تـــصـــوف و عـــرفـــان

(تــزکــیــه و احــســان)

اقبال لاهوری»اسرار خودی»شرح اسرار اسمای علی مرتضی رضی‌الله‌عنه

اقبال لاهوری

اقبال لاهوری » اسرار خودی »

بخش ۱۲ - در شرح اسرار اسمای علی مرتضی


مسلم اول شه مردان علی

عشق را سرمایه‌ی ایمان علی

از ولای دودمانش زنده‌ام

در جهان مثل گهر تابنده‌ام

نرگسم وارفته‌ی نظاره‌ام

در خیابانش چو بو آواره‌ام

زمزم ار جوشد ز خاک من ازوست

می اگر ریزد ز تاک من ازوست

خاکم و از مهر او آئینه‌ام

می‌توان دیدن نوا در سینه‌ام

از رخ او فال پیغمبر گرفت

ملت حق از شکوهش فر گرفت

قوت دین مبین فرموده‌اش

کائنات آئین‌پذیر از دوده‌اش

مرسل حق کرد نامش بوتراب

حق «یدالله» خواند در ام‌الکتاب

هر که دانای رموز زندگی‌ست

سر اسمای علی داند که چیست

خاک تاریکی که نام او تن است

عقل از بیداد او در شیون است

فکر گردون‌رس زمین‌پیما ازو

چشم کور و گوش ناشنوا ازو

از هوس تیغ دو رو دارد بدست

رهروان را دل برین رهزن شکست

شیر حق این خاک را تسخیر کرد

این گل تاریک را اکسیر کرد

مرتضی کز تیغ او حق روشن است

بوتراب از فتح اقلیم تن است

مرد کشور گیر از کراری است

گوهرش را آبرو خودداری است

هر که در آفاق گردد بوتراب

باز گرداند ز مغرب آفتاب

هر که زین بر مرکب تن تنگ بست

چون نگین بر خاتم دولت نشست

زیر پاش اینجا شکوه خیبر است

دست او آنجا قسیم کوثر است

از خود آگاهی یداللهی کند

از یداللهی شهنشاهی کند

ذات او دروازه‌ی شهر علوم

زیر فرمانش حجاز و چین و روم

حکمران باید شدن بر خاک خویش

تا مِیِ روشن خوری از تاک خویش

خاک‌گشتن مذهب پروانگی‌ست

خاک را اب شو که این مردانگی‌ست

سنگ شو ای همچو گل نازک بدن

تا شوی بنیاد دیوار چمن

از گل خود آدمی تعمیر کن

آدمی را عالمی تعمیر کن

گر بنا سازی نه دیوار و دری

خشت از خاک تو بندد دیگری

ای ز جور چرخ ناهنجار تنگ

جام تو فریادی بیداد سنگ

ناله و فریاد و ماتم تا کجا؟

سینه کوبی‌های پیهم تا کجا؟

در عمل پوشیده مضمون حیات

لذت تخلیق قانون حیات

خیز و خلاق جهان تازه شو

شعله در بر کن خلیل آوازه شو

با جهان نامساعد ساختن

هست در میدان سپر انداختن

مرد خودداری که باشد پخته کار

با مزاج او بسازد روزگار

گر نسازد با مزاج او جهان

می‌شود جنگ آزما با آسمان

بر کند بنیاد موجودات را

می‌دهد ترکیب نو ذرات را

گردش ایام را برهم زند

چرخ نیلی‌فام را برهم زند

می‌کند از قوت خود آشکار

روزگار نو که باشد سازگار

در جهان نتوان اگر مردانه زیست

همچو مردان جان‌سپردن زندگی‌ست

آزماید صاحب قلب سلیم

زور خود را از مهمات عظیم

عشق با دشوار ورزیدن خوش‌َست

چون خلیل از شعله گلچیدن خوشَ‌ست

ممکنات قوت مردان کار

گردد از مشکل‌پسندی آشکار

حربه‌ی دون همتان کین است و بس

زندگی را این یک آئین است و بس

زندگانی قوت پیداستی

اصل او از ذوق استیلاستی

عفو بیجا سردی خون حیات

سکته‌ای در بیت موزون حیات

هر که در قعر مذلت مانده است

ناتوانی را قناعت خوانده است

ناتوانی زندگی را رهزن است

بطنش از خوف و دروغ آبستن است

از مکارم اندرون او تهی‌ست

شیرش از بهر ذمائم فربهی‌ست

هوشیار ای صاحب عقل سلیم

در کمینها می‌نشیند این غنیم

گر خردمندی فریب او مخور

مثل حر با هر زمان رنگش دگر

شکل او اهل نظر نشناختند

پرده‌ها بر روی او انداختند

گاه او را رحم و نرمی پرده‌دار

گاه می‌پوشد ردای انکسار

گاه او مستور در مجبوری‌ست

گاه پنهان در ته معذوری است

چهره در شکل تن آسانی نمود

دل ز دست صاحب قوت ربود

با توانایی صداقت توأم است

گر خود آگاهی همین جام جم است

زندگی کشت است و حاصل قوتَ‌ست

شرح رمز حق و باطل قوتَ‌ست

مدعی گر مایه‌دار از قوت است

دعوی او بی‌نیاز از حجت است

باطل از قوت پذیرد شأن حق

خویش را حق داند از بطلان حق

از کن او زهر کوثر می شود

خیر را گوید شری ، شر می‌شود

ای ز آداب امانت بی‌خبر

از دو عالم خویش را بهتر شمر

از رموز زندگی آگاه شو

ظالم و جاهل ز غیرالله شو

چشم و گوش و لب گشا ای هوشمند

گر نبینی راه حق بر من بخند

فرید
یکشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۲۱
8:0 AM

سوال: با پیری بیعت کردم که بدون صدقات بیعت نمی دهند

نامه

السلام علیکم و رحمه الله وبرکاته

انشاالله که جناب حضرت مولانا صاحب خوب وصحتمند و سلامت باشند

بنده حقیر چند سوال داشتم و اون اینکه بنده حقیر با یک پیری بیعت دارم و یک سوال همیشه توی ذهنم بوده وچون خودم کسی رو زیاد نمی شناسم با کانال شما آشنا شدم انشاالله که جناب حضرت صاحب پاسخ کامل و جامع بهم بدهند با پیری که بنده حقیر بیعت دارم صدقات میگیرند و پیر بنده حقیر میگویند که بدون صدقه اصلا نمیشه که که ایشون بیعت بدهند و قانون سلسله هم طوریست که حد اقل صدقات از یک میلیون تومان نباید کمتر باشد الان سوالات که بنده حقیر دارم

۱( کسانیکه نمیتوانند صدقات بدن چی میشن وضع مالی خوبی ندارن که از جمله خودم هستم اول کاری داشتم که حقوقش به حساب ایران میشه ۵ میلیون و خودمم سرپرست خانواده ام الانم بیکارم و اینجا اوضاع از بدهم بدتر هست اصلا کاروبار نیست و اقتصاد خیلی خراب هست از طرفی مدت سه چله میشه با ایشون بیعت کردم ولی در اون موقع کار داشتم و یک پنج صد تومان صدقه میدادم بعد از سه چله پیام دادم که سه چله ام تمام شد و قصد گرفتن لطیفه قلب رو داشتم که پیر بنده فرمودند که صدقات نباید کمتر از یک میلیون باشد و صدقات باید طبق قانون پرداخت بشه الانم بنده از طرفی نمیتونم بهشون بگم که وضعم خراب هست و چیزی ندارم که صدقات بدم وتوی غذای خوردنم بعضی موقع ها میمونم و نداریم چیزی بخوریم واز طرفی میترسم که ایشون ازم ناراحت شده و یا قطع بیعت شده و باعث نابودی بنده حقیر بشه و الان نمیدونم چیکار کنم اصلا راهمو گم کردم تا اینکه با کانال جناب حضرت صاحب آشنا شدم

۲) آیا جناب حضرت صاحب (شما) هم صدقات میگیرن وبدون صدقات هیج جوری نمیشه؟

۳) اگر جامعه رو نگاه کنیم صددرصد بعضی ها اوضاعشون خیلی خراب هست و اونا اگر بخان توی طریقت پیشرفت کنن مشکل اونها چی میشه؟

۴) اگر صدقات صد درصد باید پرداخت بشه اول علت صد درصد بودن صدقات چیست دوما چرا مثلا هر کس به اندازه توان خود نباید پرداخت کند وسوما چرا بعضی پیر هایی هستند که اصلا صدقات نمیگیرن بنده یکی رو می شناسم که توی طریقت به مدت بیشتر از ده سال واز اون پرسیدم گفت اصلا بنده حقیر تا بحال به پیرم صدقه ای ندادم وتوی طریقت هم پیشرفت کرده بود

۵)آیا جناب شیخ الحدیث والتفسیر جناب حضرت مولانا محمد عمر سربازی رح در مورد صدقات چیزی گفتند اگر یک آدرسی از مکتوبات بدهید و ایا ایشون صدقات میگرفتند

سوال سومی همیشه ذهنمو درگیر میکنه که البته بنده حقیر هیچ سو قصد یا گمان بدی ندارم و در اون حد هم نیستم فقط میخام مشکل برام حل شه و بدونم چیکار کنم اصلا من موندم چیکار کنم

امیدوارم که جناب حضرت صاحب از بنده حقیر ناراحت نشوند وبرای بنده حقیر هم دعا کنن که گنهگاران مثل بنده حقیر رو هم خدا از دریای عشق معرفتش بهرمند گرداند

با التماس دعا از افغانستان


جواب

علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

امیدوارم حال مبارک خوب باشد

عزیزم آنچه نوشته بودید برای بنده شنیدنش جدید بود

عزیزم اینکه شخصی خودش به شیخ و استادش هدیه می دهد و یا هر کس دیگر بحث جدایی است

اما آنچه که وی خود می طلبد و یا تعیین می کند امری شنیع بوده و ربطی به تصوف و اصلاح و تزکیه ندارد

بنده نسبت به ایشان شناختی ندارم اما عملکرد ایشان درست نیست

در هر صورت حسن ظن داشته باشید و بدون بدگویی وی با فردی دیگر ارتباط برقرار نمایید زیرا آنچه معلوم است هدف تزکیه و اصلاح نیست و بلکه جمع نمودن دنیاست

موفق باشید

شمس الحق فقهی

یک‌شنبه ۷ بهمن ۱۴۰۳

برچسب‌ها: بیعت، تصوف و عرفان
فرید
سه شنبه ۱۴۰۳/۱۱/۰۹
2:25 PM

سلسله تعلیمات ملفوظات حکیم الامت مولانا اشرفعلی تهانوی رحمه الله  

سلسله تعلیمات جلسات ذکر نقشبندی

توسط: جناب مولانا شمس الحق فقهی نقشبندی حفظه الله و رعاه
مکان: مسجد حضرت عمر (رضی الله عنه) شهرستان خواف
تاریخ: 1403/11/02
موضوع: برکتِ صحبت، و مقصدِ بیعت، و التزام بر شریعت در طریقت

دانلود از تلگرام

D
O
W
N
L
O
A
D
Download

سلسله تعلیمات ملفوظات حکیم الامت مولانا اشرفعلی تهانوی رحمه الله

توسط: جناب مولانا شمس الحق فقهی نقشبندی حفظه الله
مکان: مسجد خضراء ، تایباد
تاریخ: 1403/11/01
موضوع: بی‌پروایی نسبت به گناهان

دانلود از تلگرام

D
O
W
N
L
O
A
D
Download

سلسله تعلیمات ملفوظات حکیم الامت مولانا اشرفعلی تهانوی رحمه الله

توسط: جناب مولانا شمس الحق فقهی نقشبندی حفظه الله
مکان: مسجد خضراء ، تایباد
تاریخ: 1403/11/03
موضوع: ماهیت حالات و احوالات در تصوّف

دانلود از تلگرام

D
O
W
N
L
O
A
D
Download
فرید
پنجشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۰۴
1:44 AM

اخلاص همانند بوی عطر خالص است

کانال رسمی مولانا شمس الحق فقهی دامت برکاتهم (با رویکرد اصلاح و تزکیه):


امام ابن‌ قیم رحمه‌الله می گوید:

«هر زمان انسان بوسیله چیزی نافرمانی الله را انجام دهد،او آن چیز را برایش فاسد می کند

هر کس با مال خود نافرمانی کند، الله مالش را برایش فاسد می‌کند.

هر کس با موقعیت اجتماعی خود نافرمانی کند، الله موقعیتش را برایش فاسد می‌کند.

هر کس با زبان یا قلب یا عضوی از اعضای بدنش نافرمانی کند، الله آن را برایش فاسد می‌کند،

هرچند که از فساد آن آگاه نباشد.»

[الصواعق المُرسلة (٣/ ٨٦٥)]


بوی اخلاص همانند بوی عطر خالص است،

هر چه بیشتر به لباس‌ بنشیند، بیشتر پخش می‌شود

و عطرش را منتشر می‌کند

و بوی ریا همانند دود هیزم است

که به آسمان می‌رود و سپس محو می‌شود

و بوی ناخوشایندش باقی می‌ماند.

ابن رجب حنبلی رحمه الله

(مجموع الرسائل: ۷۵۸)

فرید
چهارشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۰۳
11:48 AM

نامه

کانال رسمی مولانا شمس الحق فقهی دامت برکاتهم (با رویکرد اصلاح و تزکیه):


نامه

بسم‌الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و علی آل محمد

مرشد و شیخ بزرگوار ما السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

قبل از هر چیز از این که نامه ام طولانی است و وقت گرانبهایتان را میگیرم از حضرت عالی عذر خواهی میکنم.

الله متعال را از صمیم قلب شکر گذارم که سعادت دیدار و ملاقات جناب عالی را نصیب این حقیر سیاه رو گردانید از لحظه ای که چشمم به جمال مبارک شما افتاد محبت و عشق عمیقی در دلم نسبت به شما پیدا کردم گویا سالهاست با شما آشنا هستم.

برایم دور از انتظار و تصور بود که با اولین ملاقات شخصیت بزرگوار و عالم ربانی و مطرحی چون شما ،حقیر و ضعیفی چون من را مورد آن همه محبت و مهربانی قرار دهد.

هر بار یادم می آید که چگونه مرا مانند پدری دلسوز و مهربان در آغوش می گرفتید غرق در سرور و عشق می شوم.

این لطف و مرحمت نه تنها از جانب شما بلکه از طرف اطرافیان و مخلصان باوفای شما بی نهایت بر من گسیل شد طوری که طعم و حلاوت واقعی زندگی را در آن لحظات چشیدم .

ای کاش می‌توانستم بیشتر و زودتر به ملاقات جناب شما مشرف شوم.

از دیروز که از حضور پر نور شما مرخص شدم هر لحظه چهره پر نور و مبارک شما در نظرم است و شوق دیدار دوباره مرا بی قرار می سازد.

از مهمان نواز و لطف همه شما بزرگواران کمال سپاس را دارم اجرتان با الله متعال.

یکی از مطالبی که میخواستم حضوری با جناب شما در میان بگزارم که موفق نشدم خوابی بود که ...

ملتمس دعا

... از افغانستان

السلام علیکم و رحمة الله.


جواب

بسم الله الرحمن الرحیم

عزیزم سید ... علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

الحمدالله که به سلامتی به وطن باز گشتید و به محض رسیدن به یاد این فقیر بودید و نامه نوشتید

آنچه بیان داشتید حسن ظن شماست ، ان شاءالله خداوند آن حسن ظن را مبدل به واقعیت کند

عزیزم الحمدالله این محبت طرفین حاصل است و این همان محبتی است که در حدیث وارد شده

«إنَّ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ عِبَاداً لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ، يَغْبِطُهُمُ الأنْبِياءُ والشُّهداءُ»، قيل: مَنْ هُمْ لَعَلَّنَا نُحِبُّهم؟ قَالَ: «هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا بِنُورِ اللَّهِ مِنْ غَيْرِ أَرْحَامٍ وَلا انْتِسَابٍ، وُجُوهُهُمْ نُورٌ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ، لا يَخَافُونَ إذَا خَافَ النَّاسُ، وَلا يَحْزَنُونَ إِذَا حَزِنَ النَّاسُ، ثُمَّ قَرَأَ: {أَلا أنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ علَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ}

«همانا بعضی از بندگان خدا وجود دارند که پیامبر نیستند، اما پیامبران و شهیدان به آنان غبطه می‌برند.

سوال شد آنان چه کسانی هستند تا دوستشان داشته باشیم.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: آنان کسانی اند بدون اینکه با هم نسبت خویشاوندی داشته باشند بخاطر خدا همدیگر را دوست می دارند.

صورت آنان نورانی است و بر روی منبرهای نورانی اند ، در آن وقت که مردم در ترس و هراس اند اما آنان نمی‌ترسند، و هنگامی که مردم اندوه دارند آنان غمگین نیستند». سپس تلاوت فرمودند: «آگاه باشيد (دوستان و) اولياى خدا، نه ترسى دارند و نه غمگين مى ‏شوند!»

ان شاءالله در آینده بیایید و چند روزی بمانید

خواب شما هم مبارک است ان شاءالله استعداد و مناسبت این راه و طریقه را دارید

هدف را فقط معرفت و رضای او تعالی بدانید و بس و در هر عمل اتباع سنت و شریعت را رعایت نمایید

موفق و سربلند باشید

شمس الحق فقهی

دوشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۳


نامه

خدمت حضرت مولانا شمس الحق شمس خراسان

السلام علیکم و رحمةالله

غرض از مزاحمت میخواستم تشکر ویژه ای از حضرت داشته باشم بابت شروع تعلیم ملفوظات حکیم الأمة علامه تهانوی رحمه الله، واقعا تشنه‌ی این ملفوظات بودیم اما نه زبان اردو بلد هستیم و نه زبان اهل دل را می‌دانیم،

این که از زبان یک اهل دل شنونده این ملفوظات هستیم واقعا خوشحالیم

زبان بنده از تشکر و دعا برای حضرت عالی قاصر هست فقط می توانم در خور عقل ناقص خودم بگویم:

الله تعالی هر آنچه خیر و خوبی در دنیا و آخرت هست نصیبتان گرداند و هر آنچه نبی عربی تاج دار مدینه محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم از الله متعال خواستند نصیب شما گرداند و از هرآنچه به الله تعالی پناه بردند شما را هم پناه دهد و قلب ما را از محبت شما بزرگان و اهل دل سرشار کند و توفیق عمل نصیبم گرداند

اگردر کلام بی ادبی صورت گرفت عذرخواهم

التماس دعا


جواب

بسم الله الرحمن الرحیم

علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

ان شاءالله که سربلند و موفق باشید

آری بدرستی ملفوظات حکیم الامت مولانا اشرف‌علی تهانوی رحمه‌الله و وجود مبارک ایشان در این امت بزرگترین احسان الهی برای مایان است

شخصیتی مصلح که هزاران نفر در خانقاه تهانه بون در محضرشان تربیت شدند

وقتی مطلب و احساسات و درک بلند شما را خواندم بیاد واقعه ای افتادم که علامه عبدالوهاب شعرانی رحمه الله نقل می کنند که شیخ ابوالحسن شاذلی رحمه‌الله فرمودند شبی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم را خواب ديدم که کنار ایشان حضرت موسی علیه السلام و حضرت عیسی علیه السلام بودند و امام غزالی رحمه‌الله واراده شد و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم در حضور ایشان فرمودند به وجود غزالی در امت خودم افتخار می کنم

آری بزرگان و مشایخ ما نعمت و احسان بسیار بزرگ برای امت اند

امثال این بی مایه هم خوشه بردار نصایح آن عزیزان هستیم

خداوند متعال دعاهای شما را در حق این فقیر و مزید آن را در مورد شما و عزیزان تان قبول فرماید

شمس الحق فقهی

سه‌شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۳

برچسب‌ها: نامه
حسام الدین
سه شنبه ۱۴۰۳/۱۱/۰۲
10:58 PM

سماع

ابراهیم مارستانی را پرسیدند از حرکت به وقت سماع:

گفت: شنیده ام که موسی علیه السلام اندر بنی اسرائیل قصه می گفت

یکی برخاست و پیراهن بدرید

خدای تعالی وحی فرستاد به موسی که گو:

دل بدر برای من نه جامه

رساله قشیریه

سماع واله

حسام الدین
سه شنبه ۱۴۰۳/۱۱/۰۲
8:40 AM

سلسله تعلیمات ملفوظات حکیم الامت مولانا اشرفعلی تهانوی رحمه الله

سلسله تعلیمات ملفوظات حکیم الامت مولانا اشرفعلی تهانوی رحمه الله
توسط: جناب مولانا شمس الحق فقهی نقشبندی حفظه الله
مکان: مسجد خضراء ، تایباد
تاریخ: 1403/10/29
موضوع: صبر بر مصیبت و مشکلات و پاداش آن

دانلود از تلگرام

D
O
W
N
L
O
A
D
Download
سلسله تعلیمات ملفوظات حکیم الامت مولانا اشرفعلی تهانوی رحمه الله
توسط: جناب مولانا شمس الحق فقهی نقشبندی حفظه الله
مکان: مسجد خضراء ، تایباد
تاریخ: 1403/10/30
موضوع: همّت و بهترین راه حصول آن
D
O
W
N
L
O
A
D
Download
حسام الدین
دوشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۰۱
12:3 PM

آمارگیر وبلاگ

Print <-BlogAndPostTitle->
  • new posts
  • ساعت و تاريخ