تـــصـــوف و عـــرفـــان

(تــزکــیــه و احــســان)

پاسخ به یک شبهه بزرگ عقیدتی/نذر برای قبور اولیاء الله و استمداد از آنها/از دیدگاه علمای دیوبند

شنبه ۱۳۹۹/۰۵/۰۴، 1:1 AM

*چند لحظه در محضر درس تفسیرِ حضرت شیخ التفسیر و الحدیث، علامه مولانا محمد عمر سربازی رحمه‌الله...*

به‌قلم:* گروه "هیئت تدوین تفسیر تبیین الفرقان"

______________

[قوله تعالی:]

*«و قیّضنا لهم قرناء فزیّنوا لهم...»*

[فصلت: 25]

*[پاسخ به یک شبهه بزرگ عقیدتی]*

من در ابتدای این سوره‌ی مبارکه گفته بودم که این سوره پس از ارایه‌ی مطالبی در چند مرحله، به رد شبهه‌ای بزرگ از شبهات کفار درباره‌ی «توحید» می‌پردازد.

*[شبهه:]*

آن شبهه‌ی بزرگ این‌که:

زمانی که «رسول‌الله»صلی‌الله علیه و سلم کفار را از شرک و کفر و از پرستش بتان و زیارات منع کرد، آن‌ها این‌گونه به الزام آن‌حضرت علیه‌السلام پرداختند که شما ما را از صدا زدن بتان باز می‌دارید

و می‌گویید: آن‌ها نه نفع می‌دهند، نه قادر به دفع ضرر هستند؛ حال‌آن‌که وقتی ما آن‌ها را صدا می‌زنیم، بسا اوقات آن‌ها جواب ما را می‌دهند و به دفع مصیبت از ما می‌پردازند.

و چه بسا آن‌ها به خواب ما می‌آیند و ما را به نذر کردن فرا می‌خوانند و وقتی ما چنین می‌کنیم، مصیبت‌ها از ما رفع و ضررها از ما دور می‌شوند. حال چطور شما قایلید که آن‌ها به درد ما نمی‌خورند!‌؟

*[پاسخ:]*

این‌جا در این آیه «الله» تعالی به جواب این شبهه می‌پردازد که این امور از طرف جنات و شیاطینی صورت می‌گیرند که ما آن‌ها را بر آنان مسلط کرده‌ایم.

در حدیثی آمده است: «[برای هر انسانی] لمة من الشیطان و لمة من الرحمن» وجود دارد.

این‌جا مقصود از «قرین» همان شیطان است که همواره انسان را همراهی می‌کند. کافرانی که نسبت به بتان معتقد هستند و می‌بینند بت‌ها ندای آن‌ها را بی جواب نمی‌گذارند، این را نمی‌دانند که جن‌ها و شیاطین زیادی همراه آن‌ها هستند.

این‌که کافران در خواب می‌بینند یکی به سراغ آن‌ها می‌آید و در خواب چیزهایی به آن‌ها القا می‌کند یا آن‌ها بتی را صدا می‌زنند و از آن جواب می‌شنوند، این‌ها همه زیر سر همان قرناء شیطانی هستند.

همین دست اجنه و شیاطین از میان خود یکی را وادار می‌کنند برود دست بر سر بچه‌ی یکی بمالد تا سرش درد بگیرد و مریض شود و از آن سو در دل‌اش این وسوسه را بیندازد که برای معالجه‌ی او باید به نزد فلان پیر یا فلان قبر مراجعه کند.

او وقتی به نزد آن پیر یا آن قبر می‌رود شیاطین به آن جن امر می‌کنند، حالا از آن بچه کنار بگیرد تا بدین طریق به اصطلاح شفا یابد. شیاطین از این کانال اعتقاد و ارادت مردم را نسبت به پیران و نسبت به قبور و بت‌ها عمیق می‌گردانند.

شاه «ولی‌الله دهلوی» رحمه‌الله می‌نویسد: زمانی که من مشغول ترجمه‌ی قرآن کریم بودم و به این آیه‌ی کریمه رسیدم با خود اندیشیدم که آیا این‌جا مقصود، تسلط حقیقی شیاطین است یا این یک تعبیر است از مجاز که مقصود از آن وساوس هستند.

از قضا من در همان ایام بعد از عصر روز جمعه به منظور دعا بر سر قبر خواجه «نظام الدین اولیا» رحمه‌الله حاضر شدم و سلام دادم و در همان‌جا ایستادم.

زنان و مردانی پیش از رفتن من، در آن‌جا حضور داشتند که سنگ‌های قبر را می‌بوسیدند و از آن‌جا خاک بر می‌داشتند.

خداوند متعال در آن‌جا بر من حالتی طاری کرد و حقیقت «و قیضنا لهم قرناء» را برای من عیناً منکشف ساخت.

من دیدم بر هر زن یک ابلیس مسلّط است و با او مشغول زنا است. و مردان را دیدم که شیطان در بینی‌ها و پیشانی‌های آن‌ها طنابی انداخته و آن‌ها را به دور قبر طواف می‌دهد.

نگاهم را متوجه خود خواجه «نظام الدین»رحمه‌الله گردانیدم تا ببینم در چه حالی بسر می‌برد. دیدم ایشان‌رحمه‌الله چهره‌ی خود را از این‌ها به‌طرف پایین برگردانده و داد می‌زند و بر علیه آن‌ها دعا می‌کند و می‌گوید:

خداوندا! من برای بعد از مرگ خویش چنین چیزی نمی‌خواستم. این‌ها مرا رها نمی‌کنند و موجب آزار من شده‌اند.

بعد در ادامه‌ی دعای‌اش در حالی‌که به‌طرف من داشت اشاره می‌کرد، می‌گفت:

بار خدایا! این‌گونه انسان‌هایی بدین‌جا بفرست تا برایم دعای خیر کنند.

*[در ادامه نقل چند خاطره از خود حضرت شیخ التفسیر رحمه‌الله از زبان خودش]*

آری! این تسلّط قرناء بر انسان‌های بی‌دین یک امر مسلّم است.

زمانی که من در کراچی در سال دوره‌ی حدیث مشغول تحصیل بودم، در آن‌جا مقتدیان موحدی داشتم.

یک روز یکی از مقتدیان من مردی را که با بچه‌اش از «باهو» [منطقه‌ی چابهار] بدان‌جا آمده بود به نزد من آورد و پس از معرفی‌اش اظهار داشت:

این مرد از بستگان ما است و به نیت کاری به این‌جا آمده است.

شما ببینید آیا نیت او برای این کار صحیح است یا خیر؟

من از آن مرد درباره‌ی نیت سفرش به کراچی پرسیدم، او گفت:

مدتی بود من صاحب فرزند نمی‌شدم.

یک‌بار نذر کردم اگر صاحب فرزندی پسر بشوم، او را بر سر قبر «قلندر» [زیارتی در سِند پاکستان] خواهم برد.

بعد زمانی که خداوند متعال به من فرزندی بخشید از تصمیم خود برای بردن فرزندم بر سر قبر قلندر، منصرف شدم.


شیخ التفسیر والحدیث مولانا محمد عمر سربازی رحمه الله روزی فرمودند :

بعد از مبارزات اصلاحی بنده علیه اهل بدعت و خرافات آنان، روزی یکی از همین دسته افرادی که توبه نموده بود نزدم آمد و گفت، من هرسال یک درد عجیب در دستم ایجاد می گردد و تا کنار قبر فلان پیر نروم و نذر و قربانی ننمایم دردِ دستم شفا نمی یابد و شما نیز از این کار ممانعت نمودید و من نیز توبه نمودم و امسال دردش شرع شده من چکار کنم.

مولانا فرمودند : دستش را گرفتم و بلند گفتم أعوذ بالله من الشیطان الرجیم و ضربه محکمی بر دستش زدم.

وی گفت مولانا یک گرمی از دستم بیرون شد و درد آن رفع گردید.

بوی گفتم این شیطان و حزبش بود که در دستت هر ساله نفوذ می کند تا کنار قبور رفته و با انجام امور نامشروع ایمانت را برباد کنی و آنگاه از دستت خارج می شود و تو فکر می کنی صاحب قبر بخاطر نذر و نیازت شفا داده است.

شمس الحق فقهی


حیات طیبه وابسته به صحبت اولیاء است / اعتقاد به قبور اولیاء بدور از افراط و تفریط

کوتاه سخن این که طبقه اولیاء وصوفیان کرام رحمهم الله از نظر علمای دیوبند به روح وجوهره این امت می مانند وحیات باطنی به آن بستگی دارد که در واقع حیات واقعی وحقیقی است.

به این علت، علمای دیوبند محبت به آنان واحترام شان را برای حفاظت ایمان ناگزیر می دانند، اما هرگز با افراط در این محبت وارادت، آنان را به مقام ربوبیت نمی رسانند.

تعظیم آنان را لازم می دانند، اما آن رابه عبادت تفسیر نمی کنندکه آنان را یا قبورشان را سجده، رکوع ویا طواف نمایند و یا این که آنان را مرکز نذر و قربانی دهند.

علمای دیوبند قایل به حصول برکت از مرقدهای منورشان هستند، اما آنان را مشکل گشا ونجات دهنده از حوادث ومصیبت ها نمی دانند؛ زیرا این امر فقط به ذات کبریایی حق اختصاص دارد.

آنان دریافت برکات را از اهل قبول می پذیرند، اما استمداد ویاری از آنان را نمی پذیرند.

پس در این شیوه عملی، تعظیم اولیاء الله جزء دین است.

📚 اندیشه دینی وشیوه عملی علمای دیوبند۰ص ۱۸۱

نویسنده : حضرت قاری محمد طیب رحمه‌الله

تقریظ: شيخ الاسلام مولانا عبدالحمید حفظه‌الله

مترجم : حضرت مولانا نجم الدین محمد درکانی حفظه الله

گفتنی است هدف از نشر این اثر، آشنایی با طرز فکر، روش ومسیرفکری مجدد بزرگ حضرت مولانا عبدالعزیز رحمه الله وتمامی علمای دیوبند است در واقع تفکر علمی وعملی بیشتر قریب به اتفاق علمای این منطقه، به ویژه اساتید، فاضلان وفارغ التحصیلان دارالعلوم زاهدان نیز همین است(مقدمه کتاب)


صوفی‌نما، نه صوفی!

بخش اول:

همان‌گونه که در طبقات عمومی جامعه و میان هر قشری خوب و بد موجود است در میان صوفیه نیز افرادی هستند که در حال سوء استفاده از این «جزو لاینفکّ» شریعت‌اند و در واقع این افراد که خود را به لباس مبارک این طایفه درآورده‌اند، مردم باید متوجّه باشند که این افراد را به دید یک صوفی و عارف ننگرند و اعمال شنیع ایشان را بر کارنامه‌ی پاک صوفیه نچسبانند و اگر در دام چنین افرادی گرفتار شدند باید بیعت خویش را فسخ نمایند.

امروزه عدّه‌ای به نام تصوّف، ذبح و طواف بر قبور و نذر بر آن را جزو راه و روش خود قرار داده‌اند و غرق بسیاری از بدعات شده‌اند و به ذکر و اذکار مختصر، خود را دلخوش نموده و این را راه و روش صوفیه می‌دانند در حالی که حضرات صوفیان کرام و مشایخ نقشبندی رحمهم الله آن‌گونه که در مباحث بعدی خواهد آمد شوق بر سنّت و نفرت از بدعت را جزو اصول لاینفکّ طریقه‌ی خود بیان داشته‌اند.

منابع:

فتاوای رشیدیه (53 و 69).

فتاوای محمودیه (1/312و286و370).

برگرفته از کتاب جام شریعت و سندان عشق نوشته مولانا شمس الحق فقهی حفظهم الله صفحه 91


تابشی از قرآن

((إن الذين تدعون من دون الله لن يخلقوا ذبابا ))

در این آیه اشاره است به ذم کسانی که در شان اولیا الله غلو می کنند و در مشکلات به آنها استغاثه می کنند و از خداوند متعال غافل هستند و برای آنها نذر می کنند

و عاقلان آنها می گویند این ها(اولیا)وسیله ما به خدا هستند و نذر برای خدا می کنیم و ثوابش را به اولیا می بخشیم

پوشیده نیست که آنها در ادعای اول خود(استغاثه کردن از اولیا)بسیار به بت پرستان شبیه هستند که می گفتند:بت ها را می پرستیم که ما را به خدا نزدیک می کنند

و ادعای دوم آنها( که نذر برای خدا می کنند و ثوابش را به اولیا می بخشند)اشکال ندارد در صورتی که از اولیا شفای مریض خود یا پیدا شدن گمشده ای و...را طلب نکنند

ولی ظاهر حال آنها این است که این چیزها را می طلبند و دلیلش این است که اگر به آنها بگویی:نذر برای خدا کنید و ثوابش را به والدین خود ببخشید چرا که آنها محتاج تر از اولیا هستند،این کار را انجام نخواهند داد.

و بسیاری از آنها را می بینی که بر سنگ های قبر سجده می کنند و بعضی برای آنها تصرف در قبور را اثبات می کنند...

و اگر از آنها دلیل خواسته شود می گویند برای ما این چیز از کشف ثابت شده است.

خدا آنها را بکشد که چقدر جاهل هستند و افترا می کنند و بعضی از آنها گمان می کنند که اولیا از قبرهای خود خارج می شوند و به شکل های مختلفی در می آیند...

این همه ادعای باطل است و اصلی از کتاب و سنت و کلام سلف امت ندارد و اینها دین مردم را فاسد کردند و مضحکه ادیان منسوخه یهود و نصاری شدند...

📚روح المعانی ۶۴۸/۹ خاتمه مفسرین سید محمود آلوسی نقشبندی بغدادی قدس سره

person فرید
chat
•••

مردان پاک برای زنان پاک اند پس چرا آسیه علیه السلام همسر فرعون بود؟

پنجشنبه ۱۴۰۴/۰۹/۲۰، 6:22 PM

آیا «مردان پاک برای زنان پاک‌اند» یعنی همیشه یک انسان خوب همسر خوب می‌گیرد؟ پس چرا فرعون آسیه(ر.ع) را داشت؟

خیلی‌ها آیهٔ ۲۶ سورهٔ نور را اشتباه می‌فهمند. این آیه می‌گوید:

«مردان پاک برای زنان پاک، و زنان پاک برای مردان پاک».

بعضی‌ها فکر می‌کنند این آیه دربارهٔ ازدواج است و یعنی هر انسان خوب، حتماً همسر خوب نصیبش می‌شود. اما این برداشت درست نیست.

علما توضیح داده‌اند که این آیه اصلاً دربارهٔ ازدواج نیست.

برای ساده‌سازی، تصور کنید یک دختر بسیار مهربان و صادق در مدرسه وجود دارد؛ بعضی بچه‌های بد ممکن است دربارهٔ او دروغ بگویند یا تهمت بزنند. اما او همچنان بی‌گناه و پاک است، حتی اگر افراد بد او را متهم کنند.

این دقیقاً موضوع آیه است:

سخنان پاک برای انسان‌های پاک است، و سخنان ناپاک برای افراد ناپاک.

این آیه زمانی نازل شد که عایشه(رض)، همسر پیامبر(ص)، توسط منافقان به ناحق متهم شد. خداوند این آیه را نازل کرد تا بی‌گناهی او را ثابت کند.

علما مانند ابن کثیر در تفسیر ابن کثیر و طبری در تفسیر طبری گفته‌اند معنای این آیه این است که:

افراد پاک از تهمت‌ها و دروغ‌های افراد ناپاک مبرا و منزه‌اند.

این آیه دربارهٔ پاکی، صداقت و بی‌گناهی است؛ نه دربارهٔ ازدواج.

حتی پیامبران هم همسرانی داشتند که صالح نبودند، و همین نشان می‌دهد این آیه دربارهٔ انتخاب همسر نیست:

همسر حضرت نوح(ع) ایمان نیاورد،

همسر حضرت لوط(ع) به او خیانت کرد،

فرعون—بدترین مرد تاریخ—همسر پاک و باایمانی مانند آسیه(ر.ع) داشت.

اگر این آیه دربارهٔ ازدواج بود، این مثال‌ها وجود نداشت.

علما می‌گویند این داستان‌ها ثابت می‌کند که آیه دربارهٔ پاک بودن از تهمت و دروغ است، نه این‌که انسان خوب همیشه همسر خوب می‌گیرد.

زندگی آزمایش است و گاهی انسان‌های خوب ممکن است همسران سخت یا نامناسب داشته باشند،

اما این هیچ ارتباطی به معنای این آیه ندارد.

person فرید
chat
•••

پیشرفت آهسته هنوز هم پیشرفت است

یکشنبه ۱۴۰۴/۰۹/۱۶، 8:47 PM

پیامبر مان صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند:

محبوب ترین عمل در پیشگاه خداوند عملی است که مداوم باشد اگرچه اندک باشد.

مداومت و استقامت بر عمل انسان را به مقصود می‌رساند.

حافظ شیرازی رحمه الله می گوید:

رهرو آن نیست که گهی تند گهی خسته رود

رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

به لاک پشت ها توجه کرده اید؟

لاک‌پشت‌ها عجله نمی‌کنند.

لاک‌پشت‌ها دستپاچه نمی‌شوند.

برایشان مهم نیست چه کسی جلوتر است.

فقط به مسیرشان ادامه می‌دهند.

قدم‌به‌قدم.

در میانِ شلوغی‌ها.

در میانِ آرامش.

و در نهایت،

همیشه به طریقی به ساحل می‌رسند.

چون وقتی مسیر زندگی بر پایه‌ی‌ صبر بنا شده،

سرعت، اهمیتی ندارد.

لازم نیست با شتاب پیش بروی،

کافی‌ست در حرکت بمانی و ادامه دهی .

خیلی‌ها این را فراموش می‌کنند،

که پیشرفتِ آهسته، هنوز هم پیشرفت است.

و آرامش، همیشه ماندگارتر از فشار است.

person فرید
chat
•••

نقدی کوتاه بر چند بیت

شنبه ۱۴۰۴/۰۹/۱۵، 3:19 AM

«دل به دست آور که حجّ اکبر است / از هزاران کعبه یک دل بهتر است»

این بیت در ظاهر رنگ‌وبوی اخلاقی دارد، اما در واقع از ارزش حج می‌کاهد.

در قرآن کریم، تعبیر «الحجّ الأکبر» برای حجّ بیت‌الله الحرام به‌کار رفته است و در برابر آن، حجّ اصغر (عمره) قرار می‌گیرد.

بنابراین برابر نهادنِ «دل به دست آوردن» با «حجّ اکبر»، نوعی خلط میان فضیلت اخلاقی و فریضهٔ عبادی است.

«دل به دست آوردن» هرچند فضیلتی بزرگ در اخلاق اسلامی است، اما نه در رتبهٔ ارکان دین قرار می‌گیرد و نه می‌تواند بدیل حج دانسته شود.

سراینده‌ی بیت بالا در ادامه می‌گوید:

کعبهٔ بت‌خانهٔ خلیلِ آزر است

دل نظرگاهِ جلیلِ اکبر است

کعبه را سازند از سنگِ سیاه

دل بود پرتوگه نورِ اله

این تعابیر اشکالاتی جدّی دارند:

۱) اطلاقِ «بت‌خانهٔ خلیلِ آزر» بر کعبه

قرآن کریم کعبه را «قیاماً للناس»، «بیتاً مبارکاً» و «هدیً للعالمین» معرفی می‌کند.

خواندنِ کعبه با تعبیر «بت‌خانه» از نظر شرعی نادرست و با حرمت شعائر الهی ناسازگار است.

برخی به‌جای «بت‌خانه»، «بنیاد» می‌خوانند؛ یعنی کعبه ساختِ ابراهیم و دل ساختِ الله است، پس دل برتر است. این تعبیر نیز درست نیست؛ ابراهیم به امر الله معمار و بانیِ مجددِ کعبه است، پس در واقع بنیاد کعبه از الله است. همچنین، کعبه محل تجلی انوار و نظرگاه جلیل اکبر است بلکه دل با طواف کعبه و عبادت نزد آن محل نظر رب‌العالمین قرار می‌گیرد.

۲) تقابل تحقیرآمیز «سنگِ سیاه» و «دل»

هرچند کعبه از سنگ ساخته شده، اما قرآن کریم آن را شعیرهٔ الهی دانسته و تعظیم شعائر را «من تقوى القلوب» معرفی کرده است.

پایین آوردن ارزش کعبه در برابر «دل» در چارچوب منطق شرعی نیست.

۳) جایگزین‌سازی «دل» به‌جای «حجّ»

این ابیات به‌جای بالا بردن منزلت اخلاق، تقابل کاذب میان اخلاق و عبادات ایجاد می‌کند.

بنابراین شایسته است واعظان و اهل تصوف در منابر و مجالس دینی از استناد به این‌گونه ابیات پرهیز کنند.

ابیات سابق را بدین شکل می‌توان اصلاح کرد:

«دل به دست آور که خُلقِ اکبر است / از هزاران رنگ، یک لَون بهتر است»

✍🏻 عبدالحکیم سیدزاده

person فرید
chat
•••

چه کسی در ادعای خود صادق یا کاذب است/مقالات شمس تبریزی  

سه شنبه ۱۴۰۴/۰۹/۱۱، 10:4 PM

شرح مقالات شمس

اشتهای آب را اگر ندانی که صادق است یا کاذب، حلواهای شکر پیش او بنه، اگر به آن التفات کرد، صادق نیست.

شمس تبریز

می فرماید، اگر می خواهی بدانی کسی در ادعای تشنگی اش صادق است یا نه، سینی های حلوا پیش او بنه، اگر به آن توجه کرد، در ادعای تشنگی صادق نیست.

تشنه سراغ شیرینی نمی رود و عاشق به غیر معشوق نمی نگرد.

بهاولد، پدر مولانا، می گوید تمام حرف قرآن این است که در راه دوست یکدله شو:

«من همه قرآن را تتبّع کرده‌ام،

حاصل، معنی هر آیتی و هر قصه‌ای این یافتم که:

ای بنده، از غیر من بِبُر،

که آنچه از غیر یابی،

از من بِه یابی، بی‌منّتِ خلق.

و آن‌‌ها که از من یابی از هیچ کس نیابی.

و ای به من پیوسته، پیوسته‌تر شو.»

معارف بهاء ولد (پدر مولانا)

تفاوت افراد در الویت هایی است که در زندگی برای خود انتخاب کرده اند.

تو همان خواهی شد، که بیشترین توجه و همت خود را معطوف آن کرده ای، همانی که آن را قبله خود ساخته ای:

هر که به جد تمام در هوس ماست،

ماست

هر که چو سیل روان در طلب جوست،

جوست

مولانا، غزل ۴۴۶

✍سودابه کریمی

person فرید
chat
•••

*انسان از انسان و محیط اطراف متاثر می‌شود.* 

دوشنبه ۱۴۰۴/۰۹/۱۰، 4:47 AM

در بوستان تفسیرِ تبیینُ الفرقان

﴿وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا.....﴾(۷۰,انعام)

در این آیات کریمه خداوند متعال مسلمانان را از نشستن با اهل باطل و کسانی که مسایل و شعایر مذهبی آنان را به بازی می‌گیرند. منع فرموده و این مسأله ی بسیار مهمی است؛زیرا در طبع انسان انعطاف روحی وجود دارد. همانطور که جسم انسان در مقابل گرمی و سردی متاثر می‌گردد،روح انسان نیز از افراد و محیط اطراف،اثر می‌پذیرد.

بر همین مبنا اگر دوستان انسان بد باشند،او را نیز کم کم بد بار می‌آورند و اگر خوب باشند،موجب صلاح خوبی او می‌گردند

┄┅━━━•◈•◆•◈•━━━┅┄

📖 تفسیر تبین الفرقان

ج۹_ص۱۹

🩷اثر گرانبهای حضرت مولانا محمد عمر سربازی رحمة الله

person فرید
chat
•••

نامه

یکشنبه ۱۴۰۴/۰۹/۰۹، 7:59 PM

سلام علیکم و رحمه و برکاته.

بنده ...

سبق سوم هستم

ان شاءالله که سلامت باشید و خداوند از عمر من به شما اضافه کند آمین.

حقیقتا از کرامات شما هست که از وقتی که تشریف آوردید منزلم اینقدر خوشحالم که تا بحال شاید اینقدر خوشحال نبودم.

امیدوارم که این توفیقات برام بیشتر بشه.

چند مورد از حالات رو خدمتتان تقدیم میکنم:

الحمدلله از روزی که سبق سوم رو از شما دریافت کردم برنامه ذکر کردنم بهتر شده و صبح بعد از نماز اول تلاوت و بعد از آن ذکر میکنم و شب قبل از خواب در هر وقت حداقل۲۰ دقیقه ذکر میکنم.البته در ذکر قلب با اینکه کمتر پایبند بودم ولی خوابهای خوب و حالات خوبی داشتم ولی در این دو سبق هیچ خواب یا حالت خاصی ندارم.میترسم که نکنه اشتباه ذکر میکنم.

دعاهای کتاب سپر مومن را هم چند سالی هست حفظ کردم و در طی مسیر به سر کار میخوانم.

شبانه هم کلاسای حوزه علمیه میرم.

در طول روز هم گاهی اوقات خواسته یا ناخواسته لطیفه ذکر می‌کند.

تازگی ها در طول روز نعمتهای خداوند در ذهنم مرور میشه و در دل شاکر خداوند هستم.

در حد توان هم خدمت پدر و مادر رو میکنم و الحمدلله از من راضی هستن.

البته بیماری‌های درونی دارم که راهی برایشان پیدا نمیکنم مثل ضایع کردن اوقات و قضاوت کردن افراد و کینه به دل داشتن نسبت به افرادی که برخی مشکلاتی برام پیش میارن و ...

البته امراض باطنی خیلی زیاد دارم که مجال گفتن نیست...

راهنمایی بفرمایید.

و....

جزاکم الله خیرا کثیرا


جواب

عزیزم... علیکم السلام و رحمه‌اللّٰه و برکاته

خداوند شما و اهل منزل را در پناه خویش از شر فتنه های آخر زمان حفظ نماید

بنده نیز شما را دوست می دارم و در مورد خدمت و پذیرایی خداوند جزای خیر دهد و این خرسندی شما از حسن ظن و دوستی شما با این کمینه است

توفیق اذکار و پایبندی آن مبارک است

عزیزم حالات مهم نیست هدف کثرت ذکر است و پایبندی به آن که الحمدلله نقد وقت است رفتن به کلاس های حوزه نیز بسیار مبارک است

خدمت والدین نیز یک نعمتی دیگر است

در مورد ضایع شدن اوقات علت آن نبود برنامه مکتوب است و با این برنامه اوقات مدیریت می شود

یادآوری نعمت های الهی و شکرگزاری نیز بسیار مبارک است

ذکر لطیفه نیز از تاثیرپذیری آن است که این هم مبارک است

از جلسات بی سود اجتناب نمایید که جز لهو و لعب و غیبت و ... ثمره ای ندارد حتی که متأسفانه جلسات اهل دین الا شاذ و نادر از این آفات خالی باشد

در مورد کینه درونی که نوشته بودید راه درمان این است که همیشه افراد را مورد عفو و بخشش قرار دهید با این روش سبک می گردید و بعد از بخشش اگر در ذهن شما آمد با خود بگویید من او را معاف کردم و برایش دعای خیر نموده و بهترین ها را از خداوند برایش طلب نمایید

در مورد سایر امراض درونی همیشه مکتوب نمایید زیرا هدف از تصوف تنها ذکر نیست ، بلکه ذکر معین و کمک کننده است و هدف اصلاح و تعلق است

گرچه با کثرت ذکر نیز به مرور زمان درمان صورت می گیرد اما از راهکارهای اصلاحی تا آن زمان نباید غافل بود

از صمیم قلب دعاگو و دعاجویم

موفق باشید

شمس الحق فقهی

یک‌شنبه ۹ آذر ۱۴۰۴

person فرید
chat
•••

سفر خیالی علامه اقبال لاهوری رحمه‌الله

شنبه ۱۴۰۴/۰۹/۰۸، 3:17 PM

سراسر زندگی دکتر اقبال، شاعر اسلام و فیلسوف عصر، از عشق به پیامبر بزرگ اسلام(ص) و شوق شهر او سرشار بود و در اشعار جاودان خود، همواره از این دو محبوب یاد کرده است.

اما در آخر روزهای زندگیش این جام لبریز شد، هرگاه نام مدینه را می‌شنید، اشک شوق بی‌خاسته از چشمانش جاری می‌گشت.

او با جسم نحیف خود که مدت‌ها به امراض و بیماری‌ها مبتلا بود نتوانست به زیارت رسول الله(ص) مشرف گردد اما با دل مشتاق و بی‌تاب خویش و نیز با اشعار شیرین و نیروی تخیل قوی خود، بارها در فضای شورانگیز حجاز پرواز کرد و پرنده فکر او همواره این آشیانه را نشیمن خود قرار داده بود.

او به پیشگاه رسول اکرم(ص) از خود و عصر خویش سخن به میان آورد و هر آنچه دل، عشق، اخلاص و وفایش می‌خواست اظهار نمود.[١]

در این سخن قریحه شاعری او و معانی و حقایقی که زمام آن‌ها را محکم نگه داشته بود طغیان کرده منفجر می‌شد و با خود چنین می‌گفت:


به حرفی می‌توان گفتن تمنای جهانی را

من از شوق حضوری طول دادم داستانی را


شعر او در مورد نبی کریم(ص) از بلیغ‌ترین و قوی و مؤثرترین اشعار و بیانگر افکار و عقاید و عصاره عمل و خلاصه تجربیات و تصویر عصر او و تعبیر عواطف و احساسات لطیف اوست.

او در عالم خیال به مکه و مدینه سفر می‌کند و به همین تصور همراه با کاروان عشق در سرزمین ریگستان و نرم به سیر خود ادامه می‌دهد و از شدت اشتیاق و محبت خیال می‌کند که این ریگ از ابریشم نرم‌تر است بلکه برایش چنین می‌نماید که هر ذره این ریگ قلبی است تپنده، لذا از ساربان می‌خواهد تا آهسته و آرام راه برود و بر این دل‌های تپنده و دردمند ترحم نماید:


چه‌خوش صحرا که‌شامش‌صبح خندانست

شبش کوتاه و روز او بلند است

قدم ای راهرو آهسته‌تر نه

چو ما هر ذرۀ او دردمند است


ادامه سفر خیالی علامه اقبال لاهوری

ادامه مطلب ...
person فرید
chat
•••

برای قبولیت دعا نباید عجله کرد‌

شنبه ۱۴۰۴/۰۹/۰۸، 4:19 AM

در بوستان تفسیرِ تبیینُ الفرقان

حضرت« ابن عباس» رضی الله عنه می‌فرماید بعضی انسان‌ها دعاهای بی‌محل و بیجا می‌کنند. در وقت مشکلات و مصایب دعا می‌خواهند و چون می‌بینند اجابت به تاخیر افتاد،زبان به شکایت و گله می‌گشایند و ناامید می‌شوند.

متعال در آیه:

*﴿وَلَوْ يُعَجِّلُ اللّه‏ُ لِلنّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِىَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ ﴾(۱۱,یونس)*

این دسته افراد را تعلیم می‌دهد که برای اجابت دعاهایشان عجله نکنند و اگر تا چند سال هم اثر دعایشان به تاخیر بیفتد،بدانند که در آن حکمتی هست.

اساساً بیشتر دعاها قبول می‌شود و اینطور نیست که بیشترشان رد شود؛زیرا وعده الهی است که می‌ فرماید *:﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ﴾(غافر ,۶۰)*

البته قبول شدن یا قبول نشدن فوری دعا،همیشه بر مبنای حکمت‌های خداوند حکیم است.

پس اگر دعایی به ظاهر قبول نشود،گاهی بنا بر حکمتی است که خداوند متعال می‌داند و بنده نمی‌داند. مثلاً شاید قبول یک دعا برای بنده مناسب نباشد و او در واقع با آن دعا خود را به هلاکت می‌اندازد. و این نیز ممکن است که در دنیا قبول نشده باشد و برای آخرت قبول و ذخیره گردیده است.

گاهی اوقات چون وقت اجابت دعا است،زود قبول می‌شود و گاهی هم با تاخیر قبول می‌شود.

گاهی هم قبول نشدن دعا به عللی در خود دعا کننده بستگی دارد مثلاً او شرایط دعا را رعایت نکرده و برای همین دعایش قبول نمی‌شود

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

📚 تفسیر تبیین الفرقان

ج۱۱/ص۶۱

💎 اثر ارزشمند حضرت مولانا محمد عمر سربازی رحمة الله تعالی.

〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰

person فرید
chat
•••

بهترین دعایی که رسول الله ﷺ بر هر کسی که مسلمان میشد یاد میداد  

شنبه ۱۴۰۴/۰۹/۰۸، 4:15 AM

با دل و جان گوش بسپار…

این دعای پیامبر رحمت ﷺ، گوهری است که همه نیازهای انسان را در یک نفس کوتاه و آسمانی جمع کرده است؛

دعایی که رسول خدا ﷺ به آنان که می‌خواستند سخنی کوتاه اما پر از خیر برای دنیا و آخرت داشته باشند، آموخت.

او فرمود:

«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي، وَارْحَمْنِي، وَاهْدِنِي، وَعَافِنِي، وَارْزُقْنِي»؛

یعنی: «پروردگارا! مرا ببخش، بر من رحم کن، به راهم هدایت فرما، عافیت و سلامت عطایم کن، و روزی‌ام ده».


چه دعایی از این کامل‌تر؟

این پنج واژه نورانی، همه آن چیزی است که قلب انسان نیاز دارد:

آمرزشِ گذشته، رحمتِ امروز، هدایتِ مسیر، سلامتِ جان و بدن، و روزیِ پاک فردا.

اگر کسی این دعا را با باور و امید بر زبان آورد، گویی دست در دستان ربّ مهربان گذاشته و برای خوشبختی دنیا و رستگاری آخرت پیمان بسته است.

آن را آرام زمزمه کن؛ که همین لحظه درهای آسمان به رویت گشوده شود…

🎙 زین الله امینی

✾•┈••✦❀✦••┈✾

person فرید
chat
•••

*«علامت حصول هدایت»* 

چهارشنبه ۱۴۰۴/۰۹/۰۵، 1:42 AM

در بوستان تفسیرِ تبیینُ الفرقان

چنان که یادآور شدیم،«هدایت» لفظی جامع است و بزرگتر از آن هیچ نعمتی نیست.

علامت هدایت یابی آن است که انسان برای ادای عبادات و طاعات مانند نماز،روزه،زکات،حج و سایر فرایض و واجبات دینی رغبت و علاقه داشته باشد.

پس اگر کسی در خود این کیفیت را دید که مثلاً برای نماز بی‌تاب است،یا اگر موسم حج فرا برسد و او صاحب نصاب است،شوق جانسوزی برای زیارت حرمین وجودش را می‌سوزاند یا برای پرداخت زکات،کاملا آماده است و سایر عبادات نافله را از قبیل تهجد و سنن با حوصله زیاد و عشق مفرط انجام می‌دهد،بداند که هُمای هدایت بر بام قلبش فرود آمده است.

چون اگر هدایت شامل حالش نشده باشد،هرگز به عبادت،شوق و از ترک و فوت آن،غم و ناراحتی بر او طاری نمی‌شود.

آن که عبادت می‌کند،دلیل توفیق خداوند متعال بر اوست اگر نه،هیچ نمی‌توانست طاعتی به جای آورد.

به قول رومی رحمه‌الله:

▪️گفت این الله تو لبیک ماست

▪️این نیاز و درد و سوزت پیک ماست

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

📚 تفسیر تبیین الفرقان ج۱۰/ص۲۳۶

🤍 اثر گرانبهای حضرت مولانا محمد عمر سربازی رحمة الله علیه.

〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰

person فرید
chat
•••

راهنمایی‌های فردی در راه حل مشکلات و کسب علم و معرفت 

سه شنبه ۱۴۰۴/۰۹/۰۴، 7:12 PM

گلی از گلزار مکتوبات

•┈┈┈┈┈┈•✿❁✿•┈┈┈┈┈┈•

جناب مولانا !

(1)_اگر برای کسی گرفتاری و مشکل پیش بیاید و تمام درها به روی او بسته شود و هیچکس هم حاضر به همکاری با او نیست و شخص گرفتار راه حل را هم نداند،برای رهایی از بند مشکل و حل آن چه کار باید کرد؟

(2) _برای کسی که خواهان کسب و کشف علم و معرفت است و می‌خواهد دروازه‌های علم به رویش باز شود،چه دعایی باید بخواند؟


📝 وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته؛اما بعد:

1️⃣ در وقت گرفتاری در مشکلات دعای یونس علیه السلام را هر شب ۳۰۰ الی ۲۰شب بخوانید.:

﴿لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ﴾.

2️⃣ برای تمام مقامات عرفانی،

▪️اولاً [در طلب و به دنبال] پیری کامل و مکمل بشوی .

▪️بعد از آن،(رزق) خالص پیدا کنی.

▪️پرهیزگاری را عمل خود کنید.

▪️سنت را لازم گیرید از شرک و بدعت و گناه به دور باشید.

▪️ ذکر الله را به کثرت انجام دهید. کم از کم در شبانه ۲۴ هزار یا ۱۲هزار ذکر انجام دهید.

[آن وقت] ممکن است بعد از ده سال یا به مرور ایام و سال‌ها این نعمت‌ها به شرط قبولیت الله تعالی [میسر گردیده و به دست بیایند و ] بابی گشاده گردد.

۲۸ محرم الحرام _۱۴۲۴ه‍ ق

•┈┈┈┈┈┈•✿❁✿•┈┈┈┈┈┈•

📚 مکتوبات سربازی

ج۶/ص۳۷۵

💫 علامه محقق حضرت مولانا محمد عمر سربازی رحمة الله علیه

〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰

person فرید
chat
•••

هر نوع عملی در انسان ملکه می‌شود

دوشنبه ۱۴۰۴/۰۹/۰۳، 8:45 AM

جمله:

*﴿يُسَارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَالْعُدْوَا﴾*

دلالت بر این دارد که هر عمل بدی را که انسان بارها و بارها انجام دهد،رفته رفته در انجام آن عادت می‌کند و طبیعت ثانوی آن شخص قرار می‌گیرد؛به طوری که بعدها دور کردن و ازاله ی آن مشکل می‌گردد.

اعمال خیر نیز همین منوال هستند،اگر آدمی خویشتن را با اعمال خیر مشغول سازد و به آنها عادت کند،این اعمال و عادات به تدریج تبدیل به یک ملکه و استعداد در وجود او می‌شوند و بعدها اگر از آنها دست بردارد،باز خود به خود جذب آنها می‌شود.

در روایتی آمده است که یک روز حضرت علی رضی الله عنه برای اینکه آزمایش کند آیا ملکه جذب به طرف کارهای نیک در وجود او پیدا شده یا نه،در خانه‌اش نشست. عادت اکثر صحابه رضی الله عنهم این بود که قبل از اذان در مسجد حاضر می‌شدند و اگر کسی بعد از اذان به مسجد می‌آمد،در واقع تنبل‌ترین کس به شمار می‌رفت.

حضرت علی رضی الله عنه می‌گوید:

در آن روز برخلاف معمول جلوتر از اذان به مسجد نرفتم و در خانه ماندم،موذن اذان را شروع کرد. چیزی مرا وادار کرد که حرکت کنم،اما خودم را کنترل کردم. با شنیدن هر جمله اذان این کشش در من پیدا می‌شد و بیشتر می‌گردید من باز خودم را کنترل می‌کردم تا اینکه موذن به «حي على الصلاة» رسید،دیگر کنترل از دستم رفت و بی‌اختیار از جایم بلند شدم و به مسجد رفتم. و در راه خودم را ملامت می‌کردم که چرا امروز عقب مانده‌ام. آنجا که رسیدم،مردم جایی برای من خالی کردن و من همان جا نشستم.

بنابر همین مسئله است که علما می‌فرمایند: طالب العلم باید در زمان تحصیل به یادگیری و انجام افعال نیک سعی وافر نماید و در آنها مداومت داشته باشد. این باعث می‌شود که در وجود او ملکه ی فراگیری و انجام افعال و عادات نیک پیدا شود.

لذا طالبی که در زمان تحصیل به کارهای نیک پایبند باشد،از آن شاگردی که تنبلی به خرج می‌دهد،موفق‌تر خواهد شد.

چه بسا طلابی که از استعداد مطلوبی برخوردار نبودند،اما به سبب همین پایبندی در اعمال نیک ،عاقبت موفق به خدمت دین شده‌اند و چه بسا طلابی که ذهین و مستعد بوده‌اند،اما به سبب تنبلی در اعمال در زمان تحصیل،از خدمت به دین محروم شده‌اند.

همینطور است حال سالک و صوفی که اگر ملکه مذکور را در وجودش پیدا کند،به سرمنزل مقصود خواهد رسید. درست مانند زمینی که اگر تخم زده و هموار کرده نشود،نمی‌تواند فایده چندانی داشته باشد.

در آیه دیگر خداوند متعال به این ملکه و استعداد نیک اشاره کرده است؛می‌فرماید:

*﴿ وَيُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَيۡرَٰتِ﴾*

بنابراین،همانطور که در کارهای بد این ملکه به وجود می‌آید،در کارهای خیر هم این نیرو و استعداد وجود دارد.

علما و صوفیانی هستند که شب‌ها تا دیر وقت بیدار و مشغول مطالعه ی کتب و ذکر الهی هستند و پس از آن به مدت یک ساعت می‌خوابند و هنگام تهجد خود به خود بیدار می‌شوند و نماز شب می‌خوانند. در واقع فرشته آنان را ندا می‌دهد که هنگام تهجد توست،بلند شو و کار خود را انجام بده.

خداوند متعال متوجه کرد که برای کارهای خوب هم استعداد پیدا کنید.

┄┅━━━•◈•◆•◈•━━━┅┄

📚 تفسیر تبین الفرقان

ج۸_ص۲۳۶

✨ اثر ارزشمند حضرت مولانا محمد عمر سربازی رحمة الله علیه.

person فرید
chat
•••

در مورد ترغیب به صبر و استقامت در مشکلات و هدایت فرزند

یکشنبه ۱۴۰۴/۰۹/۰۲، 2:50 PM

گلی از گلزار مکتوبات

امیدوارم حال مبارکتان خوب باشد و زندگی خوبی را سپری کنید اگر جویای حالم باشید،بنده بسیار پریشانم و به امر خداوند مشکل به دنبال مشکل و مصیبت علی المصیبت.

ای کاش زنی و ازدواجی و به خصوص فرزندی نبود. اگر چیزی بنویسم،آزرده خاطر می‌شوید لذا اگر عمری باشد حضوراً می‌گویم. خلاصه،(فرزند ناخلفی دارم) دزد و دروغگو است و هیچ پندی مغزش نمی‌گیرد. ..........

خواهان دعا در حق این گمراه هستم........

┄┅━━━•◈•◆•◈•━━━┅┄

وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته؛اما بعد: نامه شما رسید و ملاحظه شد. موفق باشید.

عزیزم! این دنیا منزل مصایب و مشکلات است و خوشی دنیا هم امتحان است از جانب رب العالمین که آیا من و شما شکر گذار از نعمت‌ها می‌شویم یا نه!

و مشکلات هم امتحان اند که من و تو صبر می کنیم و به قضای الهی راضی می شویم یا این که داد می‌زنیم و فریاد میکنیم ؟!

شاعر فرموده:

▪️به رنج و راحت گیتی مرنجان دل ،مشو خرّم

▪️که آیین جهان گاهی چنین ،گاهی چنان باشد

آن اجری که در مصیبات برای بندهٔ صابر می رسد ،اجر عبادت و بندگی او از یک هزارم آن کمتر است.مرد آن است که در مشکلات کمر بسته وسینه سپر بر قضای الهی باشد.داد وبی داد ،کار نامرد است .این ناراحتی ها را یقیناً از راحتی ها به صدها و میلیون ها درجه بالاتر و فایده مندتر بدانید.

شاعر می گوید:

▪️ ابر و باران تا نبارد،گل گلستان کی شود

▪️ رنج و زحمت تا نبیند ،مرد کامل کی شود

طریق اولیای کاملین یک صدم آن ،با عبادت و ۹۹ درصد،به وسیله ابتلا به مصایب و مشکلات طی می‌گردد. همین ناراحتی و گریه‌های شما،نمی‌دانی که چقدر فیض دریای ذخارِ عرفان را برایت سرازیر می‌کنند!.

«بسوزی تا بسازی»

═════❁❁❁═════

📚مکتوبات سربازی

ج۶_ص۵۳,۵۴

تالیف: حضرت مولانا محمد عمر سربازی رحمة الله علیه

〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰

person فرید
chat
•••

تفاوت میان بزرگان اهل تزکیه و اهل علم بدون تزکیه 

یکشنبه ۱۴۰۴/۰۹/۰۲، 10:27 AM

حضرت شیخ الحدیث سلیم اللہ خان رحمه -الله بنیانگزار دارالعلوم فاروقیه کراچی-

من در مصاحبت سه خلیفه حضرت تهانوی رحمه الله تعالی بودم.

حضرت مولانا مسیح اللہ خان صاحب (رحمه الله تعالی) مربی اول من بودند، سالها در خدمت ایشان بودم.

پس از آن، سه سال با مولانا ظفر احمد عثمانی رحمه الله تعالی در “تندو اله یار” گذراندم.

پس از آن ده سال در کنار حضرت مولانا مفتی محمد شفیع صاحب رحمه الله تعالی بودم و علاوه بر اینها با بسیاری از بزرگان اهل علم دیگر نیز همنشینی داشتم،

اما به سوگند می توانم بگویم که هرگز کلمه ای غیبت از این سه بزرگوار نشنیدم، نه از آنها سخنی در طعنه و شماتت شنیدم و نه آنها را هرگز مشغول کارهای بیهوده و بی مقصد یافتم.

چنین بزرگوارانی صادق در نیت ، صادق در گفتار و صادق عمل هستند که با همنشینی با آنها صفت تقوی حاصل می شود.

یک مولوی مانند ما که همواره مشغول غیبت هستند، برای کوچک شمردن یکدیگر نقشه می کشند، طعنه می زنند و کنایه می گویند ، این افراد در زمره صادقین نیستند، نه صداقت در نیت، نه صداقت در گفتار و نه صداقت در عمل…

نشستن با این افراد جز ضرر و تباهی سودی ندارد.

📗 الفاروق. صفر ۱۴۴۶ص شماره ۳

person فرید
chat
•••

داستان سلطان محمود غزنوی و ایاز

شنبه ۱۴۰۴/۰۹/۰۱، 4:38 PM

*عارف بالله حضرت خواجه مولانا امدادالله صاحب دامت برکاتهم فرمودند:*

▫️نقل است که سلطان محمود غزنوی غلامی داشت به‌نام ایاز و او را خیلی دوست داشت. روزی برای اینکه به اطرافیان ثابت کند که چرا او را دوست دارد، گوهر گران‌بهایی را آورد و به وزیران داد و گفت: این گوهر را بشکنید. هیچ‌کس حاضر نشد آن را بشکند و به پادشاه گفتند که چنین گوهر باارزشی در خزانه وجود ندارد، حیف است شکسته شود.

▫️سلطان به همهٔ اطرافیان دستور داد، اما هیچ‌کس آن را نشکست؛ تا اینکه گوهر را به دست ایاز داد و به او دستور داد که آن را بشکند. ایاز بدون معطلی گوهر را انداخت و شکست. همه تعجب کرده بودند و از کاری که ایاز انجام داده بود خشمگین بودند. اما ایاز گفت: دستور پادشاه از هر چیزی برای من ارزشمندتر است. وقتی پادشاه حکم می‌کند، اجرای حکم او از هر گوهری باارزش‌تر است.

گفت فرمان بردن این شَه مرا

برتر از ماهی بود تا مَه مرا

▫️ما نیز باید در مقابل دستورات خدا مصمم باشیم. مسلمانان واقعی اگر هر چیزِ گران‌بها و مهمی را از دست بدهند، اما حاضر نیستند حکم خدا شکسته شود.

✍️ *ابراهیم براهویی*

person فرید
chat
•••

جلسه مثنوی/ربودن عقاب موزهٔ مصطفی علیه السلام/مولانا فقهی حفظه‌الله

جمعه ۱۴۰۴/۰۸/۳۰، 12:44 AM

🔘 سلسله کلاسهای تشریح مثنوی معنوی

موضوع:ربودن عقاب موزهٔ مصطفی علیه السلام و بردن بر هوا و نگون کردن و از موزه مار سیاه فرو افتادن
از:
اندرین بودند کآواز صلا

مصطفی بشنید از سوی علا
تا:
عکس هر کس را بدان ای جان ببین

پهلوی جنسی که خواهی می‌نشینی
تاریخ: 1404/08/07
سخنران: استاد ابوفؤاد بهزاد فقهی
مکان: شهرستان تایباد
آقایان: مسجدمولانا ابوبکر تایبادی.
خواهران: بخش خواهران حوزه مولانا ابوبکر تایبادی.

برنامه کلاسهای تشریح مثنوی :

دوشنبه ها: شهرستان تایباد مسجد مولانا ابوبکر تایبادی.

(متصل بعد از نماز عشاء برگزار می شود.)

#مثنوی #مولانا_فقهی

Download
D
O
W
N
L
O
A
D
Download
person فرید
chat
•••

نامه

پنجشنبه ۱۴۰۴/۰۸/۲۹، 7:8 PM

کانال رسمی مولانا شمس الحق فقهی دامت برکاتهم (با رویکرد اصلاح و تزکیه):

نامه

السلام علیکم و رحمه‌الله

خدمت مولانا شمس الحق فقهی نقشبندی حفظه الله

... هستم، وقتی چند روز پیش به حوزه ی علمیه خواف تشریف آوردید حسرتی در دلم زبانه کشید که ای کاش من هم آنجا بودم،از طریق کانال تلگرامی متوجه شدم. انشاءالله سلامت باشید. الحمدلله مجموعه اعمالی ک در نامه ی قبلی برایتان نوشتم انجام داده و با وجود مشکلات، برای حفظ این اعمال سعی کردم، از کم آنها هم غافل نشوم.

مطالعه کتاب های دینی و عرفانی

قبولی در آزمون مرحله ی اول مجتمع علمی تربیتی عبد الله بن مبارک رحمه الله

مکتب پسرانه و دخترانه در خانه داشتم ک با بی مهری والدین رو به رو شد و بعد از تعطیلات تابستان ب فراموشی سپرده شد

تا اول مهر سه روز در هفته باشگاه بوکس رفتم و ۵ تا از بچه‌ها را با خودم بردم تا از کوچه و خیابان جمع شوند، ولی به قول مولانا رحمه‌الله: زین همرهان سست‌عناصِر دلم گرفت، شیر خدا و رستم دستانم آرزوست.

از مقدار ذکر خودم در صبح و عصر راضی نیستم و کوتاهی هایی صورت گرفته است. باید همت کرده و جبران کنم انشاءالله.

به یادگیری سنت ها تمایل دارم.

به عنوان معلم دو سال ... بودم و امسال انتقالی گرفته و به ... آمدم، با وجود جمع ۳۰ تا ۴۰ نفره اقوام و آشنایان در اینجا غریبم، بعضی اقوال و حرکات مخالف با اسلام روحم را عمیقا خراش میدهند، با دلسوزی و مهربانی با آنان صحبت کردم اما این جمع تمایلی ب خواندن نماز ندارند، انگار در اثر نشست و برخاست با برادران احساس دینی در آنها خاموش شده، شخصی از اقوام فرزندان خودش را برای کار به ... میفرستاد ولی پیگیر آمدن آنها ب مکتب نبود. الان ک فصل گل چینی هست. در آخرین اقدام سعی میکنم در اوقات نماز برای هر یک پیام کوتاه فرستاده و آنها را مطلع سازم. پیشنهاد جماعت خواندن، تعلیم، آموزش نماز و ... دادم که مورد بی مهری قرار گرفت. انشاءالله سعی میکنم روش هایی ک در کتاب شیوه های نبوی در برابر اشتباهات مردم بیان شده را پیاده کنم.

در بعضی از سخنرانی ها شنیدم ک صریح، بی پرده و بی تعارف صحبت میکردید، چه از زبان مولانا اشرف علی تهانوی رحمه‌الله چه خودتان. در دیداری که با برادران تبلیغی ۷ ماه در خواف داشتم بعد از اینکه متوجه شدند بیعت دارم به شخصیت من حمله شد، تعدادی از نظرات آنها تقدیم حضورتان می‌شود، امید است در یک اجتماع تبلیغی این کژ فهمی ها و سوء تفاهم ها برطرف شود.

امیر جماعت: کسی ک بیعت دارد ب فکر خودش هست و لا غیر، اگر خوب بود حاجی عبدالرئوف رحمه‌الله و بزرگان توصیه میکردند، در جواب از آنها خواستم قسمت ی از کتاب شما را مطالعه کنند، با گستاخی و غرور خاصی گفتند اصلا کسی ک این کتاب را نوشته خودش تشکیل شده است یا نه؟!! و اینکه بیعت و شیخ و مریدی در زمان قدیم امکان پذیر بوده نه الان!!، ناراحت شدم ازینکه از تاریخ دعوت و اصلاح بیگانه اند، بعضی‌ها گفتند باید از دیوار رد بشی و دیگری گفت از طبقه ی بالا ب پایین بپرم.

بعضی ها میگفتند چون ما تشکیل شدیم تو هم باید تشکیل شوی، تو که از ما بهتر نیستی، امراض باطنی و کنایه ها حس میشد، تعارف های زبانی و...

اگر اشکالی ندارد ب منظور یادگیری زبان عربی در دوره آموزشی تفسیر قرآن کریم تحت نظر استاد عتیق الله افندی از برادران افغانستان ی شرکت کنم؟

خوشحال میشوم نکته ای یا راهنمایی بفرمایید تا در این مسیر از لغزش و غفلت در امان بمانم، همیشه محتاج دعای خیر و نگاه پدرانه ی شما هستم.

و در آخر ننالم از کسی، مینالم از خویش


جواب

بسم الله الرحمن الرحیم

عزیزم .... علیکم السلام و رحمه‌اللّٰه و برکاته

ان شاء اللّٰه همیشه موفق باشید

حس دین دوستی و دلسوزی شما را مبارک است و سعی نمایید با زبان نرم به دعوت مشغول باشید ، شما وظیفه خود را اجرا نمایید و نتیجه را به خداوند بسپارید

سعی نمایید برنامه منظم جهت اذکار و اعمال داشته باشید و کوتاهی ننمایید و در جوانی کار دو جهانی نمایید

آنچه نیز این دوستان تبلیغی گفتند دیدگاه کوتاه بینانه و نظر شخصی آنان است والا بزرگان جماعت تبلیغ از این نظریات بدور هستند

این سخنان نشات گرفته از ندانستن حقیقت دین است ، اینکه تمام فعالیت های دینی را منحصر به جماعت تبلیغ نمود کاری بس کوتاه بینانه و عدم فهم درست از دین است زیرا حرکت جماعت تبلیغ یک جز از دین است و دین و تبلیغ آن دارای شعبه های مختلف است اعم از مدارس ، تصوف ، جهاد ، تالیف و ترجمه ، فتوی و ...

اگر هر شعبه خود را بهتر از دیگری بداند و سایر شعبه های دینی را تحقیر کند این سبب تخریب دین است نه ترویج آن

اگر اهل تصوف فقط بفکر خود بودند این مقدار جلسات اصلاحی برای چیست ؟ بلکه اهل تصوف بصورت تخصصی بر روی اصلاح و تزکیه افراد کار می کنند و این خود یک شعبه بزرگ دعوت و تبلیغ است

متاسفانه عده ای ناآگاه از عوام فکر می کنند نفس تبلیغ فقط جماعت تبلیغ است که این خود تحریف دین است بلکه حرکت زیبای جماعت تبلیغ یک جزء از تبلیغ دین شمار می رود

جماعت تبلیغ یکی از حرکت های بسیار خوب است که از ابتدا تا الان اثرات بزرگ در جامعه ایجاد نموده که توسط علما و مشایخ تصوف ایجاد شد

حضرت مولانا الیاس کاندهلوی رحمه الله خود از مشایخ تصوف و مرید حضرت مولانا خلیل احمد سهارنپوری رحمه‌الله بودند

حضرت شیخ الحدیث مولانا زکریا کاندهلوی رحمه‌الله در کتاب آپ بیتی می نویسند در مرض وفات خویش پنج نفر را بصورت کتبی در بحث تصوف خلافت دادند و من شخصا بدستور ایشان اسامی آنان را نوشتم

حضرت مفتی محمد تقی عثمانی حفظه الله می فرمایند پدرم مفتی محمد شفیع عثمانی رحمه‌الله می فرمودند در مرض وفات مولانا الیاس رحمه الله نزدش رفتم و ایشان به من فرمودند از دو چیز پریشانم

یکی آنکه دعوت تبلیغ این همه مورد استقبال قرار گرفت و این استدراج نباشد

من گفتم استدراج نیست زیرا شما پریشان هستید و هنگامی شخص ، کارش استدراج است که هیچ پریشانی نداشته باشد و شما الان دغدغه و پریشانی دارید

بعد فرمودند مورد دوم اینکه می ترسم عوام الناس این کار را خراب کنند

من گفتم در این مورد نمی توانم چیزی بگویم ...

این شیوه تفکر این چند نفر معدود همان دغدغه‌هایی بود که حضرت مولانا در مرض وفات خویش نسبت به آن پریشان بودند و با این پریشانی جهان را بدرود گفتند

بنده خود زمانی که تشکیل شدم و در مرکز رایوند رفتم ، بزرگان آنجا از این تفکرات پاک بودند

در مدرسه رایوند که رفتم بعضی از اساتید اذعان داشتند که با مولانا نذرالرحمن حفظه الله امیر فعلی این مرکز بزرگ ، در سلسله نقشبندیه بیعت دارند

مولانا احسان حفظه الله از بزرگان رایوند نیز خود خلیفه حضرت شیخ الحدیث مولانا زکریا رحمه الله هستند

حتی فرمودند حاجی عبدالوهاب رحمه‌الله بنیانگذار مرکز رایوند با مولانا احمد علی لاهوری در تصوف بیعت داشته و رابطه اصلاحی داشتند

اینکه می گویند در تصوف مقصد آن است که از جایی خود را پرت نمودن و چیزی نشدن است و...

بدانند خود نشانه عدم درک درست از مفاهیم تزکیه و احسان دارد

هر کس در هر شعبه فعالیت می کند اعم از مدرسه ، مرکز تبلیغ ، جهاد ، تصوف باید خود را از سایر حرکت ها پایین تر بداند و اگر چنین نباشد دچار غرور و تکبر گردیده و این یک مرض بسیار بزرگ و مهلک است

حضرت شیخ الحدیث مولانا زکریا کاندهلوی رحمه‌الله می فرمایند . آن دسته افرادی که در کار جماعت تبلیغ اند به هیچ وجه اجازه این صحبت را به خود ندهند که کار جماعت تبلیغ را بهتر از حوزه های علمیه و خانقاه بدانند چه با (صراحت) زبان و چه با اشاره و کنایه . ملفوظات شیخ الحدیث: ۴۷

حال خود بیندیشید این عده افراد معدود با این سخنان سخیف بر خط و مشی بزرگان اند ؟

لذا به سخن این دسته افراد ناآکاه توجه ننمایید و نسبت به تبلیغ بدگمان نشوید و گاهی نیز تشکیل شوید و از این حرکت بزرگ استفاده کنید

حضرت شیخ الحدیث مولانا زکریا کاندهلوی رحمه‌الله خود مشغولیت علمی و عرفانی داشتند و هیچگاه تشکیل رسمی نشدند و بیش از صد و پنجاه خلیفه داشتند

آیا نعوذ بالله ایشان چون تشکیل نشدند و فقط به تدریس و تصوف مشغول بودند کار دین نکردند

پناه بر خدا از این سطحی نگری ها و عدم درک درست از دین

در مورد دوره فراگیری زبان عربی و ... نیز خوب است فقط تحقیق نمایید تفکرات استاد بر وفق نظریه علمای دیوبند باشد

ان شاء اللّٰه همیشه موفق باشید

شمس الحق فقهی

سه‌شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۴

person فرید
chat
•••

هرگر آرزوی زندگی دیگران را نکنید!  

چهارشنبه ۱۴۰۴/۰۸/۲۸، 3:25 PM

{نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَيۡنَهُم مَّعِيشَتَهُمۡ}

«ما هستیم که روزی آن‌ها را در زندگی دنیا میان‌شان تقسیم کرده‌ایم.»

هرگر آرزوی زندگی دیگران را نکنید!

شما از آنچه که به مردم داده شده آگاهید؛ اما از آنچه محروم‌ شده‌اند بی‌خبرید!

پوش کتاب یک چیز است لیکن محتوای درونی و مضمون آن چیز دیگر.

شهرت و معروف بودن آزمونی است که خیلی‌ها در آن رد شده‌اند!

منصب و جایگاه فتنه‌ای است که بیشتر افراد را از رسیدن به آنچه که برایش آفریده‌ شده‌اند، کور ساخته است!

مال و دارایی، جادویی است که عقل و

هوش را از قارون ربوده بود!

پست و مقام، وسوسه‌ و فریبی است که زلیخا را وا داشت تا بر پیامبر (یوسف علیه‌السلام) ظلم و ستم کند!

شما در مناسب‌ترین و بهترین جایگاه خود قرار دارید.

پس زندگی خود را با زندگی دیگران مقایسه نکنید؛ زیرا کسانی که مشغول مقایسه کردن هستند از آرامش محروم‌اند!

✍🏼 ادهم شرقاوی

📝 افراهیم چرخی

person فرید
chat
•••

هرچیزی را که از دست داده‌اید؛ در حقیقت از شما نبوده

دوشنبه ۱۴۰۴/۰۸/۲۶، 2:11 PM

{إِنَّا كُلَّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَٰهُ بِقَدَرٖ}

«بدون تردید، ما همه چیز را به اندازه آفریدیم.»

یکی از حکمت‌های الهی این است که برای اجابت دعا مناسب‌‌ترین زمان را انتخاب می‌کند؛ نه سریع‌ترین آن‌ها را!

هرچیزی را که از دست داده‌اید؛ در حقیقت از شما نبوده و شما سزاوار آن نبوده‌اید!

هرفردی که به گمان خود مناسب می‌پنداشتید، اما از آنِ شما نشد؛ بدانید که در واقع برای شما مناسب نبوده است!

هر کاری که برای دستیابی آن تلاش کردید، اما نصیب شما نشد؛ مطمئن باشید خیر در همان محروم شدن و عدم‌دستیابی آن بوده است!

ما واقعیت‌ها را فقط از زاویهٔ دید خود می‌بینیم؛ در حالیکه الله متعال صحنه را با کمال و تمام می‌بیند!

چه بسیاری از نعمت‌ها که مقدمه‌شان محرومیت بوده. اگر چاه نمی‌بود، یوسف علیه‌السلام عزیز مصر نمی‌شد؛ اگر اشک‌ها در آستانهٔ دروازه‌های مکه ریخته نمی‌شد، فتح و پیروزی در کار نبود!

✍🏼 ادهم شرقاوی

📝 افراهیم چرخی

person فرید
chat
•••

سخنان شیخ عبدالقادر گیلانی خطاب به علمای سوء

چهارشنبه ۱۴۰۴/۰۸/۲۱، 12:31 AM

شیخ عبد القادر گیلانی رحمه الله خطاب به علمای سوء و درباری چنین فرمودند:

«أین انتهم وهم ؟ (یعنی علماء الأخره) یا خونه فی العلم والعمل، یا أعداء الله ورسوله، یا قاطعی عباد الله عز وجل، أنتم فی ظلم ظاهر ونفاق ظاهر، هذا النفاق إلى متى؟ یا علماء، یا زهاد، کم تنافقون الملوک والسلاطین حتى تأخذوا منهم حُطام الدنیا وشهواتها ولذاتها؟ أنتم وأکثر الملوک فی هذا الزمن ظلمه وخونه فی مال الله عز وجل وفی عباده، اللهم اکسر شوکه المنافقین، واقمع الظالمین وطهر الأرض منهم، أو أصلحهم».

ترجمه: «ای خائنین به علم و عمل، شما چه نسبتی با آنها (علمای ربانی) دارید؟ ای دشمنان خدا و رسول، ای راهزنان بندگان خدا! شما در ظلم و نفاق علنی گرفتار هستید، تا کی در این نفاق‌تان باقی می‌مانید؟ ای علما و ای زهاد… شما تا کی بر نفع شاهان و سلاطین منافق خواهید ماند تا از مال و ثروت و لذایذ و چیزهای شهوانی آن‌ها بهره‌برداری کنید؟ در این قرن شما و اکثریت پادشاهان در مال خدا و حق بندگان خدا ظلم و خیانت می‌کنید، بار الها این شوکت منافقین را از بین ببر و آن‌ها را ذلیل کن یا توفیق توبه بده و ریشه ظالمان را بکن و زمین را از لوث وجودشان پاک بگردان، یا اصلاح‌شان به فرما»

أما تستحی! قد حملک حرصک علی أنّک تخدم الظلمه وتأکل الحرام، إلی متی تأکل وتخدم الملوک الذین تخدمهم؟ یزول ملکهم عن قریب، وتتولط عن خدمه الحق عز وجل الذی لا یزول؟»

«تو خجالت نمی‌کشی که حرص مال ترا برای بردگی ظالمان و حرام‌خواری وادار کرده است؟ تا کی حرام خواهی خورد و تا کی برده این پادشاهان ظالمِ جهان، خواهی ماند؟ سلطنت‌شان به زودی از بین می‌رود و تو به دربار خدا احضار خواهی شد، پیش کسی که قدرت و سلطنت وی زوال‌پذیر نیست».

person فرید
chat
•••

نامه

یکشنبه ۱۴۰۴/۰۸/۱۸، 3:36 PM

نامه

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته.

درود و عرض ادب خدمت مرشد عزیز و بزرگوارم .

محترما: تقریبا شش ماه می‌شود که همراه شما بزرگوار از راه دور بیعت نمودم .

الحمدلله از همان روز بیعت تابحال اعمال مطابق حکم خداوند و سنت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بر وفق مذهب احناف پیش می‌رود .

۱‌ ایجاد محبت به خداوند متعال و رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم و فکر و یاد آخرت .

۲ پایبندی به فرایض، سنت‌ها‌ و مستحب‌ها.

۳ ندامت از معصیت‌ها و حقوق الناس.

۴ جاری شدن ذکر الله در قلب بخصوص وقتی که از خواب بیدار می‌شوم چنان ذکر می‌کند که گوش‌هایم می‌شنود.

۵ خواب‌های خوب مثل آب‌های صاف باران‌ پاک‌، باغستان‌ها و سرک‌های وسیع و...

این همه از برکات شما هست

از جناب شما خواهشمندم که بنده حقیر و فقیر را از توجه‌تان فراموش نفرمایید

چنانچه مولانا جلال الدین رح می‌فرمایند

بی توجه حق و خاصان حق

‌گر ملک باشد سیه هستش ورق

با عرض احترام، مخلص‌تان مولوی .... از افغانستان

تاریخ ۱۴۰۴/۷/۲۶

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته


جواب

عزیزم مولوی... علیکم السلام و رحمةاللّٰه و برکاته

نامه شما مطالعه و فرحت قلبی حاصل گردید

۱. الحمدلله که شمّه‌ای از این مقام ارزانی گردیده

۲. این نیز سعادت دارین است

۳. این هم مبارک است و در باب حقوق بندگان است که آن را نیز مهم دانسته و ادا نموده و معافیت طلب نمایید

۴. این نیز از علایم بزرگ جریان ذکر به شمار می‌رود

۵. این نیز مبارک است و نشانه پاکی و پایبندی به اذکار می‌باشد

اجازه تجدید سبق را دارید

لطیفه روح را ذکر نمایید که محل آن در سمت راست سینه در همان محلی که سمت چپ و لطیفه قلب را ذکر می‌کردید، می‌باشد.

بیشتر لطیفه روح را ذکر نمایید و گاهی نیز لطیفه قلب را ذکر کنید و بهتر چنین است که یک سوم وقت خود را به ذکر لطیف قلب اختصاص دهید و دو سوم آن را به لطیفه روح اختصاص داده و آن را ذکر نمایید

لطف الهی بکند کار خویش

مژده رحمت برساند سروش

گر چه وصالش نه به کوشش دهند

هر قدر ای دل که توانی بکوش

موفق و پیروز باشید

از صمیم قلب دعاگو و دعاجویم

شمس الحق فقهی

جمعه ۲ آبان ۱۴۰۴

person فرید
chat
•••

جز الله یاوری نداری

یکشنبه ۱۴۰۴/۰۸/۱۸، 1:30 AM

امام ابن‌القیم رحمه‌الله می‌نویسد:

هیچ دوستی درد تو را با تو شریک نخواهد شد، و هیچ محبّی رنجت را مرتفع نخواهد کرد، و هیچ خویشاوندی به جای تو شب‌زنده‌داری نمی‌کند.

پس به خودت توجه کن، از نفس خویش پاسداری نما، آن را نوازش کن و برای حوادث و مردم بیش از اندازهٔ شایستگی‌شان ارزش قائل مشو.

بدان هنگامی که قامتت زیر بار مشکلات خم‌ می‌شود، جز الله همراهت نخواهد بود و هنگامی که شکست می‌خوری، جز او یاوری نداری و توان برخاستن دوباره را تنها الله به تو می‌بخشد.

ارزش خویش را در نگاه مردم جست و جو نکن؛ بلکه آن را در رضای الله جست و جو کن که آیا او از تو راضی است یا خیر؟

اگر وجدانت آسوده باشد، مقام تو بالا می‌رود و اگر خودت را بشناسی، دیگر باکی از آنچه درباره‌ات گفته می‌شود نخواهی داشت. اندوه دنیا را بر دوشت حمل نکن، زیرا آن از آنِ الله است.

اندوه روزی را به دوش مگیر، زیرا آن از سوی الله است. اندوه آینده را نیز حمل مکن، زیرا آن در دست الله است و تنها یک دغدغه داشته باش اینکه چگونه الله را خشنود سازی؟

زیرا اگر الله را خشنود سازی، او از تو راضی می‌شود، تو را خشنود می‌گرداند، کفایتت می‌کند و بی‌نیازت می‌سازد.

از زندگی‌ای که قلبت را به گریه نشانده مأیوس مشو، بلکه بگو: بار الها! به من در دنیا و آخرت، جایگزینی بهتر عطا فرما.

همانا اندوه با یک سجده می‌رود، و شادی با یک دعا می‌آید...

• روضه المحبین و نزهة المشتاقین

person فرید
chat
•••

رقیه و دعاهای شرعی

پنجشنبه ۱۴۰۴/۰۸/۱۵، 1:39 AM

شروط رقيه‌ شرعي

1- رقيه‌ بايد با كلام خداوند و صفاتش باشد.

2- رقيه‌ بايد به زبان عربى باشد و يا معناى آن به زبان ديگرى كه مفهوم باشد.

3- رقيه‌ كننده نبايد معتقد باشد كه خود رقيه‌ مؤثر هست، بلكه بايد اعتقاد داشته باشد كه تاثيرش توسط خداوند متعال هست.


آيات وارده‌ در قرآن كريم:

• بسم الله الرحمن الرحيم

{ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ * الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ * إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ * اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلا الضَّالِّينَ }

• بسم الله الرحمن الرحيم

{ الم * ذَلِكَ الْكِتَابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ * الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاة وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ * وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالآخرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ * أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ }

• { إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنْ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ لآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}

• { اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ وَلا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ }

• { آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ * لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْراً كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلا تُحَمِّلْنَا مَا لا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ }

• { إِنَّ رَبَّكُمْ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ }

• { إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لأُولِي الأَلْبَابِ * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَاماً وَقُعُوداً وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ }

• { أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثاً وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لا تُرْجَعُونَ * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ * وَمَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ لا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ * وَقُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ }

• { وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ * فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ * فَغُلِبُوا هُنَالِكَ وَانقَلَبُوا صَاغِرِينَ }

• { وَقَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ * فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ * فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ * وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ }

• { قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى * قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى * فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَى * قُلْنَا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الأَعْلَى * وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى }

• { وَالصَّافَّاتِ صَفّاً * فَالزَّاجِرَاتِ زَجْراً * فَالتَّالِيَاتِ ذِكْراً * إِنَّ إِلَهَكُمْ لَوَاحِدٌ * رَبُّ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ * إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ * وَحِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ مَارِدٍ * لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلإٍ الأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ * دُحُوراً وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ * إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ }

• { هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ * هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ }

• { وَنُنَزِّلُ مِنْ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلاَّ خَسَاراً }

• { وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ }

• { وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلا وَلَداً }

{ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ * لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ * وَلا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * وَلا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدتُّمْ * وَلا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ * لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ }

• { قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ * وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ }

• { قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ * وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ * وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ * وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ }

• { قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِكِ النَّاسِ * إِلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ * مِنْ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ }


دعاهاى وارده‌ در سنت:

• (( أعوذ بكلمات الله التامات من شر ما خلق )).

• (( أعوذ بكلمات الله التامة من كل شيطان وهامة ، ومن كل عين لامة )).

• (( أعوذ بكلمات الله التامة التي لا يجاوزهن بر ولا فاجر من شر ما ينزل من السماء ، ومن شر ما يعرج فيها ، ومن شر ما ذرأ في الأرض ، ومن شر ما يخرج منها ، ومن شر فتن الليل والنهار ، ومن شر طوارق الليل والنهار إلا طارقاً يطرق بخير يا رحمن )) .

• (( أعوذ بكلمات الله التامة من غضبه وعقابه ، ومن شر عباده ومن شر همزات الشياطين وأن يحضرون )) .

• (( اللهم إني أعوذ بوجهك الكريم ، وكلماتك التامة من شر ما أنت آخذ بناصيته )) .

• (( اللهم أنت تكشف المأثم والمغرم ن ، اللهم إنه لا يهزم جندك ولا يخلف وعدك ، سبحانك وبحمدك )) .

• (( أعوذ بوجه الله العظيم الذي لا شيئ أعظم منه ، وبكلماته التامات التي لا يجاوزهن بر ولا فاجر وبأسماء الله الحسنى ما علمت منها وما لم أعلم من شر ما خلق و ذرأ و برأ ، ومن كل ذي شر لا أطيق شره ، ومن شر كل ذي شر أنت آخذ بناصيته،إن ربي على صراط مستقيم))

• (( اللهم أنت ربي لا إله إلا أنت عليك توكلت وأنت رب العرش العظيم ، ما شاء الله كان وما لم يكن ، ولا حول ولا قوة إلا بالله ، أعلم أن الله على كل شيئ قدير ، وأن الله قد أحاط بكل شيئ علماً ، وأحصى كل شيء عدداً ، اللهم إني أعوذ بك منه شر نفسي ، وشر الشيطان وشركه ، ومن شر كل دابة أنت آخذ بناصيتها ، إن ربي على صراط المستقيم )) .

• (( تحصنت بالله الذي لا إله إلا هو وإليه كل شيء ، وتوكلت على الحي الذي لا يموت ، و استدفعت الشر بلا حول ولا قوة إلا بالله))

• (( حسبي الله ونعم الوكيل ، حسبي الرب من العباد ، حسبي الخالق من المخلوق ، حسبي الرزاق من المرزوق ، حسبي الله ، هو حسبي الذي بيده ملكوت كل شيئ وهو يجير ولا يجار عليه ، حسبي الله وكفى ، سمع الله من دعا ، وليس وراء الله مرمى ))

• (( حسبي الله لا إله إلا هو عليه توكلت وهو رب العرش العظيم))

• (( بسم الله أرقيك من كل داء يؤذيك ومن شر كل نفس أو عين حاسد الله يشفيك،باسم الله أرقيك ))

• (( أسال الله العظيم رب العرش العظيم أن يشفيك ))

person فرید
chat
•••

لقمه حلال/ذکر ابراهیم ادهم رحمه‌الله

دوشنبه ۱۴۰۴/۰۸/۱۲، 11:16 PM

نقل است که یکی را گفت: خواهی که از اولیا باشی؟

گفت: بلی.

گفت: به یک ذره دنیا و آخرت رغبت مکن، و روی به خدای آر به کلیّت، و خویشتن از ماسوی‌الله فارغ گردان، و طعام حلال خور، بر تو نه صیام روز است و نه قیام شب.

و گفت: هیچکس در نیافت پایگاه مردان، به نماز و روزه و غزو و حج مگر بدانکه بدانست که در حلق خویش چه درمی‌آورد.


گفتند: جوانی است صاحب وجد، و حالتی دارد، و ریاضتی شگرف می‌کند.

ابراهیم گفت: مرا آنجا برید تا او را ببینم.

ببردند. جوان گفت: مهمان من باش.

سه روز آنجا باشید و مراقبت حال آن جوان کرد، زیادت از آن بود که گفته بودند، جمله شب بی خواب و بی قرار بود. یک لحظه نمی‌آسود و نمی‌خفت. ابراهیم را غیرتی آمد. گفت: ما چنین فسرده و وی جمله شب بی خواب و بی قرار؟

گفت: بیا تا بحث حال او کنیم تا هیچ از شیطان در این حالت راه یافته است یا همه خالص است چنانکه می‌باید.

پس با خود گفت: آنچه اساس کار است تفحّص باید کرد.

پس اساس کار و اصل کار لقمه است. بحث لقمه او کرد نه بر وجه حلال بود. گفت: الله اکبر! شیطانی است.

پس جوان را گفت: من سه روز مهمان تو بودم، باز تو بیا و چهل روز مهمان من باش.

جوان گفت: چنان کنم.

ابراهیم از مزدوری لقمه خوردی. پس جوان را بیاورد و لقمه خویش می‌داد. جوان را حالتش گم شد و شوقش نماند و عشقش ناپدید گشت. آن گرمی و بی قراری و بی خوابی و گریه وی پاک برفت. ابراهیم را گفت: آخر تو با من چه کردی؟

گفت: آری لقمه تو به وجه نبود. شیطان با آن همه در تو می‌رفت و می‌آمد. چون لقمه حلال به باطن تو فروشد آنچه تو را می‌نمود، چون همه نمود شیطانی بود. به لقمه حلال که اصل کار است پدید آمد تا بدانی که اساس این حدیث لقمه حلال بود.

person فرید
chat
•••

علت حرمت و ممنوعیت منّت و اذیت در انفاق*

پنجشنبه ۱۴۰۴/۰۸/۰۱، 6:54 PM

در بوستان تفسیرِ تبیینُ الفرقان

به اتفاق علما،من واذی از گناهان کبیره هستند و ثواب انفاق و صدقه را به کلی از بین می‌برند. این حرمت و ممنوعیت به چند علت و وجه است:

شخص منت گذار و اذیت کننده،نعمت را از خود می‌فهمد و خود را منعِم و محسِن اصلی تصور می‌کند و این علاوه بر ناشکری،یک نوع شرک است. اگر او حول و قوت و توفیق خداوند متعال را مدنظر داشت ،هرگز چنین نمی‌کرد.

چنین کسی خود را دیان می‌پندارد . فکر می‌کند او قابل دادن و انفاق بوده است،در حالی که در حقیقت او هم یک بنده ی نیازمند است و به کرم و توفیق خداوند متعال محتاج است. اگر خداوند متعال به او ندهد او از کجا انفاق می‌کند؟!

او با این کار،موجب ناراحتی و اذیت مومن قرار می‌گیرد که قطعاً گناه کبیره است.

معتزله از همین آیه استدلال کرده‌اند که کبایر اعمال را حبط می‌کنند. اما اهل سنت خلاف این، عقیده دارند: کبایر هرچه باشند،با اصل اعمال کار ندارند،بلکه نور و برکت و ثواب آن را کم می‌کنند.

┄┅━━━•◈•◆•◈•━━━┅┄

📚 تفسیر تبیین الفرقان

ج۵_ص۱۱۰

🤍 اثر ارزشمند حضرت مولانا محمد عمر سربازی رحمة الله علیه.

〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰

person فرید
chat
•••

نامه

دوشنبه ۱۴۰۴/۰۷/۲۸، 1:42 PM

کانال رسمی مولانا شمس الحق فقهی دامت برکاتهم (با رویکرد اصلاح و تزکیه):

نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت مرشد و سرور بزرگوارمان حضرت شیخ مولانا شمس الحق فقهی نقشبندی دامت برکاته السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

جناب حضرت شیخ امیدوارم همراه خانواده محترم و دوستان و متعلقین در کمال صحتمندی و دور از تمام آفات و بلیات باشید.

عرض احوال و اعمال بنده حقیر به خدمت حضرتعالی تقدیم می‌گردد به امید قبولیت به در گاه الهی و رضایت خاطر حضرت عالی انشاءالله.

تقریبا یک سال و یک ماه قبل سعادت بیعت با حضرتعالی را داشتم و از نامه قبلی ام ۲ ماه می‌گذرد.

اعمال این حقیر بر طبق روال گذشته می باشد و چیزی بر آن اضاف و کم نشده.

۱.الحمدلله پایبندی به جماعت در پنج وقت

۲. ذکر قلبی به مدت یک ساعت در دو نوبت صبح و عصر

۳. تلاوت روزانه نیم جزء قرآنکریم

۴. اذکار صبح و شام

۵. ادای نوافل ( ۲ رکعت اشراق ۶ رکعت اوابین و ۲ رکعت نماز تهجد قبل از خواب )

از کتاب‌های که حضرتعالی تجویز فرمودید بصورت پراکنده مطالعه میکنم و الحمد لله علاقه ام به مطالعه بیشتر شده

صحبت ها و تعلیمات گرانبهای جناب عالی را با جدیت تعقیب نموده و هر ملفوظ را بارها می‌شنوم و هر بار برایم تازگی و جزابیت دارد.

مسئله ای که بنده ی حقیر را ناراحت پریشان دارد این است که در اوقات ذکر کردن ذهنم به هر سو می‌رود و روی اذکار تمرکز ندارم هر بار که سعی میکنم ذهنم را متمرکز کنم چند ثانیه بیشتر طول نمی کشد که باز افکار متفرقه و مختلفی تمرکزم را بهم میریزد.

خیلی دوست دارم که در طول روز همیشه قلب و زبان و ذهنم مشغول ذکر کردن باشد اما متاسفانه لحظه های کوتاه بیشتر دوام نمی آورد.

چند شب قبل خوابی که دیدم مربوط به احوال و اوضاع کنونی فلسطین بود: ... یه نور تقریبا بنفش از زمین به سوی آسمان بلند شد که مدد الهی بود ودر فضا به یک بارگی پخش شد که از اثر آن تمام دشمن نابود گردید و ما با خوشحالی نعره تکبیر سر می‌دادیم.

دعا میکنیم که الله متعال پیروزی رو نصیب مسلمانان فلسطین بگرداند و شر دشمنان را از سر همه مسلمانان کم کند آمین

از اینکه نامه ام طولانی شد از حضرتعالی عذرخواهی میکنم

ملتمس دعا

... هرات - افغانستان


جواب

بسم الله الرحمن الرحیم

عزیزم ... علیکم السلام و رحمه‌اللّٰه و برکاته

نامه شما رسید و باعث خرسندی گردید

الحمدلله عافیت نقد وقت است ان شاء اللّٰه شما نیز در خیر و عافیت باشید

الحمدلله اعمال مبارک اند ، خداوند متعال توفیق استقامت بر شریعت و طریقت ارزانی نماید

عزیزم در لطایف حواس‌پرتی طبیعی است ، سعی بر تمرکز باشد اما دغدغه فکری قرار نگیرد بلکه استقامت و دوام بر ذکر مهم است که الحمدلله نقد وقت است

در طول روز نیز متوجه قلب باشید تا توجه قلبی حاصل گردد و گاهی نیز با زبان مشغول استغفار و درود شریف باشید

خواب شما هم مبارک بود ان شاء اللّٰه نصرت و پیروزی شامل مردم غزه گردد و قلوب غمگین امت اسلام التیام یابد

از صمیم قلب دعاگو هستم موفق و سربلند باشید

شمس الحق فقهی

یک‌شنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴


نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیکم و رحمه‌الله خدمت شیخ بزرگوار و مرشد گرانقدرم حضرت مولانا شمس الحق فقهی نقشبندی ❤️

جناب حضرت شیخ ان شاالله در صحت و سلامت کامل در کنار خانواده محترم در پناه الله جل جلاله باشید

اینجانب ... از خواف

مدت بیعت و لطیفه قلب حدود ۸ ماه

فاصله نامه حدود ۳ ماه

متاسفانه بخاطر بنایی، فاصله نامه زیاد شد ، بخاطر این کوتاهی درخواست عفو از حضرتعالی دارم.

مختصر اعمال ناچیز بنده حقیر را خدمت شما عرض میکنم

در دو ماه تابستان بخاطر کار بنایی مدت زمان ذکر بنده کم بود ولی برنامه رو رعایت میکردم و تمام سعی خودم رو میکردم ذکر فوت نشود هر چند دقایق کم ولی ذکر رو انجام میدادم ولی بعضی اوقات بخاطر خستگی فوت میشد.

الحمدلله بعد از جلسه قبلی در ۴ مهر ، در ماه اخیر زمان ذکر رو از ۱۵ دقیقه به ۲۵ تا ۳۰ دقیقه رسوندم و در روز حدودا ۶۰ دقیقه ذکر میکنم

الحمدلله نماز اشراق و اذکار صبح و شام و اذکار روزانه مناجات نورانی و تلاوت سوره یس رو هر روز در برنامه دارم.

در طول روز سعی میکنم اوقات بیکاری درود بفرستم

نماز وتر رو آخر شب میخونم و بعدش چند دقیقه ای ذکر میکنم و دو رکعت نماز میخونم و بعدش می‌خوابم

حس میکنم مسایل روزمره دنیوی که قبلا زود منو تحت تأثیر قرار می‌دادن و فکرم رو مشغول میکرد الان برام کم اهمیت شده و زود از کنارشون عبور میکنم.

در زمان ذکر یا نماز وسوسه‌ها میان ولی سعی میکنم بهشون اعتنا نکنم ولی بعضی وقتا میبینم فکرم یجایی دیگس و در حال نماز یا ذکرم به محض متوجه شدن حواسم رو جمع میکنم.

بعضی وقتا در نماز های جماعت حس آرامشی دارم و پر سینه و قلبم وسعت و بزرگی حس میکنم ، فکر میکنم یه نور سفید کوچیک داخلش روشنه ولی همیشگی نیس...

در پایان طلب بخشش بخاطر طولانی شدن پیام و کوتاهی در اعمال دارم

از حضرت شیخ بزرگوارم طلب دعا دارم

السلام علیکم و رحمه‌الله


جواب

بسم الله الرحمن الرحیم

عزیزم... علیکم السلام و رحمه‌اللّٰه و برکاته

امیدوارم حال شما خوب باشد

نامه شما را خوانده و باعث خرسندی گردید

عزیزم الحمدالله دست بکار و دل به یار هستید

در جلسه بعدی اجازه تجدید سبق دارید و تا آن زمان بمدت یکساعت ذکر را ادامه دهید

مابقی اعمال نیز مبارک در مبارک است

فقط قبل خواب حداقل چهار رکعت به نیت تهجد بخوانید و سپس وتر را و دعا نمایید

برای حقیر نیز دعا بفرمایید

احساس های شما نیاز مبارک است

ان شاء اللّٰه همیشه موفق و پیروز باشید

شمس الحق فقهی

یک‌شنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴

person فرید
chat
•••

دعای حفاظت از شر شخص ظالم و ستمگر و هر بدی 

جمعه ۱۴۰۴/۰۷/۲۵، 8:48 AM
صبر در زندگی دانلود

عمر بن ابان می‌گوید: حجاج بن یوسف مرا همراه تعدادی اسب سوار و پیاده به دنبال حضرت انس رضی الله عنه فرستاد، تا او را پیش حجاج بن یوسف بیاوریم. چون به خدمت ایشان رسیدیم، دیدم او جلوی دروازه‌ی منزلش نشسته و پاها را دراز کرده است. عرض کردم دستور حاکم را اجابت کنید که شما را احضار کرده است!

– پرسیدند: حاکم کیست؟

– عرض کردم: حجاج بن یوسف.

– فرمود: الله تعالیٰ او را ذلیل و خوار کند، حاکم شما سرکش، باغی و مخالف کتاب و سنت است؛ الله تعالیٰ از او انتقام خواهد گرفت.

– گفتم: زیاد صحبت نکنید و دستور حاکم را اجابت کنید!

حضرت انس رضی الله عنه همراه ما پیش حجاج آمد. حجاج پرسید: شما انس بن مالک هستید؟

– فرمود: بله!

– حجاج گفت: همان شخصی که مرا بد و بیراه گفته و در حق من دعای بد می‌کند؟

– فرمود: بله! این کار بر من و تمام مسلمانان واجب است؛ زیرا تو دشمن اسلام هستی، تو دشمنان خدا را عزیز و دوستانش را ذلیل کردی.

– حجاج گفت: خبر داری چرا احضارت کرده‌ام؟

– فرمود: خیر.

– حجاج گفت: می‌خواهم تو را به فجیع‌ترین شیوه به قتل برسانم.

– حضرت انس رضی الله عنه فرمود: اگر من به صحت سخنانت یقین می‌داشتم، عبادت خدا را ترک کرده، تو را عبادت می‌کردم و در این گفته‌ی رسول الله صلی الله علیه وسلم شک می‌کردم که به من آموخت: هر کس هنگام صبح این دعا را بخواند، هیچ کسی نمی‌تواند به وی ضرر و آسیبی رسانده و بر او مسلط شود، و من امروز این دعا را خواندم.

– حجاج گفت: من می‌خواهم شما آن دعا را به من بیاموزید.

– حضرت انس رضی الله عنه فرمود: تو سزاوار نیستی که به تو تعلیم دهم.

– حجاج گفت: راهش را باز کنید و بگذارید تا برود.

وقتی حضرت انس رضی الله از آنجا رفت، به حجاج گفته شد: حاکم به سلامت باد! شما چند روز است در تلاش ایشان بودید، وقتی در چنگ‌تان افتاد چرا رهایش کردید؟

– حجاج گفت: به خدا سوگند! بر شانه‌هایش دو شیر را مشاهده کردم و زمانی‌که با او صحبت می‌کردم، آن‌ها به سویم خیره می‌شدند و می‌خواستند بر من حمله کنند. من اگر به ایشان ضرری می‌رساندم سرانجام من چه می‌شد؟

وقتی‌که وفات حضرت انس رضی الله عنه فرا رسید، آن دعا را به فرزندش تعلیم داد که از این قرار است:

«بِسْمِ الله عَلیٰ نَفْسِیْ وَدِیْنِیْ، بِسْمِ الله عَلیٰ اَهْلِی وَمَالِیْ وَوَلَدِیْ، بِسْمِ الله عَلیٰ مَآ أَعْطَانِیَ اللهُ، اللهُ رَبِیْ لَا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً، اللهُ أَکْبَرُ، اللهُ أَکْبَرُ، وأَعَزُّ وَأَجَلُّ وَأَعْظَمُ مِمَّا أَخَافُ وَأَحْذَرُ، عَزَّ جَارُکَ وَجَلَّ ثَنَاءُکَ وَلَآ إلٰهَ غَیْرُکَ، اَللّٰهُمَّ إِنِّیْ‌ أَعُوْذُ بِکَ مِنْ شَرِ نَفَسِیْ وَمِنْ شَرِ کُلِ شَیْطَانٍ مَرِیْدٍ، وَمِنْ شَرِ کُلِ جَبَّارٍ عَنِیْدٍ، فَإِنْ تَوَلَّوْ فَقُلْ حَسْبِیَ اللهُ لَآ اِلٰهَ اِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ‌ الْعَرْشِ الْعَظِیْمِ، إِنَّ وَلِیِیَّ اللهُ الَّذِیْ نَزَّلَ الْکِتٰابَ وَهُوَ یَتَوَلَّی الصَّالِحِیْن.»

ترجمه: بسم الله بر نفس و بر دین من، بسم الله بر اهل، مال و اولاد من، بسم الله بر آنچه الله به من عطا فرموده است. الله پروردگار من است، با او هیچ چیزی را شریک نمی‌سازم. ‎الله بزرگ‌تر است، الله بزرگ‌تر، غالب‌تر، بلند مرتبه‌تر و با عظمت‌تر است از آن چه من از آن خوف و هراس دارم. [بار الها!] محکم است پناه تو و بزرگ است ثنای تو و غیر از تو معبودی نیست. بار خدایا! به تو پناه می‌برم از شر نفس خود و از بدی هر شیطان رانده شده و از شرّ ظالمی کینه توز. اگر [آنان] روی گردانیدند پس تو بگو: الله برای من کافی است، نیست الهی جز او، بر او توکل کردم و اوست پروردگار عرش بزرگ. همانا کارساز من آن ذاتی است که کتاب را فرو فرستاده و او متولی نیکان است. (طبرانی: ۳/ ۱۵۱؛ کنز العمال: ۲/ ۲۲۱)

نویسنده: عبدالهادی سعادت قاسمی

طریقه خواندن:

هر صبح و شام خوانده شود بسیار مجرب است

person فرید
chat
•••

حسد؛ بیماری خاموش دل‌ها

پنجشنبه ۱۴۰۴/۰۷/۲۴، 5:24 AM
فرق عارف با انسان معمولی دانلود

اصلاح و تزکیه

یکی از بیماری‌های خطرناک و پنهانی که بسیاری از انسان‌ها گرفتار آن‌اند، حسد است. این بیماری آثار و زیان‌های فردی و اجتماعی بی‌شماری دارد، از همین‌رو، علمای اخلاق آن را از نکوهیده‌ترین صفات اخلاقی شمرده‌اند.

حسود هم به خود آسیب می‌زند و هم به کسی که مورد حسد قرار گرفته است.

تعریف حسد:

حسد یعنی آرزوی زوال نعمت از دیگری؛ این صفت در درجات مختلفی بروز می‌کند:

1. گاهی شخص حسود آرزو دارد نعمتی که در اختیار دیگری است، به او برسد، خواه آن نعمت نزد آن فرد بماند یا نه.

2. گاهی خواسته‌اش این است که نعمت از فرد دیگر سلب شود و خودش صاحب آن گردد.

3. و گاه، در زشت‌ترین حالت، می‌خواهد آن نعمت از دیگری گرفته شود، حتی اگر خودش هم از آن بهره‌مند نشود!

علمای اخلاق این درجه از حسد را «خبیث‌ترین» و «زشت‌ترین» نوع آن دانسته‌اند.

حسد در قرآن:

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَىٰ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ﴾

«آیا بر نعمتی که خداوند از فضل خود به مردم داده، حسادت می‌ورزند؟» (نساء: ۵۴)

یهودیان، زمانی که علم و فضل و مقام والای رسول‌الله ﷺ را می‌دیدند، حسد می‌ورزیدند و از شدت کینه درونی می‌سوختند. خداوند آنان را نکوهش کرده و فرمود:

﴿ وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِمْ ﴾

«بسیاری از اهل کتاب، از روی حسادتی که در دل دارند، آرزو می‌کنند که شما را پس از ایمانتان، به کفر بازگردانند.» (بقره: ۱۰۹)

پیامبر اکرم ﷺ فرمودند:

«لا تحاسدوا، و لا تقاطعوا، و لا تباغضوا، و لا تدابروا، و كونوا عبادَ اللهِ إخواناً»

«با یکدیگر حسد نورزید، قطع رابطه نکنید، دشمنی نداشته باشید، پشت به یکدیگر نکنید و بندگان خدا باشید در حالی‌که برادر یکدیگر هستید.» (صحیح مسلم)

پرهیز از حسد بر هر مسلمانی واجب است. اگر کسی به این بیماری مبتلا شد، باید در صدد درمان آن برآید. راهکارهایی برای درمان حسد عبارت‌اند از:

نسخه اول: اصلاح نگرش

بهتر است انسان بیندیشد که نعمت‌ها از جانب خداوند است و هر کس آنچه دارد، از لطف و حکمت الهی است. حسادت، در حقیقت، اعتراض به تقسیم عادلانه‌ی خداست. اگر حسادت ما نمی‌تواند نعمتی را از دیگری بگیرد، پس چرا خود را با اندوه و رنج بیهوده شکنجه دهیم؟

نسخه دوم: نگاهی به نعمت‌های خود

کسی که حسد می‌ورزد، باید بیندیشد که خود نیز از نعمت‌هایی برخوردار است. ممکن است مالی نداشته باشد، اما سلامت، آرامش یا علم داشته باشد. خداوند به هر کسی نعمتی خاص عطا کرده و حکمت در تفاوت این نعمت‌هاست.

نسخه سوم: زهد در دنیا

برای درمان حسد، باید دل از محبت دنیا تهی کرد. دنیا فانی است و دیر یا زود، هر چه در آن هست، از بین می‌رود. آنچه باقی می‌ماند، ایمان و عمل صالح است. پس چه نیازی به سوزاندن دل برای داشته‌های دیگران؟

انسان باید از خداوند طلب کند که دلش را از این آتش پنهان پاک گرداند و نجاتش دهد از این رذیله‌ی خطرناک.

حسد، ریشه بسیاری از دشمنی‌ها، رنج‌ها و نابسامانی‌های فردی و اجتماعی است. دل، اگر به نور توکل، رضا و محبت الهی روشن شود، جای برای تاریکی حسد نمی‌ماند. پس بیاییم دل‌هایمان را خانه رضایت بسازیم، نه حسرت.


برگرفته از کتاب: حسادت

مولف: مفتی محمد قاسم قاسمی حفظه‌الله

💠💠💠💠💠💠💠

person فرید
chat
•••

در فقیران ، لطفی از تواضع و فروتنی وجود دارد که در ثروتمندان نیست

چهارشنبه ۱۴۰۴/۰۷/۲۳، 7:16 PM
دعا حَلّال مشکلات دانلود

🎤 حکیم الامت مولانا اشرفعلی تهانوی رحمه‌الله

🖋 ترجمه: شمس الحق فقهی

من همیشه این را می‌گویم که اگر کسی بافنده باشد، یا روغن‌فروش، یا قصاب، تا زمانی که مطیع و نیکوکار باشد، از آن افراد اشرافی که پر از تکبر هستند بهتر است.

در میان فقرا، زیبایی خاصی در تواضع و فروتنی‌شان وجود دارد.

البته، امروزه آن‌ها نیز کم‌کم به سمت غرور گرایش پیدا کرده‌اند. خداوند همه مسلمانان را از این بلا محفوظ بدارد.

آن شیطان بیچاره نیز به‌خاطر همین تکبر ملعون شد و هرچه داشت از دست داد.

📗 خطبات حکیم‌الامت ۸/ ۲۷۶

person فرید
chat
•••