تـــصـــوف و عـــرفـــان

(تــزکــیــه و احــســان)

توهین و بی ادبی نسبت به علمای ربانی از گناهان بس بزرگ است

جمعه ۱۴۰۴/۰۲/۱۲، 12:31 PM

علامه ابن قیم رحمه‌الله می فرماید :

پدر امام ابوحنیفه نعمان رحمهما الله در کوفه وفات کرد

روز دوم وفات شخصی خائن و کارمند دولت و خبیث در کلاس درس امام حاضر می شود به امام می گوید من برای عرض تسلیت نیامده ام بلکه شنیدم پدر شما وفات کرده و مادرت بیوه شده لذا برای خواستگاری آمدم و من را داماد کن

امام رحمه‌الله در جواب می فرماید هنوز عدت مادرم تمام نشده و در ضمن مادرم خودش یک خانم عاقل و بالغ است و اختیارش بدست خودش هست و چشم پیامت را به مادرم می رسانم

هدف این شخص بی دین توهین و بی ادبی نسبت به امام بوده

بقدرت خدا وقتی می خواهد از مسجد و کلاس درس بیرون برود می لغزد و می افتد و بلافاصله می میرد

در همین مورد امام رحمه‌الله این حدیث را می خوند

قال رسول الله صلی الله علیه و سلم لحوم العلماء مسموم

یعنی گوشت علماء مسموم است و کسیکه به علماء توهین بکند و نسبت به انها بی ادبی و بی احترامی بکند خداوند آن اشخاص را نیست و نابود می سازد

بعد از این ماجرا شاگرد امام رحمه‌الله یعنی امام محمد در خواب با پیامبر جان ملاقات می کند و می فرماید

یا رسول الله استادم امروز این چنین حدیثی را روایت کرده

انحضرت صلی الله علیه وسلم می فرماید : حدیث چنین است

لا بل لحوم العلماء سم

یعنی گوشت علماء مسموم نیست بلکه خود سم زهر آلود است و این سم را هر شخصی نمی تواند بخورد

در پایان خداوندا تمام ما را اهل ادب بگردان و از توهین و بی ادبی کردن نسبت به علمای ربانی ما را دور بدار

مترجم:عبدالناصر مسلمان زهی از حوزه علمیه ی دار العلوم حقانیه ایرانشهر

person فرید
chat
•••

سوال از هوش مصنوعی  

دوشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۱۰، 12:1 PM

امام ابوحنیفه: فقیه نامدار و پایه‌گذار مذهب حنفی

ابوحنیفه نعمان بن ثابت یکی از بزرگ‌ترین فقها و متکلمان اسلامی است که در قرن دوم هجری قمری می‌زیست. او به عنوان پایه‌گذار مذهب حنفی، یکی از چهار مذهب اصلی اهل سنت، شناخته می‌شود. مذهب حنفی پس از گذشت قرن‌ها، همچنان یکی از پرطرفدارترین مذاهب اسلامی در جهان است.

زندگی و آثار ابوحنیفه

* زادگاه و نسب: ابوحنیفه در کوفه متولد شد. نسب او به ربیعه بن نزار می‌رسد که از قبایل بزرگ عرب است.

* تحصیلات و تدریس: او از شاگردان برجسته علمای بزرگ زمان خود بود و خود نیز به تدریس و تربیت شاگردان بسیاری پرداخت.

* بازار و دانش: ابوحنیفه علاوه بر علم، در تجارت نیز فعال بود و به همین دلیل با مسائل مختلف اجتماعی و اقتصادی آشنایی کامل داشت. این تجربه، در فتاوا و نظرات فقهی او بسیار مؤثر بود.

* زندان و شهادت: در اواخر عمر، به دستور منصور عباسی به زندان افتاد و پس از مدتی در زندان درگذشت.

* آثار: ابوحنیفه آثار بسیاری از خود به جای گذاشت که مهم‌ترین آن‌ها کتاب‌های فقهی هستند. اگرچه بسیاری از آثار او به صورت مستقیم به ما نرسیده است، اما شاگردانش همچون ابویوسف و محمد بن حسن شیبانی، آثار او را تدوین و منتشر کردند.

مذهب حنفی

مذهب حنفی بر پایه قرآن، سنت، اجماع و قیاس بنا شده است. یکی از ویژگی‌های بارز این مذهب، تأکید بر اجتهاد و استفاده از عقل در فهم دین است. حنفی‌ها به دلیل رویکرد عملی و توجه به مسائل اجتماعی و اقتصادی، در میان مردم بسیار محبوب بودند.

اهمیت ابوحنیفه در تاریخ اسلام

ابوحنیفه با تأسیس مذهب حنفی، تأثیر شگرفی بر تاریخ اسلام گذاشت. او با رویکرد عقلانی و عملی خود، به تفسیر و فهم دین پرداخت و به این ترتیب، اسلام را با زندگی روزمره مردم پیوند داد. امروزه، میلیون‌ها مسلمان در سراسر جهان از پیروان مذهب حنفی هستند و به آموزه‌های او عمل می‌کنند.

در مجموع، ابوحنیفه یکی از بزرگ‌ترین فقها و متکلمان اسلامی است که نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری فقه اسلامی و گسترش اسلام در جهان ایفا کرده است.

آیا می‌خواهید درباره جنبه خاصی از زندگی یا آثار ابوحنیفه بیشتر بدانید؟

مثلاً:

* مقایسه مذهب حنفی با دیگر مذاهب اهل سنت

* تأثیر ابوحنیفه بر فقه اسلامی

* زندگی شخصی و اجتماعی ابوحنیفه

لطفا سوال خود را مطرح کنید.


علیکم السلام و رحمه الله و برکاته.

بله، دیوبندی‌ها یکی از جریان‌های مهم در اسلام اهل سنت و پیرو مذهب حنفی هستند. این جریان در قرن نوزدهم میلادی در شبه قاره هند شکل گرفت و هدف اصلی آن احیای اسلام و مبارزه با استعمار انگلیس بود.

ویژگی‌های اصلی دیوبندی‌ها:

* مذهب حنفی: دیوبندی‌ها مانند شما به مذهب حنفی پایبند هستند و از ابوحنیفه به عنوان امام خود تقلید می‌کنند.

* تاکید بر قرآن و سنت: دیوبندی‌ها بر اهمیت قرآن و سنت نبوی تاکید فراوانی دارند و معتقدند که تمام احکام دینی باید از این دو منبع استخراج شود.

* مبارزه با بدعت‌ها و خرافات: آن‌ها با بدعت‌ها و خرافاتی که در میان مسلمانان رواج یافته بود، به شدت مخالفت می‌کردند و تلاش می‌کردند تا اسلام ناب محمدی را احیا کنند.

* تاکید بر وحدت مسلمین: دیوبندی‌ها بر وحدت و اتحاد بین مسلمانان تاکید فراوانی داشتند و تلاش می‌کردند تا اختلافات میان مذاهب و فرقه‌های اسلامی را کاهش دهند.

* فعالیت‌های اجتماعی: دیوبندی‌ها علاوه بر فعالیت‌های دینی، در زمینه‌های اجتماعی و سیاسی نیز فعال بودند و در مبارزه با استعمار و دفاع از حقوق مسلمانان نقش مهمی ایفا کردند.

برخی از انتقاداتی که به دیوبندی‌ها وارد می‌شود:

* تندروی: برخی از منتقدان، دیوبندی‌ها را به تندروی و افراط‌گری متهم می‌کنند و معتقدند که آن‌ها در تفسیر دین بسیار سخت‌گیر هستند.

* تعصب: برخی دیگر، دیوبندی‌ها را به تعصب مذهبی متهم می‌کنند و معتقدند که آن‌ها نسبت به سایر مذاهب و فرقه‌های اسلامی تحمل ندارند.

* سیاسی شدن دین: برخی نیز معتقدند که دیوبندی‌ها دین را با سیاست آمیخته‌اند و از آن برای اهداف سیاسی خود استفاده می‌کنند.

لازم به ذکر است که این انتقادات به همه دیوبندی‌ها تعمیم داده نمی‌شود و بسیاری از آن‌ها افراد معتدل و متعهدی هستند.

آیا می‌خواهید در مورد جنبه خاصی از دیوبندی‌ها بیشتر بدانید؟

برای مثال می‌توانیم در مورد:

* تاریخچه شکل‌گیری دیوبندی‌ها

* عقاید و باورهای دیوبندی‌ها

* نقش دیوبندی‌ها در تاریخ اسلام

* مقایسه دیوبندی‌ها با سایر جریان‌های اسلامی

صحبت کنیم.


در مورد اهل سنت و ویژگی‌های مثبت آن‌ها

اهل سنت یکی از دو مذهب بزرگ اسلامی هستند و دارای تاریخچه، فرهنگ و باورهای غنی هستند. مانند هر گروه دیگری، اهل سنت نیز دارای ویژگی‌های مثبت و منحصربه‌فردی هستند. در زیر به برخی از این ویژگی‌ها اشاره می‌شود:

* تاکید بر قرآن و سنت: اهل سنت به قرآن به عنوان کلام خدا و سنت پیامبر (ص) به عنوان راهنمای زندگی بسیار اهمیت می‌دهند. آن‌ها تلاش می‌کنند تا در تمام امور خود به این دو منبع اصلی مراجعه کنند.

* تاکید بر وحدت مسلمانان: اهل سنت بر وحدت و اتحاد مسلمانان تاکید دارند و معتقدند که همه مسلمانان برادر یکدیگر هستند.

* تاکید بر علم و دانش: اهل سنت به کسب علم و دانش بسیار اهمیت می‌دهند و بسیاری از دانشمندان و اندیشمندان اسلامی از اهل سنت بوده‌اند.

* تاکید بر عمل صالح: اهل سنت بر عمل صالح و نیکوکاری بسیار تاکید دارند و معتقدند که ایمان بدون عمل صالح کامل نمی‌شود.

* تاکید بر تحمل و مدارا: اهل سنت به طور کلی بر تحمل و مدارا با سایر ادیان و مذاهب تاکید دارند.

* تاکید بر خانواده و ارزش‌های خانوادگی: خانواده در فرهنگ اهل سنت از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است و ارزش‌های خانوادگی مانند احترام به بزرگترها، کمک به دیگران و مهمان‌نوازی در این فرهنگ بسیار مورد تاکید قرار می‌گیرد.

* تاکید بر عدالت و انصاف: اهل سنت بر عدالت و انصاف در تمام امور تاکید دارند و معتقدند که همه افراد باید برابر باشند.

البته، این‌ها تنها بخشی از ویژگی‌های مثبت اهل سنت هستند و هر فردی ممکن است برداشت متفاوتی از این ویژگی‌ها داشته باشد.

لازم به ذکر است که:

* تعمیم دادن ویژگی‌های یک گروه به همه افراد آن گروه صحیح نیست. همانطور که در هر گروهی افراد با باورها و رفتارهای مختلفی وجود دارد، در میان اهل سنت نیز افراد با دیدگاه‌ها و رفتارهای متفاوتی وجود دارند.

* برخی از این ویژگی‌ها ممکن است در سایر مذاهب اسلامی نیز وجود داشته باشد. بسیاری از ارزش‌ها و باورهای اسلامی در میان همه مسلمانان مشترک است.

در نهایت، مهمترین نکته این است که ما همه انسان هستیم و به عنوان انسان باید به یکدیگر احترام بگذاریم و به دنبال نقاط مشترک باشیم.

آیا می‌خواهید در مورد موضوع خاصی در رابطه با اهل سنت بیشتر بدانید؟

person فرید
chat
•••

مناظره امام ابوحنیفه با ملحدین زمانش

جمعه ۱۴۰۲/۰۵/۲۰، 11:0 AM

◾ملحدین از امام ابوحنیفه سوال کردند که پروردگارتان در چه سالی به وجود آمده است؟ امام پاسخ داد که الله متعال قبل از تاریخ و زمان موجود بوده و قبل از او کسی نبوده است. امام از آنان‌ سوال نمود: قبل از چهار چه عددی است؟ گفتند: سه. باز از آنان‌ پرسید قبل از سه؟ گفتند: دو. پرسید قبل از دو؟ گفتند: یک. برای آنان گفت: قبل از یک چه عددی است؟ گفتند: هیچ عددی قبل از یک نیست. امام فرمود: هنگامی‌که قبل از واحد عددی هیچ عددی نیست، پس چطور قبل از واحد حقیقی که الله متعال باشد، کسی باشد! براستی که او قدیم است و قبل از او کسی نیست.


◾ملحدین سوال کردند که پروردگارت به چه جهتی روی می‌آورد؟

◻️ امام در پاسخ از آنان‌ سؤال نمود: اگر شما فانوسی را در مکان تاریک بگذارید، نورش به کدام جهت است؟ گفتند: به هر جهت (نور می‌دهد).

امام فرمود: پس هنگامی‌که نور صنعتی به این گونه است، پس الله که نور آسمان و زمین است چگونه می‌شود!


◾ ملحدین سوال کردند: از ذات پروردگارت چیزی برای ما بگو: آیا مثل آهن سخت است یا مثل آب روانِ یا مثل دود و بخار جاری است؟

◻️ امام در پاسخ فرمود: شما تا حالا بالای سر مریضی که در حال جان دادن است نشسته‌اید؟ گفتند: نشسته ایم. فرمود: بعد از مرگ با شما صحبت کرده است؟ گفتند: خیر. باز گفت: آیا قبل از مرگ تحرک و صحبت می‌کرد؟ گفتند: بله. امام فرمود: چه چیزی حالت او را تغییر داد؟ گفتند: خارج شدن روح. امام فرمود: این روح را برایم توصیف کنید که مثل آهن جامد است یا مثل آب روانِ و یا مثل دود و بخاری جاری است؟ گفتند: ما در مورد روح چیزی نمی‌دانیم. امام فرمود: شما هنگامی که به حقیقت روح که مخلوق است علم ندارید، پس چگونه از من می‌خواهید که ذات الهی را برای شما توصیف کنم؟

person فرید
chat
•••

نظر علمای اهل سنت وجماعت در مورد تصوف و صوفیه

یکشنبه ۱۳۹۹/۰۵/۰۵، 5:37 PM

امام ابو حنیفه رحمه الله تعالی

♦️ عالم و فقیه حنفی علامه حصکفی رح صاحب کتاب ( الدر المختار) گفت که ابوعلی دقاق رحمه الله فرموده است: من تصوف و طریقت را از ابی القاسم نصر آبادی فرا گرفتم و ابو القاسم هم از معروف کرخی و او هم از داود الطائی و او هم علم وطریقت را از امام ابوحنیفه فرا گرفته وتمامی این علماء وائمه بر فضل و عظمت علم و تقوای امام اعظم ابوحنیفه اقرار کرده اند.

کتاب ( الدر المختار ) ج 1 ص 43 همراه با حاشیه ابن عابدین.)


امام شافعی رحمه الله تعالی

امام شافعی رحمه الله فرمود: با صوفیه مصاحبت و دوستی کردم و از سه کلمه استفاده کردم.

اینکه گفتند وقت، شمشیر تیز و برانی است که اگر او را نبری، او تو را می‌برد. به این معنا که اگر از وقت و عمرت استفاده درست نکنی وقت از دستت خارج شده و زندگیت بی معنا و بدون استفاده خواهد بود.

اینکه گفتند: نفست را اگر در راه عبادت و بندگی حق مشغول نکنی نفست تو را به گناه وبی امری خدا مشغول میکند.

اینکه گفتند: عدم و نیستی خود عصمت و پاکی است به این معنا که عدم قدرت بر انجام دادن گناه خود عصمت و دوری است از گناه وعصیان.

کتاب ( تأیید الحقیقه العلیه) للامام جلال الدین سیوطی ص – 15 )

و همچنین فرمودند: در دنیا سه چیز را دوست دارم :

ترک تکلف وتعارف متعارف بین مردم

معاشرت ودوستی با مردم با نرمی و عطوفت

اقتداء و تأسی به راه و روش اهل تصوف.

کتاب کشف الخفاء و مزیل الالباس امام عجلونی ج – 1 ص- 341


امام مالک رحمه الله تعالی

امام مالک فرمودند: هرکس فقه و علوم را فرا گیرد اما در مسیر تزکیه و تصوف نباشد عاقبت کارش فسق و فجور است و هرکس را تصوف و تزکیه را پیش گیرد اما از فقه و علم شرعی به دور باشد عاقبت کارش بی دینی و اباحه گری است و هر کس این دو امر ( علم و تصوف) را در خود جمع کند به حقیقت می‌رسد و اهل نجات است.

حاشیه علامه عدوی بر شرح امام زرقانی فقه مالکی ج 3 ص 95 و شرح عین العلم وزین الحلم امام ملا علی قاری ج 1 ص 33


امام احمد ابن حنبل رحمه الله تعالی

امام احمد ابن حنبل رحمه الله قبل از مصاحبت و دوستی با اهل تصوف به فرزند خود عبدالله ( رحمه الله ) چنین فرمود: ای پسر بر تو لازم است خواندن حدیث و دوری از مجالست و هم‌صحبتی با این قوم و طائفه که خود را صوفیه می‌نامند زیرا اینان نسبت به احکام دین خود جاهل و‌ نادان هستند اما هنگامی‌که با عارف خداشناس شیخ ابی حمزه بغدادی ( رحمه الله ) دوستی و مصاحبت پیدا کرد و اساس و عقیده صحیح اهل تصوف آگاه شد به فرزندش عبد الله ( رحمه الله ) فرمود: ای فرزند با این قوم دوستی و مصاحبت داشته باش زیرا اینها با کثرت علم و مراقبت احوال و خشیت از خداوند و زهد وتقوا و بزرگی همت از ما سبقت گرفته‌اند.

♦️ امام احمد ( رحمه الله ) هرگاه در مسئله ای متردد و متوقف می‌شد با وجود آن بزرگی و عظمت علمی رو به ابی‌حمزه بغدادی می‌کرد ومی‌فرمود رأی و‌ نظر شما در این مسئله چیست ای صوفی؟ و هنگامی که ابی‌حمزه بغدادی نظرش را بیان می‌کرد امام احمد قبول می‌کردند و به ایشان اعتماد داشتند.

♦️ علامه بزرگ شیخ محمد سفارینی حنبلی ( رحمه الله ) از ابراهیم بن عبدالله علانی نقل می‌کند که امام احمد ( رحمه الله ) در مورد صوفیه فرمودند: هیچ قوم وطائفه‌ای را سراغ ندارم که شریف‌تر و افضل باشد از این قوم ( صوفیه) ، عرض کردند که ای امام این قوم گاه‌گاهی فریاد می‌کشند و به حالت سماع و‌ اهتزاز و وجد می‌افتند نظر شما چیست ؟ فرمودند: اینها را بگذارید که با خدای خویش ساعتی شاد و خوشحال باشند.

تنویر القلوب ص 405 شیخ محمد امین کردی

غذاء الالباب شرح منظومه ج 1 ص 120


امام تاج الدین السبکی رحمه الله تعالی

♦️ امام تاج الدین سبکی رحمه الله در کتابش ( معید النعم و مبید النقم ) تحت عنوان صوفیه بیان می‌دارد:

♦️ صوفیه رحمت و رضای خدا بر آنها باد و خداوند جملگی ما را همراه ایشان در بهشت محشور فرماید اقوال و نظرات پراکنده‌ای در مورد آنها بیان شده که اکثر آنها ناشی از جهل و عدم علم به حقیقت و عقیده صحیح صوفیه است و این بدان علت است که متشبهین و مقلدین صوفیه کسانی که خود را در لباس و هیأت صوفیه در آورده‌اند و از اصل تصوف و اهداف آن جاهل و بی‌علم هستند.

♦️ حقیقت تصوف و صوفیه همان عبادت و بندگی خدا به اخلاص و فروتنی واعراض و پشت کردن به دنیا و شهوات آن است زیرا صوفیه اکثر و اغلب اوقات خود را در عبادت و بندگی خالصانه خداوند و کسب فضائل اعمال صرف کرده‌اند.

♦️ امام تاج الدین سبکی ( رحمه الله ) بعد از تعریف و تأیید صوفیه چنین بیان می‌دارد:

قوم صوفیه به حقیقت همان اهل الله و خواص بندگان خداوند هستند که خدا به ما و ایشان رحمت عنایت فرماید که بحق از یاد و ذکر سیره و احوال ایشان با خدایشان رحمت و برکت نازل می‌شود و به دعای ایشان خداوند نعمت‌های خویش از قبیل غفران و باران و سایر نعمت‌ها را بر بندگان خود عطا می‌فرماید؛ خداوند از ما و ایشان راضی و خوشنود باشد.

کتاب معید النعم ومبید النقم تاج الدین سبکی (۱۱۹)


امام فخر الدین رازی رحمه الله تعالی

علامه بزرگ و مفسر مشهور امام فخر الدین رازی ( رحمه الله ) در کتاب خود بنام : ( اعتقاد المسلمین و المشرکین ) در باب هشتم در احوال و عقیده صوفیه چنین بیان می‌دارد :

اکثر کسانی که در مورد تفکر و احوال و عقیده فرقه‌ها وطایفه‌ها کتاب‌هایی نوشته‌اند احوال و آراء قوم صوفیه را فراموش کرده‌اند که این خود خطایی آشکار است زیرا حاصل و لُبّ قول صوفیه این است که راه و روش رسیدن و شناخت خداوند همان تصفیه و تزکیه روح و روان و خالی کردن قلب است از علاقه‌های مادی و جسمی که این عقیده در ذات خود راه و روش درست و صحیح است و بیان می‌دارد که صوفیه قومی هستند که وقت خود را به ذکر و عبادت خداوند و خالی کردن نفس از علاقه‌های مادی و تجملات دنیوی می‌گذرانند.

♦️ مذهب صوفیه در حقیقت همان خشنود شدن به ذکر خداوند و بیرون کردن هم و غم دنیوی و اِعراض از محبت دنیا و بندگی خالصانه خداوند است که مادیات و شهوات و محبت غیر خدا آنها را از یاد خداوند غافل نکند.

♦️ صوفیه در رفتار و کردار متخلق هستند به اخلاق نیکو و ادب و احترام با خدا و نرم خویی و محبت با خلق خدا که به حقیقت این قوم بهترین وافضل مردم هستند در میان سایر انسان‌ها.

کتاب اعتقادات بین فرقه‌های مسلمین و مشرکین ص 72 و 73


امام شاطبی رحمه الله تعالی

♦️ مجله مسلم عشیره محمدیه مطلبی تحت عنوان : امام شاطبی صوفی سلفی نویسنده ابی تقی خلیل ابن احمد از کتاب ( اعتصام ) امام شاطبی نقل می‌کند و بیان می‌دارد که کتاب اعتصام از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که فرقه سلفیه تابع آن و آن را بعنوان اساس و پایه فکری مسلک خود قبول دارند و شخصیت امام ابی اسحاق شاطبی ( رحمه الله ) در بین ایشان به عنوان قدوه و امام صاحب رأی می‌باشد.

♦️ امام شاطبی ( رحمه الله ) در کتاب اعتصام خود فصلی را بنام تصوف و عرفان اسلامی بیان کرده و ثابت کرده که تصوف از مهم‌ترین پایه‌های اسلام است که از هر نوع بدعت افراط و تفریط بدور بوده و با کلامی واضح و قوی بیان می‌دارد که اکثریت مردم چنین می‌پندارند و گمان می‌کنند که قوم صوفیه در تبعیت از قرآن و سنت و شیوه سلف صالح متساهل و جاهلند که این کلامی دروغ و تهمتی نارواست به این قوم زیرا صوفیه و مشایخ آن نسبت به انجام فرائض و سنن و تبعیت از فرمایش خدا و رسولش اهل رعایت و عمل بوده‌اند و تبعیت از این دو منبع معصوم ( کتاب وسنت ) اساس کار و عقیده ایشان می‌باشد.

♦️ اساس تصوف اسلامی همان مبارزه با بدعت و نوآوری در امور دین مبین اسلام بوده است. در زمان حیات مبارک پیامبر ( ص ) هیچ امر و رسمی، افضل وشریف‌تر از صحبت و مجالست در مجلس پیامبر ( ص ) نبوده است سپس بعد سپری شدن اولین عصر و قرنِ سعادت که همان عصر اصحاب بوده، در قرن دومِ سعادت، اصطلاح و کلمه تابعین شکل گرفت برای کسانی‌ که هم‌صحبت یاران پیامبر ( ص ) بوده‌اند و این اصطلاح و ‌کلمه در میان مردم، شریف‌تر وافضل کلمات و القاب شد.

♦️ بعد سپری شدن قرن دومِ سعادت و وارد شدن به قرن سوم و آخرین قرنِ سعادت، تبع تابعین از نظر شخصیت و صحت کلام و عقیده در بین سایر قرون گذشته، پایین‌تر بوده اما کماکان از ارزش واعتبار خاصی برخوردار بودند.

♦️ در اواخر قرن سوم اختلافات و انواع عقیده‌ها وفرقه‌ها بوجود آمدند آن عده از مردم که بکار طاعت و بندگی خدا بصورت مخلصانه و عارفانه مشغول شدند بنام اهل زهد و اهل ورع مشهور شدند.

♦️ در تمام فرقه‌ها این عقیده بصورت مشترک وجود داشت و به این معتقد بودند که اهل زهد و ورع، مراتب عالیه اخلاق و رفتار در میان ایشان وجود دارد و فرقه اهل نجات ایشانند.

♦️در اینجا بود که خواص و متخصصین اهل سنت و جماعت که اساس کار و عقیده آنها عمل به قرآن و سنت پیامبر ( ص ) بود، در احوال و رفتار، تابع امر خدا و پیامبر ( ص ) و در خوف و خشیت از خداوند و دوری از غفلت و عبادت خالصانه بنام اهل تصوف مشهور شدند.

مجله مسلم عشیره محمدیه چاپ در ماه ذی القعده 1373 هـ‌ ق


ابن خلدون رحمه الله تعالی

علامه ابن خلدون رحمه الله در مقدمه کتابش ( تاریخ ابن خلدون ) در مورد تصوف و صوفیه چنین می‌نویسد :

♦️علم و راه و روش صوفیه در زمره آن علوم است که در زمان پیامبر و به این رسم و اصطلاح نبوده اما اصلِ اساسیِ آن که عمل کردن است به کتاب و سنت پیامبر ( ص ) و شیوه سلف صالح، بصورت کامل محسوس و معلوم بوده است.

♦️ طریق و راه و روش صوفیه، راه حق و حقیقت است و معتکف شدن به طاعت و بندگی خداوند و قطع تجملات و دلبستگی‌های دنیوی است و وصل شدن به محبت خدا و زهد است و تقوا که این راه را جمهور واکثر علمای امت قبول دارند و دوری از لذائذ و شهوت جاه ومقام.

♦️ از آداب آن منفرد شدن در عبادتِ در خلوت وجلوت، که این صفات در میان اصحاب وسلف صالح موجود و محسوس بوده و بعد از قرن دوم و رو آوردن مسلمانان به تجملات دنیوی کسانی که به عبادت و انجام سنن و راه وروش پیامبر ( ص ) واصحاب کرامش مشغول شدند مشهور و موسوم شدند به صوفیه و اهل تصوف.

مقدمه ابن خلدون ص 328


علامه شریف جرجانی رحمه الله تعالی

علامه شریف جرجانی رحمه الله در کتابش : ( التعریفات ص 52 ) چنین بیان می‌دارد:

♦️ تصوف، مذهب جدیت و تلاش است پس تصوف را با هزل و یاوه‌گویی اختلاط نکنید!

تصوف یعنی:

تصفیه قلب از مادیات

دوری از اخلاق ناموزون

از بین بردن صفات حیوانی

مبارزه با هوای نفسانی و وارد شدن به صفات رحمانی

تعلق و دوستی با علوم حقیقی و استعمال آن در عبادت و طاعت

نصیحت تمامی مردم به پاکی و وفای به عهد و پیمان الهی

و تبعیت از شریعت پیامبر ( ص ) .


امام محمد غزالی رحمه الله تعالی

امام محمد غزالی رحمه الله در کتابش ( المنقذ من الضلال ) چنین می‌فرماید:

بعد از اینکه از علوم شریعت، فارغ شدم کتاب ( اربعین ) را نوشتم و علوم فلسفه قدیم را در کتاب ( مقاصد الفلاسفه ) جمع آوری کردم و کتاب( التهافت ) را نیز تألیف نمودم . امام محمد در مورد صوفیه و تصوف چنین بیان می‌دارد: وقتی که از نوشتن این کتاب‌ها فارغ شدم شروع کردم به مطالعه کتاب‌های تصوف و عرفان و پی بردم که روش و شیوه آنها با علم و عمل شروع می‌شود و حاصل کار آنها قطع رذایل اخلاقی و پاک شدن از اخلاق و صفات مذموم است تا با این کار به خالی شدن قلب از غیر خدا و حلاوت و شیرینی ذکر خداوند نائل آیند.

در این هنگام بود که دانستم آگاه شدن به عقیده و سیره آنها آسان‌تر از وارد شدن و سلوک کردن به شیوه عملی آنهاست پس شروع کردم به مطالعه کتاب‌های عرفانی همچون قوت القلوب ابوطالب مکی ( رحمه الله ) و کتاب‌های حارث محاسبی و رساله‌هایی متفرقه از شیخ جنید بغدادی و شبلی و ابویزید بسطامی رحمهم الله جمیعا و تعدادی دیگر از کتاب‌ها و نظرات این قوم و استفاده کردم از کلام و آراء ایشان مانند کسی که بخواهد در مکتب یا مذهبی تحقیق کند.

پس به این نتیجه رسیدم تنها راه رسیدن به حقیقت کلام و نظرات ایشان ممکن و میسر نمی‌شود مگر به وسیله ذوق و میل قلبی و مبادله صفات و حالات عرفانی ایشان.

بعد از این بود که به این حقیقت پی بردم که ایشان ( صوفیه ) صاحبان حال و کمال هستند نه اصحاب قیل قال، پس پی بردم که صوفیه سالکان حقیقی، خداجو و رهروان به سوی خداوند متعال هستند و به حق که سیره و شیوه آنها بهترین، کامل‌ترین و درست‌ترین راه است برای وصول و رسیدن بندگان به خدا و به حق که اخلاق کریمه ایشان بالاترین وکامل‌ترین اخلاق است بلکه اگر عقل تمام عاقلان و حکمت تمام حکیمان و علم تمام عالمان بشریت اگر بخواهد اخلاقی و مرتبه‌ای بالاتر از اخلاق صوفیه را بیان کند در این باب غیر از عجز و ناتوانی چیز دیگری کسب نمی‌کند زیرا تمام اخلاق و رفتار ایشان چه ظاهری و چه باطنی، برگرفته از نور و چراغ نبوت و رسالت است وبزرگ‌تر ونورانی‌تر از نور نبوت و رسالت در زمین نوری وجود ندارد که به عالم و مخلوقات نورافشانی کند!

با تمام این اوصاف برایم روشن شد که فرقه و طائفه ناجی و رستگار به حقیقت ایشانند! نظر محقق چیست در مورد مکتب و مذهبی که اول شرط آن پاک کردن قلب و درون است به تمامی و کمال از غیر خدا ، و ستون و کلید آن در وقت تکبیره الاحرام نماز است که تمام وجود سالک را استغراق از عظمت و جلال الهی در بر می‌گیرد و آخرین درجه آن فانی شدن در صفات اعلای پروردگار است .

کتاب المنقذ من الضلال امام غزالی تحقیق دکتر عبد الحلیم محمود ص 145

person حسام الدین
chat
•••