‌شناسی رابینز که یکی از اصلی‌ترین مراجع آسیب‌شناسی پزشکی در دانشگاههای علوم پزشکی سراسر دنیاست ذکر ‏می‌نمائیم:‏

Carcinoma of penis is extremely rare among Muslims in whom circumcision is performed before the tenth year; in ‎other region of the world circumcision is not routinely practiced carcinoma of the penis is correspondingly more ‎common.‎

سرطان آلت تناسلی در بین مسلمانان بسیار نادر است، زیرا آنان قطع جلدی روی حشفه را قبل از ده سالگی انجام می‌دهند در ‏حالی که در مناطقیکه این قطع پوشش (ختنه) صورت نمی‌گیرد، بطور نسبی سرطان آلت تناسلی بسیار شایع است. ‏

Pathologic Basis Of Diseas Robbins 1984, p.1084‎


4- ختنة اطفال مانع مبتلاشدن آنان به شب ادراری می‌شود.


5- ختنه باعث کاهش و تخفیف عمل استمنا در بزرگسالان می‌شود و فوائد متعدد دیگری دارد.


آنچه بنظر رسید، فوائد و حکمت‌های ختنه بود که هر انسان صاحب عقل و بصیرتی که بخواهد خوبی‌های این دین عظیم و اسرار نهفته شریعت آن را دریابد، آنرا درک می‌کند.

در این مبحث، احکام مژدة تولد نوزاد، گفتن اذان و اقامه در گوش او، احکام تحنیک و عقیقه، تراشیدن سرو احکام نامگذاری و ختنه بررسی شدند. تمامی این موضوعات این حقیقت مهم را تأکید می‌کنند که از همان ابتدای تولد باید توجه خاص به نوزاد شود و تلاش خویش را از اولین لحظاتی که نوزاد بدنیا قدم می‌گذارد و نسیم وجود را احساس می‌کند، آغاز نمائیم.

احکامی که بیان شد قواعد و قوانین مهمی هستند که به طفل سلامت و قوت می‌بخشد و از هنگامی که نوزاد چشم باز می‌کند و متوجه اطرافش می‌شود و اشیاء را می‌شناسد خود را در خانواده‌ای مسلمان می‌یابد که اسلام را بر زندگی خویش تطبیق می‌دهند و به اقتضای فرمان الهی عمل می‌کنند و تمام دستوراتی که شرع مقدس اسلام ابلاغ نموده است، اجرا کرده و طریقی را که رسول خدا صلی الله وسلم ‌فرموده‌اند در زندگی خود تحقق می‌بخشند. بدون تردید فرزندی که این انتظام و التزام به قوانین اسلام را می‌بیند و درک می‌نماید که والدینش تمامی آنرا درباره او بعهده گرفته‌اند و به نحو مطلوب به انجام رسانده‌اند، اسلام در شخصیت او رسوخ خواهد کرد، تربیتش بر پایه ایمان شکل می‌گیرد و به فضیلت‌ها و مکارم اخلاقی و ارزش‌های معنوی عادت خواهد کرد.

چنانکه دیدیم اسلام از همان ابتدا اینچنین به نوازد توجه دارد، بنابراین توجه این دین عظیم به فرد هنگامی که عقل و اندیشه‌اش بارور شده و فهمش به کمال می‌رسد بسیار بیشتر می‌شود.

person فرید
chat
•••

بزرگان از دست زدن به چیزهای مشتبه و مشکوک هم هم مثل حرام گریزان و تایب بودند

چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۰۱، 3:42 PM

حضرت مولانا احمد علی لاهوری رحمه الله از مشایخ بزرگ هند و پاکستان از شخصیت های مستجاب الدعوات مشهور بودند


ایشان برای دور ماندن از غذاهای حرام یا مشکوک و مشتبه حتی حاضر نمیشدند دعوت میهمانی کسی را قبول کنند شرط کرده بودند که اگر کسی خواهان پذیرایی او باشد باید

مواد خوراکی از زمین خودش برداشت شده باشد،

و زمین هم مال خودش باشد و از آبا و اجداد به ارث نرسیده باشد

و تهیه کننده نمازی باشد و با نام الله غذا را بپزد

این شرایط دشوار بودند برای همین هر کس نمی توانست ایشان را به میهمانی خود راضی کند


و بزرگان از دست زدن به چیزهای مشتبه و مشکوک هم، هم مثل حرام گریزان و تایب بودند

گاه که به میهمانی میرفت مقداری عدس قرمز از محصولات حلال خود به همراه میبرد و از آن میخورد

ایشان دارای فراست قوی ای بودند طوری که به کرامت غذای حرام یا مشکوک را از بوی آن تشخیص میدادند


نقل کرده اند یک بار کسی او را راضی به پذیرفتن دعوت خویش کرد با هزار مشکل توانست حلال طیب به دست آورد و برای تهیه به خانه برد مواد غذایی را به زنش نداد به مادرش که زنی عبادت گزار و نمازی بود دستور داد غذاها را آماده کند

وقتی مولانا حاضر شد، او غذاها را سر سفره چید و توضیح داد که همه ی چیزها حلال طیب است و با نام الله درست شده است

مولانا سخنان او را تصدیق کرد و گفت اما بدان که دختر تو سر وقت دیگ رفته تا مزه ی آن را بچشد و چون آن را بی نمک یافته در آن نمک ریخته ولی اسم الله را نگفته است

و من از بوی آن حس میکنم!


یکی از بزرگواران تعریف میکرد که یک بار ما سر سفره ی مهمانی با مولانا بودیم میزبان هر نوع احتیاط لازم را در تطییب غذا بکار برده بود

اما وقتی غذا حاضر شد، مولانا از خوردن امتناع کرد و گفت که در غذاها اثر حرمت میبینم میزبان قبول نکرد

مولانا تکه ای نان در میان پنجه هایش فشرد که از آن قطرات خون از میان انگشتان وی چکید

میزبان در صدد تحقیق برآمد و چون تمام جزییات را از اهل خانه جویا شد متوجه شد که کار او خلل داشته است.


ما امروز از عمل و تصفیه ی باطن فاصله گرفته ایم و برای همین ،مورد هجوم مصایب و مشکلات بیشمار قرار گرفته ایم

این وضع ما را دعا کنندگانی چیره دست و گریان و گریاننده ساخته است اما از قبولیت دعاها خبری و اثری نیست

علت این امر در در پرتو این احادیث روشن است؛

علتی که همه ی ما بدان مبتلا هستیم

هر کس میبیند که تغذیه از حرام و کسب مال از راه های نامشروع چقدر ،متعدّد متداول و عادی شده است.

با این وضع دعاها چه وقت قبول میشوند؟!


📕تفسیر تبیین الفرقان اثر گرانقدر حضرت قطب الارشاد شیخ التفسیر والحدیث مولانامحمدعمر سربازی رَحِمَهُ اللّٰهُ تَعَالَى

person فرید
chat
•••