تـــصـــوف و عـــرفـــان

(تــزکــیــه و احــســان)

تواضع حقیقی

جمعه ۱۴۰۳/۱۰/۲۸، 7:54 AM

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند:

"من تواضع لله رفعه الله"

"هر کس برای خدا تواضع کند خداوند متعال بلندش می کند "

تواضع این نیست که پیش مردم کمر و گردن خم کنی بلکه این کار ذلت است، می تواند سر و گردنت پیش مردم بلند باشد اما دریایی از تواضع در دلت موج زند.

اصولا تواضع حقیقی از شناخت و معرفت خداوند متعال و ذوب شدن در مقابل ذات مقدس وی سرچشمه می گیرد.

هر کس عظمت خدا را بیشتر بشناسد تواضع بیشتری خواهد داشت.

من هیچ نمی دانم، من کم ترینم، من خاک پا هستم و جملاتی از این دست تواضع نيست بلکه تعارفات و بازی با کلمات هستند،و به ریا کاری و تظاهر نزدیک تر است تا تواضع.

تواضع حقیقی سیر سالک را تبدیل به طیر می کند،

و سبب بارش های شدید فیوضات عالم بالا می گردد.

قانون این است که هر چه زمین پست تر باشد، آب بیشتری به سویش سرازیر می گردد و در مورد جلب رحمت الهی نیز این قانون کاملا صدق می کند.

person حسام الدین
chat
•••

سخنرانی در مراسم انجمن حمایت از بیماران خاص

پنجشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۲۷، 1:55 PM

📝📝📝

🔘امسال از بنده دعوت کردند تا در مراسمی که جهت جمع آوری پول برای بیماران ترتیب داده بودند سخنرانی کنم.

ظاهرا افراد دعوت شده وضع مالی خوبی داشتند و به صورت عمدی و گلچین شده دعوت شده بودند.

چون بحث کمک به نیازمندان بود، فرصت را غنیمت دانستم و با استعانت از خداوند متعال چند نکته خدمت حضار عرض کردم.

🔘هر چند زمان زیادی از آن مراسم سپری شده است ولی خواستم نکات بیان شده را برای شما هم عزیزان هم یادداشت نمایم. چه بسا در تبلیغ و دعوت و ترغیب ثروتمندان برای یاری نیازمندان به آن نیاز داشته باشید.

البته نکاتی را در اینجا اضافه کرده ام، ولی کلیت مباحث مطرح شده در آن جلسه این بود.

📘الف)

▪️اولین نکته ای که بیان نمودم بحث «خداشناسی» بود. اینکه وقتی می گوییم خداوند «مالک آسمانها و زمین است» به چه معناست؟ و چگونه باید این موضوع را بفهمیم؟

▪️طبعا ما بارها شنیده ایم که این جهان مال خداست، ولی آیا فکر کرده ایم همین گوشی موبایلی که دست ما می باشد هم متعلق به خداوند است؟

اصلا لباسهایمان، غذایی که می خوریم، خانه ای که در آن نشسته ایم، ماشینی که سوار می شویم... همه و همه متعلق به خداوند است.

خداوند مالک حقیقی است و ما مالک اعتباری. یعنی خداوندی که صاحب اصلی این امور است آنها را به صورت موقت و اعتباری برای مدت زمانی خاص در اختیار ما گذاشته است.

نکند یکی از ما فکر کند خودش مالک اصلی این امورات است؟ قطعا خداوند مالک اصلی است و هر وقت بخواهد آنها را از ما می گیرد.

▪️حال؛ خدایی که مالک اصلی ثروت انسانها است می فرماید از مالی که متعلق به خودم است و چند روزی در اختیار شما گذاشته ام اندکی را ببخشید. (طبعا متعلق به خودش است و اختیارش را دارد).

توجه بفرمایید اگر خداوند می فرمود همه ی آنچه در اختیارت گذاشته ام را ببخش باز هم حق خودش بود و ما باید قبول می‌کردیم، ولی خداوند خیلی مهربان است. ما را هم در نظر داشته و می فرماید درصدی از آن مال را تحت عنوان صدقه و زکات ببخشیم.

پس برای مالی که متعلق به خودمان نیست رفتار درستی داشته باشیم تا صاحب اصلی را از خود نرنجانیم.

⚜️

📕ب)

🔘نکته ی دوم بیان شده در مورد عبارت «نیازمند» بود. اینکه وقتی می گوییم نیازمند، منظورمان چیست و آیا نیازمند به چه کسانی تعلق می گیرد؟

▪️در یک معنای ساده و گذرا وقتی می گویند «نیازمندان»، اندیشه ی ما به سمت افرادی سوق پیدا می کند که پول ندارند و به کمک مالی نیاز دارند. ولی اگر کمی جامع تر به موضوع نگاه کنیم متوجه می شویم که همه ی ما نیازمند هستیم. ولی ممکن است نوع نیازهایمان متفاوت باشد.

بله هستند کسانی که به پول نیاز دارند، اما آیا ثروتمندان به جلب «رضایت خداوند» نیاز ندارند؟ آیا ثروتمندان به «برکت در مالشان» نیاز ندارند؟

همه نیازمندیم. شاید یک مریض به تشخیص و نسخه ی یک دکتر نیاز داشته باشد، ولی آن دکتر هم به «سلامتی» نیاز دارد، به «رضایت الهی» نیاز دارد، به «خوشبختی نیاز دارد»، به «نامه ی عملی نیاز دارد که او را نجات دهد».

▪️پس همه نیازمندیم و تصور نفرمایید فقط افرادی که پول ندارند نیازمندند... باور کنید آنهایی که جیب شان پر است بیشتر نیازمندند... چون بابت نعمتی که خداوند به آنها بخشیده باید پاسخگو باشند. و به شدت به رضایت و نگاه مثبت خداوند نیازمندند.

▪️اصلا ما فقیر بالذات هستیم و «صمد» فقط صفت خداوند است. یعنی چه؟ یعنی هیچ کدام از ما «صمد=بی نیاز» به معنای واقعی کلمه نیستیم و اگر به یک چیز نیاز نداشته باشیم، حتما به چیزهای دیگر نیاز داریم.

آری ما «فقیر بالذات» هستیم و خداوند متعال «غنی بالذات» است.

پس بخاطر نیازمندی به رضای خدا، نباید فقرا و مساکین را فراموش کنیم.

⚜️

📕ج)

▪️سومین نکته بحث انتقال پول بود.

ما اگر پولهایمان را از این جیب بیرون بیاوریم و در جیب دیگرمان بگذاریم هیچ احساس ناخوشایندی نخواهیم داشت. به بیان امروزی تر اگر موجودی یکی از کارتهایمان را به کارت دیگرمان (که متعلق به یک بانک دیگر است) انتقال دهیم برایمان کاملا عادی است و هرگز احساس نمی کنیم پولی از دست داده ایم.

▪️حال جالب است بدانیم، بحث صدقات و خیرات هم دقیقا به این شکل است، به این صورت که پول از جیب دنیایمان خارج می شود و وارد جیب قیامتیمان خواهد شد.

▪️اما فرق های زیادی در بین جیب دنیا و جیب قیامت وجود دارد:

➖-جیب دنیا موقتی و زودگذر است اما جیب قیامتی دائمی و ماندگار.

➖-در جیب دنیایی تصاعدی وجود ندارد، یعنی اگر یک میلیون تومان بیرون بیاوریم و در جیب دیگرمان بگذاریم همان یک میلیون تومان است، اما اگر یک میلیون را از جیب دنیایی به جیب قیامتی بفرستیم این پول چندین برابر می شود (آنقدر زیاد که فقط خداوند می داند).

➖-انتقال از جیب دنیایی به جیب دنیایی (یا از این کارتمان به کارت دیگرمان) یک نقل و انتقال ساده است، ولی انتقال از جیب دنیایی به جیب قیامتی باعث برکت در زندگی و رضایت خداوند متعال است.

🔺حال چرا باید انتقال پول از این کارت به کارت دیگر برایمان عادی باشد، ولی انتقال از جیب دنیا به جیب قیامت بر قلب مان سنگینی کند!

🔺چطور ممکن است کسی که به قیامت باور داشته باشد و زندگی جاودان را پذیرفته باشد، نسبت به صدقه و خیرات بی تفاوت باشد!

⚜️

نکته ی چهارم بحث قرض دادن پول است.

▪️راستی اگر یکی از دوستانتان به شما بگوید کمی پول به من «قرض» بده... واکنش شما چه خواهد بود؟ دوستی که کاملا مطمئن است و وضع مالی بدی هم ندارد. فراتر می رویم، حال اگر پدر دوست تان باشد، کسی که خیلی با او رو دربایستی داشته باشید چه؟ تصور کنید این پدر دوست تان وضع مالی بسیار خوبی دارد و به شما می گوید فعلا مبلغ کمی به آن شخص بده، من خودم بعدا «به تو پس میدهم». سوای از نکات بیان شده؛ این شخص خیلی هم صادق باشد و هیچ گونه نگرانی از بابت خورده شدن مالتان نداشته باشید! چه کار می کنید؟

تازه این شخص نگوید تمام مالت را به فلان شخص بده، بلکه فقط درصد کمی از مال مدنظرش باشد.

صادقانه بگویید واکنش ما چه خواهد بود...؟ به نظر بنده پاسخ مشخص است.

▪️حال اگر این شخص پدر دوستمان نباشد، بلکه خالق مان باشد! خالق آسمانها و زمین... کسی که قدرت اول هستی است و بی نهایت مقتدر و مهربان است. کسی که هست و نیست ما به دست اوست. کسی که به ما حیات بخشیده است، کسی که روح ما را قبض می کند، کسی که تعیین می کند ما چند روز در این دنیا باشیم، کسی که در وقت بیماری ما را شفا می دهد، کسی که کمک می کند ما روزی داشته باشیم و غذا بخوریم.

سبحان الله و بحمده سبحان الله العظیم، چنین شخصی می فرماید:

🌺مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً ۚ وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ🌺

کیست که به خدا «قرض الحسنه‌ای» دهد، (و از اموالی که خدا به او بخشیده، انفاق کند،) تا آن را برای او، چندین برابر کند؟ و خداوند است (که روزی بندگان را) محدود یا گسترده می‌سازد؛ (و انفاق، هرگز باعث کمبود روزی آنها نمی‌شود). و به سوی او باز می‌گردید (و پاداش خود را خواهید گرفت).

▪️این شخص، تصور بفرمایید این شخص می فرماید مالت را به نیازمندان مالی بده، من به تو برمیگردانم! آن هم چند برابرش را...

آیا به خدا اعتماد نداریم؟ آیا ایشان در گفتار خود صادق نیستند؟ آیا اگر با خدا معامله کنیم ضرر خواهیم کرد؟

▪️چیزی که در این آیه خیلی قابل تامل است، این است که خداوند خود را در طرف فقرا قرار داده و می فرماید کسی که به فقرا کمک کند به من پول قرض داده است!

🔹حال سوال این است، ای کسانی که به خدا ایمان دارید... ای کسانی که به روز قیامت ایمان دارید، آیا حاضرید با خداوند معامله کنید و درصدی از مال خود را به فقرا و مساکین بدهید؟

⚜️

▪️بعد از بیان نکات بیان شده، به دو شبهه نیز پاسخ داده شد.

🔘شبهه ی اول این بود:

👈🏼شاید برخی ها بگویند، خوب وقتی خداوند این همه طرفدار فقراست، چرا خودش به آنها کمک نمی کند؟

🔺پاسخ این است که:

▪️(همانگونه که بارها گفته ایم) خداوند کمک می کند، اما «قرار نیست» در این دنیا به صورت کامل وارد عمل شود و برای فقرا از آسمان پول و امکانات بفرستد. وگرنه اگر خداوند می خواست، چه کسی می توانست جلوی ایشان را بگیرد؟! اصلا اگر خداوند میخواست، آیا کار به جایی می رسید که امروز این افراد چنین سخنانی بگویند؟!

▪️بلکه وارد عمل شدنش از نوع دیگری است، نوعی که خودش بیان فرموده است.

▪️اما چرا آن گونه که این افراد می خواهند عمل نمی کند و وارد عمل نمی شود؟

چون این دنیا را طوری آفریده که برای انسانها سرای آزمایش باشد. یعنی آن ثروتمندی که پول و مال در اختیارش قرار گرفته، مورد آزمون قرار میگیرد تا تقوای خود را به خداوند ثابت نماید.(شکرگزاری و مطیع بودن خود را ثابت نماید)

🔹ما بارها بیان نموده ایم:

«دستور دادن به ثروتمندان برای کمک به فقرا»، «وجود وجدانی که با کمک کردن احساس آرامش می کند» و «بازخواست قیامتی برای انجام این عمل» "هم" به معنای ورود خداوند به این موضوع است و گمان نکنیم خداوند بی تفاوت است.

اما این دنیا برنامه دارد و کسانی که مورد لطف الهی قرار گرفته اند باید شکر عملی خود را از طریق کمک کردن به فقرا و مساکین نشان دهند.

▪️پس خداوند حامی فقراست و افرادی که توانایی دارند باید وظیفه ی خود را انجام دهند، نه اینکه کم کاری و بی خیالی خود را به توانایی خداوند حواله دهند!

بله خدا تواناست، ولی همین خدای توانا به انسانها فرموده کمک من در جای خود انجام می شود اما شما هم باید برای رسیدن به خوشبختی و رضایت من از این بی تفاوتی خارج شوید.

▪️همین نکته برای علم هم صدق می کند. تصور کنید شخصی به مدرسه نرود و بگوید چرا باید به مدرسه بروم! چرا خداوند از آسمان برای دانش آموزان علم نازل نمی کند!

در حالی که علم خدا در جای خود است و تلاش انسانها برای کسب علم در جای خود.

🔹🔸🔹 پس نتیجه نهایی این است که:

نباید «کم کاری های» خود را با معرفی «توانایی های خداوند» "توجیه" کرد!

⚜️

🔘شبهه ی دوم هم بسیار مرسوم است، بارها شنیده ام افرادی می گویند:

👈🏼بله همه ی اینها درست است ولی چرا ما کمک کنیم؟ باید فلانی و فلانی که ثروتشان چنین و چنان است به فقرا کمک کنند

🔺اما پاسخ این شبهه چیست؟

▪️ما در زبان کُردی ضرب المثلی داریم که می گوید از کم، کم و از زیاد، زیاد.

بله کسی که ثروت زیادی دارد لازم است بذل و بخشش زیادی داشته باشد و فلان مبالغ را ببخشد، ولی چه اشکالی دارد کسی که مال کمی دارد هم «بخشش کمی» داشته باشد؟

مثلا کسی که سرمایه ی او یک میلیارد است چند میلیون تومان کمک کند، اما کسی که سرمایه ی او چند میلیون تومان است (مثلا) 50 هزار تومان کمک کند؟

▪️مهم این است که این «روحیه ی کمک کردن» وجود داشته باشد.

چه کسی می داند و از کجا معلوم است که بخشش زیاد شخص دارا نزد خداوند عزیز تر است یا بخشش کم شخص ندار...

🔹یک سوال مهم در اینجا پیش می آید:

کسی که الان مال کمی دارد و اندکی از آن را نمی بخشد از کجا معلوم وقتی که مال زیادی پیدا کرد، درصد کمی از آن را می بخشد؟

چون وجود مال زیاد برای بخشش جزو شروط لازم است ولی به معنای شروط کافی نیست و بخشندگی به قلبی بخشنده هم نیاز دارد.

▪️برادران و خواهرانم، همه به این ثواب نیاز دارند و به نظر بنده اصلا منطقی نیست افرادی خود را از آن محروم کنند و کمک کردن به نیازمندان را به زمانی موکول نمایند که فلان و فلان بشوند.

🔺اصلا هم نباید از طعنه ی مردم ترسید که شاید بگویند فلانی مبلغ کمی بخشید... قطعا این کمک ها اگر خالصانه باشد نزد خداوند آنقدر ارزشمند است که طعنه ی افراد فوق نزد آن هیچ اهمیتی ندارد. آیا شک دارید که رضایت خداوند از نظر مردم(آن هم افراد طعنه زننده) مهمتر است؟

🔸پس همه باید، متناسب با توانایی های خود (از کم، کم و از زیاد، زیاد) وارد عرصه شوند و به نیازمندان مالی کمک کنند.

🔹🔸🔹می دانید اگر کم های زیاد، نزد یکدیگر جمع شوند، باز زیاد می شوند و می توانند درد افراد زیادی را درمان کنند...

▪️بلکه ثروتمندان بی خیال هم دچار عذاب وجدان شوند و خود را انقدر از رحمت خداوند بی نیاز نبینند...

✍🏼 م.ی

▪️18 آذر 1403 هجری شمسی

▪️ کانال تلگرامی «شبهه از شما، پاسخ از ما» 🦋

person حسام الدین
chat
•••

نامه/لطیفه روح

چهارشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۲۶، 3:27 AM

نامه

یا هو

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته خدمت مبارک شما استاد و مرشد بزرگوارم

ان شاءالله که در صحت کامل باشید.

خواهر ... هستم از خواف

در ذکر لطیفه روح البته به توفیق حضرت حق

خوشه چینی میکنم ولی در طلب میسوزم و فرصت زیادی ندارم .

نصف روز را در خدمت امر آموزش و پروش پایه ... به لطف و عنایت الله مهربان میباشم و ارشادات قبلی شما را در این زمینه مد نظر دارم و تلاش بر انجام آن دارم

بر آن هر لحظه بینهایت شکر میکنم.

کار منزل و خرید بیرون هم برعهده خودم هست و ...

فقط توانستم به یاری خدا خرید بیرون را بسیار محدود کنم. اما تمنا دارم که هرگز به بازار نروم 🤲

تنهایی که البته الان شرمنده میشم بگم تنهایی به ذکر این آیه شریفه( هو معکم این ما کنتم)

برایم خوشایند و لذت بخش شده

اما دل نگرانم که از این گوهر نفیس نتوانم بهره چندانی نصیب ببرم و در روز حساب شرمنده یار شوم.

اذکار صبح و شام الحمد لله در حد توانم دارم

در هر حال ذکر زبانی ،قلبی یا ذهنی دارم

قلبم آرام گرفته ،اما افکارم یا نفسم گاهی بجنگ می شود بامن

که برای تسلای خودم این شعر را میخوانم

در قعر دریا تخته بندم کرده ای

باز میگویی که دامن تر نکن هوشیار باش

طلب عفو و بخشش میکنم از ارحم الراحمین

مطالعه کتاب هایی که بنده را ارشاد کردین در حد توان دارم.اما حیف که وقت کم دارم

در همان اوایل برج ۷ متوجه کلاس های مجازی مقرئه خواهران بلوچ شدم وبرای حفظ جزء ۳۰

ثبت نام کردم هفته قبل الحمد لله کامل تحویل دادم.

معانی سوره ها را با شوق مطالعه میکردم و تفسیرصوتی آنها را از جناب مولویگل محمد مومن حفظه الله گوش میدادم.

کیفیتی دلنشین در نمازها بر اثر تلاوت و حضور معانی سوره ها در دل ایجاد شده.الحمد لله

در حین انجام کار های منزل هم یا تلاوت قرآن مجید گوش می دهم یا سخنرانی های اصلاحی شما مرشد بزرگوار ( حفظکم الله)

مدتی است در حال ذکر لطیفه روح اینگونه حالتی دارم قطراتی زلال که در داخل آن لفظ جلاله الله جل جلاله نوشته است بر جگرم می ریزد و هر قطره می شکست و به چندین قطره کوچکتر با همان کیفیت تبدیل میشود و سیاهی جگرم را جلا میدهد و لذت بخش است.

تا که بعد از نماز صبح دیروز در حال ذکر لطیفه روح بودم که ناگاه قطره ای بزرگ مرا به درون خود کشید در فضا معلق، چنان زلال و دلربا بود که زار زار اشک ریختم و فغان میزدم کمی آرام که گرفتم متوجه شدم دور تا دور این حباب بزرگ قطره هایی است که اسماء الحسنی بر آنها نوشته شده و دور هر قطره الله دیده میشد، ،،، و بیشتر دو نام مبارک متجلی بود صبور،،،،شکور

و دوست نداشتم از این حالت بیرون شوم...

وقتی بخود آمدم مان و مبهوت بودم

هر لحظه خودم را در آن قطره ی زیبا تصور میکنم .

و امروز صبح در حین ذکر همان حالت ایجاد شد.

هم خوشحالم هم میترسم

که مژده است یا که اخطار است.

عفو کنید که به درازا کشید.

مدت زمان زیادی است نامه ننوشتم.

چون خجالت میکشم نامه بنویسم از ناچیزی خودم و مزاحمتان شوم.

ارشاد بفرمائید مریده حقیرتان را

طلب دعا دارم از محضر مبارکتان

... خواف


جواب

بسم‌الله الرحمن الرحیم

خواهر محترمه ... علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

حق سبحانه به توفیقات شما بیفزاید

شروع نامه را با بسم‌الله الرحمن الرحیم آغاز نمایید که مسنون است

نامه شما را دیده و باعث خرسندی گردید

خدمت در آموزش و پرورش مبارک است و می‌دانم شرایط و ضوابط شرعی را رعایت می کنید

در مورد خرید منزل نیز وقتی کسی نیست با رعایت اصول شرعی اشکالی ندارد

اینکه در سایر اوقات نیز مشغول ذکر هستید نیز مبارک است

بیشتر سعی نمایید در حین مشغولیت های خانه متوجه قلب و ذکر نام جلاله باشید تا ملکه قلب و روح گردد و گاهی نیز استغفار و درود بگویید

مطالعه روزانه ولو اندک را نیز همیشه داشته باشید و حفظ قرآن نیز مبارک است

از سخنرانی و تفسیر علمای بزرگوار نیز بهره ببرید

حالاتی که در مورد ذکر نوشته بودید نیز مبارک اند و تشویش نکنید

این احوال بقول بزرگان جوز و موز طریقت است که اطفال راه سلوک را بدان دلخوش می کنند

یا بقول خواجه ابویوسف همدانی رحمه الله تلک خیالات تربی بها اطفال الطریقه

اما بدانید هدف و مقصد ماورای آن است و دلبستگی به این حالات مانع طریق اند

گرچه حالاتی محمود اند اما مقصود نیستند

از صمیم قلب دعاگو بوده و هستم شما نیز برای این حقیر دعا کنید

موفق باشید

شمس الحق فقهی

چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳

person فرید
chat
•••

روح مقاومت انسانی

سه شنبه ۱۴۰۳/۱۰/۲۵، 6:6 PM

بگذار بکشند

از اول هبوط آدم دارند می کشند ،

آیا نتیجه ای گرفته اند ؟

آزادی‌خواهی ، مفهومی است که با خلقت انسان عجین شده است

و کفتاران در طول تاریخ نتوانسته اند خللی به آن وارد کنند ،

جسم را می کشند اما روح مقاومت انسانی هر روز بالنده تر می شود !

person حسام الدین
chat
•••

قوی‌ترین سِلاح صلاح الدین دعا بود

جمعه ۱۴۰۳/۱۰/۲۱، 5:12 PM

قاضی ابن شداد می گوید:

صلاح الدین وقتی می شنید که دشمن به مسلمانان حمله کرده است، بر زمین می افتاد و برای خدا سجده می کرد و این دعا را می خواند:

پروردگارا اسباب زمینی برای حمایت من از مسلمانان و یاری کردن دینت قطع شده است.

و تنها پناه آوردنِ به تو

و چنگ زدن به ریسمان محکمت،

و تکیه بر لطف و فضل تو برایم باقی مانده

«که تو برایم کفایت می‌کنی و بهترین پشتیبان هستی»

سپس می گوید:

و او را در حال سجده می‌دیدم که اشکهایش بر موهای سفید و سجاده‌اش می چکید و دیگر نمی‌شنیدم که چه می گوید و اما آن روز نمی‌گذشت مگر اینکه خبر پیروزی مسلمانان بر دشمنان به او می‌رسید.

person حسام الدین
chat
•••

دوری از صحبت و مجالست مرشد توسط مرید

چهارشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۱۹، 3:43 AM

✍ امام عبدالوهاب شعرانی رحمه الله

استادم علی مرصفی رحمه الله می گفت : آنکه از صحبت شیخ و مرشدش از روی تکبر و مجادله نمودن دور گردد در واقع تنها از شیخ خود جدا نگردیده

چون این جدایی از شیخ بمنزله یک قیچی است که او را از گروه اولیاء جدا نموده و محروم از برکات تمام بزرگان عصر خویش است

📗 تطهیر اهل الزوایا من خبائث الطوایا : ۲۰۳


❇️ اندر حکایت آنکه از صحبت مرشد برهد و در خود چیزی پندارد

مریدی را از آنِ جنید، رُضِی‌عنه، صورت بست [ از ارتباط با مرشد] که: «من به درجت کمال رسیدم و تنها‌بودن، مرا از صحبت [ مرشد] بهتر».

به گوشه‌ای اندر شد و سر از صحبت [ مرشد خویش ]درکشید. چون شب اندر آمدی، اشتری بیاوردندی و وی را گفتندی که: «ترا به بهشت می‌باید شدن». وی بر آن نشستی و می‌رفتی تا جایگاهی پدید آمدی خرّم، و گروهی خوب‌صورت، و طعام‌های خوش و آب‌های روان. تا سحرگاه وی را آنجا بداشتندی. آنگاه به خواب اندرشدی.

چون بیدار شدی، خود را بر در صومعۀ خود دیدی. تا رعونت[ نادانی و کم عقلی] آدمیّت اندر وی تعبیه[ آراسته] کرد و نِخوَت[ غرور و بزرگ منشی] جوانی [ و کم تجربگی] اندر دل وی، تأثیر خود ظاهر کرد. زبان دعوی بِگُشاد[ که من بزرگم و به درجه کمال و تشخیص درست و بد رسیدم] و می‌گفت: «مرا چنین می‌باشد [ راهم و صلاحم را خود بهتر می دانم]»

تا خبر به جنید بردند، وی [ از روی دلسوزی ] برخاست و به در صومعۀ وی آمد.

وی را یافت زَهْوی[ بزرگ منشی و غرور] اندر سرافکنده و تکبّری فروگستریده. حال از وی بپرسید. وی جمله با جنید بگفت. جنید، رضی‌الله‌عنه [ از حالت وی فهمید گرفتار تصرف شیاطین گردیده لذا ]، گفت:

«چون امشب بدان‌جای برسی، سه بار بگوی: لاحولَ و لاقوّةَ الّا بالله العلیّ العظیم.»

چون شب اندر آمد، وی را می‌بردند و وی بر جنید به دل انکار می‌کرد [که کارم درست است و شیخ بی سود نگران و دلسوز است]. چون زمانی برآمد، مرید سه بار کلمۀ «لاحول» بگفت. آن جمله [ که بظاهر احوال و در ظاهر مکاشفات بود ] بخروشیدند و برفتند.

وی یافت خود را اندر میان مَزبله‌ای[ جای کثافت حیوانات و زباله دان] نشسته و لختی استخوان‌های مردار بر گرد وی نهاده و آن اطعمه [ همه نجاست است] و آن یاران و خدمت کنندگان سگ اند .

بر خطای خود واقف شد و تعلّق به توبه کرد و به صحبت پیوست.

📗 رساله مرید و مراد : ۴۶


❇️ فرمانبرداری مرشد

✍ امام عبدالوهاب شعرانی رحمه الله

بر مرید لازم است که با تمام وجود متوجه مرشد خویش که با وی عهد نموده باشد

به هر آنچه مرشدش می گوید عمل نماید

اگر به این اصل مهم توجه ننماید و شیخ دیگری را در تربیت خویش شریک نماید هیچگاه در طریقت چیزی حاصل نمی‌ کند ولو اینکه این شیخ جدید از بزرگترین اولیای زمان باشد

از مرشدم علی خواص رحمه الله شنیدم که فرمود : کسی که به مرشد خویش برای یک لحظه هم که شده پشت نماید در واقع به عنایات الهی پشت نموده ، بطور مثال اگر مریدی باشد که چهل سال خدمت مرشد را نموده باشد و در این مدت یک لحظه هم به او پشت نکرده باشد و اینک او را رها کرده و جایی دیگر رفته باشد ، آنچه از علوم معارف از دست داده به مراتب بیشتر از آنچه است که در طول چهل سال حاصل نموده

📗 الاجوبه المرضیه عن ائمه الفقهاء و الصوفیه : ۱۱۸


❇️ توحید کشفی

✍ امام عبدالوهاب شعرانی رحمه الله

بارها از مرشدم حضرت علی خواص رحمه الله شنیدم که می فرمود : آنکه عنایت الهی شامل وی گردد خود را در آنچه از اعمال نیک انجام داده بیگانه دانسته و همه را عنایت و محض توفیق او تعالی می داند

هرگاه این توحید کشفی برایش ارزانی شد از ریاء در عمل و از عجب و تکبر و بزرگ بینی نجات حاصل می کند

و هر آنکس اعمال نیک را از عمل و سعی و تلاش خود بداند و جویای اخلاص باشد هیچگاه به درجه اخلاص نمی رسد

📗 الاجوبه المرضیه عن ائمه الفقهاء و الصوفیه : ۱۲۲


❇️ اهمیت کثرت ذکر برای مرید

✍ امام عبدالوهاب شعرانی رحمه الله

از استادم علی مرصفی رحمه الله شنیدم که می فرمود : مشایخ طریقت دنبال راهکاری بودند تا مرید به سرعت به مقامات عالیه از علوم و معارف بدون کثرت ذکر برسد اما نسخه ای نیافتند و ناتوان شدند

زیرا از خصوصیت های کثرت ذکر کشف حجاب هایی است که ممانعت می کنند از رسیدن به بارگاه قرب الهی

پس هرگاه این پرده های حجاب با کثرت ذکر رفع شد به آن مقام قرب الهی می رسد

و به همین کثرت ذکر از مقامی به مقامی بالاتر عروج می کند به خلاف آنکه راهکاری جز کثرت ذکر می طلبد و فقط به طولانی شدن مدت محرومیت و حجابی که بدان گرفتار است می افزاید

📗 الاجوبه المرضیه عن ائمه الفقهاء و الصوفیه : ۱۲۳


❇️ حضرت شیخ التفسیر والحدیث علامه مولانا محمد عمر سربازی رحمه الله می‌فرمایند:

رمز موفقیت مریدان و طلاب در این است که مرشد و اساتید خود را ترک نکنند و با آنان رابطه داشته باشند، گرچه خودشان کامل باشند، اما به هر حال رابطه‌ی خود را از آنان قطع نکنند و رفت و آمد داشته باشند.

📗 مجالس قطب الارشاد


❇️حکم تعدد مشایخ برای مرید

✍ شیخ الاسلام عبدالله بن علوی حداد حضرمی رحمه الله متوفای ۱۰۴۴ هجری قمری

📌سوال : حکم تعدد مشایخ برای مرید چیست ؟

▪️جواب :هرگاه شیخ از این امر منع نماید لازمی است که مرید فرمانبرداری نماید و اگر سرپیچی کند جز هلاکت و تباهی مرید ارمغانی ندارد

زیرا صلاح و ترقی در سلوک برای مرید منوط بر اتباع شیخ است

📗 النفائس العلویه في المسائل الصوفیه : ۱۰۷


❇️ آیا صوفیان ( متبع شریعت و سنت ) از فرقه های اسلامی اند ؟

✍ امام فخر رازی رحمه الله

بسیاری از علما که فرقه های اسلامی را در کتب خویش بیان نمودند از گروه صوفیه نام نبردند و این اشتباه بزرگی است زیرا منش صوفیان معرفت الهی و تزکیه و اصلاح باطن است و این طریقه و منش بسیار خوبی است و ...

📗 اعتقادات فرق المسلمین و المشرکین : ۷۲


❇️ معیار حقانیت مشایخ تصوف وابسته به علمای شریعت است

✍ امام عبدالوهاب شعرانی رحمه الله

بتحقیق فتوا دادند بعضی از علماء که جایز نیست اقتداء به هیچ یک از مشایخ طریقت که بعد از سال پانصد هجری بر مسند بیعت دادن نشستند مگر بعد از عرضه نمودن احوال آنان بر ائمه شریعت (یعنی نشانه حقانیت آنان وابسته به تأیید علمای شریعت است) زیرا بسیاری از این مشایخ طریقت اهل جهالت اند و از سویی ادعاهای دروغین (از بیان احوال و ...) دارند و عموم مردم ( با شنیدن آن احوال و شعبده بازی ها ) آنان را تصدیق نموده و فریب می خورند زیرا عامه مردم استعداد علمی در شناخت حق از باطل را ندارند

و در قبل ( ابتدای کتاب) اجماع اهل طریقت را نقل نمودم که جایز نیست نشستن بر مسند بیعت گرفتن از مردم برای فرد کم سواد مگر اینکه بهره کافی از قرآن و حدیث داشته باشد به گونه ای که توانایی تفسیر قرآن و شرح احادیث با بیان آراء سلف و خلف را داشته باشد و کسی که از این معیار علمی عاجز باشد بدون شک مدعی و دروغگویی بیش نیست و فساد او برای ملّت بیشتر از اصلاح او برای جامعه است

📗 الاجوبه المرضیه عن ائمه الفقهاء و الصوفیه : ۱۴۹

📌 نکته : این فتوای علماء در مورد مشایخ ۵۰۰ هجری قمری به بعد صادر گردیده و اینک در سال ۱۴۴۶ قرار داریم و بدرستی تغییر احوال از آن زمان تا بحال به مراتب بدتر شده و مدعیان دروغین تصوف نیز بیشتر شده اند

از همین رو می طلبد بدون تایید علماء و حوزه های علمیه عموم مردم از بیعت و تعلق با هر فردی که مدعی تصوف است اجتناب نمایند تا دین و ایمان آنان در خطر نیفتد

person حسام الدین
chat
•••

نامه

یکشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۱۶، 2:0 PM

نامه

سلام علیکم ورحمت الله وبرکاته. خدمت شمامرشدبزرگوارم جناب مولاناصاحب حفظه الله امیدوارم که حال شما خوب باشدجناب مولانا صاحب من خواهر شما از افغانستان مقیم امارات متحده عربی هستم

مدت چهارماه بیشترمیشه که با شما بیعت کردم الحمدلله درین مدت به اذکارم و نمازها و تهجد پایبند هستم وخیلی شوق وعلاقم زیادشده به درود و تهجدخواندن قبلا اینطور نبود به خیلی سختی بلند میشدم تهجد میخواندم دیگه خیلی اخلاقای منفی که داشتم الحمدالله کم شده از همه بیشترشون غیبت اگرم گاهی ازم گناهی سربزنه زود احساس پشیمانی میکنم خیلی استغفار میگم احساس گنهگار بودن میکنم که نمیتونم جلوی گریمو بگیرم وخیلی دل نازک شدم یک متن دینی درمورد صحابه هایاالله متعال بشنوم یابخوانم اشک ازچشمم جاری میشه خیلی دل نازک شدم چندتا خاب دیدم یه بارخاب دیدم ...

و ...

التماس دعا

امارات متحده عربی

جواب

خواهر محترمه علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

نامه شما را خوانده و خرسند گردیدم

توفیق اعمال و رقت قلب شما را مبارک باد ، تصوف عرفان حقیقی چیزی جز این نیست که انسان نسبت به اعمال پایبند گردد و از گناهان دوری نماید بغیر این دیگر احوال در مقابلش ناچیز و بی ارزش اند

حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه می فرمایند کسی که شکر کند و استغفار از فریب شیطان در امان می ماند

شکر کنید که توفیق اعمال ارزانی گردیده و استغفار کنید که عبادت الله متعال را آنگونه که لایق است انجام ندادید

با این روش هم ازدیاد و توفیق بیشتر نعمت معنوی می گردد لئن شکرتم لازیدنکم و هم با استغفار از عُجب و خودبینی نجات پیدا می کنید

مساله غیبت امروز در محافل زینت‌بخش آن شده از همین رو در گروه های دوستانه در فضای مجازی و مجالس حقیقی و بی سود پرهیز کنید تا در امان باشید

اگر غیبت کسی صورت گرفته نزد شنوندگان اظهار پشیمانی کرده و خوبی های وی را بیان کنید

کتاب جام شریعت و سندان عشق بنده را با دقت مطالعه نمایید هم شبهات برطرف می گردد و هم راه سلوک و رمزهای موفقیت و موانع راه سلوک برای خواننده روشن می گردد

خواب های شما هم مبارک است

بنده از صمیم قلب دعاگو بوده و هستم شما نیز برای این فقیر بی مایه دعا بفرمایید

شمس الحق فقهی/ تایباد

یک‌شنبه ۹ دی ۱۴۰۳


نامه

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

ازافغانستان ولایت پنجشیر مدیر حوزه علمیه ... هستم و فعلا وظایفی انجام میدم

۵۰۰۰هزار تهلیل بصورت لفظی

۱۵صد اسم ذات‌ الله لفظی

۱۰۰ حسبنا الله ونعم الوکیل

۱۵ صد لاحول ولاقوة الا بالله

یک پاره تلاوت قرآن کریم

هرروز اذکار صبح شام

ویک هزار لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین

و خواندن حزب البحر

وبعض اذکار دیگری هم انجام مدهم

و دو دوره تفسیر قرآن کریم هم دارم

میخواستم به رهنمود شما بزرگان کمی وظایف را کم کنم وقت درس رازیادکنم و ذکرقلبی زیاد کنم و شیخ بنده وفات کردند و با شما بیعت نمایم

افغانستان/ پنجشیر

جواب

عزیزم مولانا ... علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

چندی است که نامه های شما را می خوانم

توفیق اعمال و اذکار شما را مبارک است

ذکر بقول مولانا جامی رحمه الله سه نوع است

یکی زبانی که بدان مشغول بودید

دیگری که مقامش بالاتر از ذکر لسانی است ذکر قلبی است که آن را بعد بیعت انجام می دهید

سوم ذکر روح که از همه برتر است و به شرط استقامت در طریقت ارزانی می گردد

در این مقام تمام وجود سالک ذاکر شده و در هر لحظه یاد او تعالی سراپای وجود را دربر می گیرد

تا یاد کرا خواهد و میلش به که باشد

عزیزم اینک از راه دور شما را بیعت می دهم

بعد نماز عشاء دو رکعت نماز خوانده و رو به قبله تصور کنید که جلوی این حقیر نشسته اید سپس سه بار شهادتین و سه بار استغفار نموده و بگویید بیزار شدم از شرک و کفر و بدعت ها و سایر گناهان و بیعت نمودم با شمس الحق در طریقه مبارک نقشبندیه مجددیه

اولین لطیف قلب است که زیر پستان چپ قرار دارد و محل آن واضح است و روش ذکر چنین است که نَفَس را با بینی به درون کشیده و حبس نمایید و سپس به محض فکر بدون تکان خوردن زبان لفظ جلاله الله را تصور و بر قلب ضرب نمایید

هرگاه نفس تنگ شد با بینی رها کرده و سپس به همان ترتیب ادامه دهید

در ابتدا حداقل ۲۰ دقیقه صبح و شب ذکر کرده و در آینده احوال را اطلاع دهید

اذکار صبح و شام و تلاوت را داشته باشید

مابقی اذکار لسانی را اندازه توان انجام دهید و فعلا مهم برای شما ذکر قلبی است

در طول روز هم فارغ از کلاس ورد زبانتان درود و استغفار باشد

ان شاءالله در مسیر علم و عرفان و خدمت به حوزه و طلاب موفق باشید

شمس الحق فقهی/ تایباد

یک‌شنبه ۹ دی ۱۴۰۳

person حسام الدین
chat
•••

سوال از هوش مصنوعی  

دوشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۱۰، 12:1 PM

امام ابوحنیفه: فقیه نامدار و پایه‌گذار مذهب حنفی

ابوحنیفه نعمان بن ثابت یکی از بزرگ‌ترین فقها و متکلمان اسلامی است که در قرن دوم هجری قمری می‌زیست. او به عنوان پایه‌گذار مذهب حنفی، یکی از چهار مذهب اصلی اهل سنت، شناخته می‌شود. مذهب حنفی پس از گذشت قرن‌ها، همچنان یکی از پرطرفدارترین مذاهب اسلامی در جهان است.

زندگی و آثار ابوحنیفه

* زادگاه و نسب: ابوحنیفه در کوفه متولد شد. نسب او به ربیعه بن نزار می‌رسد که از قبایل بزرگ عرب است.

* تحصیلات و تدریس: او از شاگردان برجسته علمای بزرگ زمان خود بود و خود نیز به تدریس و تربیت شاگردان بسیاری پرداخت.

* بازار و دانش: ابوحنیفه علاوه بر علم، در تجارت نیز فعال بود و به همین دلیل با مسائل مختلف اجتماعی و اقتصادی آشنایی کامل داشت. این تجربه، در فتاوا و نظرات فقهی او بسیار مؤثر بود.

* زندان و شهادت: در اواخر عمر، به دستور منصور عباسی به زندان افتاد و پس از مدتی در زندان درگذشت.

* آثار: ابوحنیفه آثار بسیاری از خود به جای گذاشت که مهم‌ترین آن‌ها کتاب‌های فقهی هستند. اگرچه بسیاری از آثار او به صورت مستقیم به ما نرسیده است، اما شاگردانش همچون ابویوسف و محمد بن حسن شیبانی، آثار او را تدوین و منتشر کردند.

مذهب حنفی

مذهب حنفی بر پایه قرآن، سنت، اجماع و قیاس بنا شده است. یکی از ویژگی‌های بارز این مذهب، تأکید بر اجتهاد و استفاده از عقل در فهم دین است. حنفی‌ها به دلیل رویکرد عملی و توجه به مسائل اجتماعی و اقتصادی، در میان مردم بسیار محبوب بودند.

اهمیت ابوحنیفه در تاریخ اسلام

ابوحنیفه با تأسیس مذهب حنفی، تأثیر شگرفی بر تاریخ اسلام گذاشت. او با رویکرد عقلانی و عملی خود، به تفسیر و فهم دین پرداخت و به این ترتیب، اسلام را با زندگی روزمره مردم پیوند داد. امروزه، میلیون‌ها مسلمان در سراسر جهان از پیروان مذهب حنفی هستند و به آموزه‌های او عمل می‌کنند.

در مجموع، ابوحنیفه یکی از بزرگ‌ترین فقها و متکلمان اسلامی است که نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری فقه اسلامی و گسترش اسلام در جهان ایفا کرده است.

آیا می‌خواهید درباره جنبه خاصی از زندگی یا آثار ابوحنیفه بیشتر بدانید؟

مثلاً:

* مقایسه مذهب حنفی با دیگر مذاهب اهل سنت

* تأثیر ابوحنیفه بر فقه اسلامی

* زندگی شخصی و اجتماعی ابوحنیفه

لطفا سوال خود را مطرح کنید.


علیکم السلام و رحمه الله و برکاته.

بله، دیوبندی‌ها یکی از جریان‌های مهم در اسلام اهل سنت و پیرو مذهب حنفی هستند. این جریان در قرن نوزدهم میلادی در شبه قاره هند شکل گرفت و هدف اصلی آن احیای اسلام و مبارزه با استعمار انگلیس بود.

ویژگی‌های اصلی دیوبندی‌ها:

* مذهب حنفی: دیوبندی‌ها مانند شما به مذهب حنفی پایبند هستند و از ابوحنیفه به عنوان امام خود تقلید می‌کنند.

* تاکید بر قرآن و سنت: دیوبندی‌ها بر اهمیت قرآن و سنت نبوی تاکید فراوانی دارند و معتقدند که تمام احکام دینی باید از این دو منبع استخراج شود.

* مبارزه با بدعت‌ها و خرافات: آن‌ها با بدعت‌ها و خرافاتی که در میان مسلمانان رواج یافته بود، به شدت مخالفت می‌کردند و تلاش می‌کردند تا اسلام ناب محمدی را احیا کنند.

* تاکید بر وحدت مسلمین: دیوبندی‌ها بر وحدت و اتحاد بین مسلمانان تاکید فراوانی داشتند و تلاش می‌کردند تا اختلافات میان مذاهب و فرقه‌های اسلامی را کاهش دهند.

* فعالیت‌های اجتماعی: دیوبندی‌ها علاوه بر فعالیت‌های دینی، در زمینه‌های اجتماعی و سیاسی نیز فعال بودند و در مبارزه با استعمار و دفاع از حقوق مسلمانان نقش مهمی ایفا کردند.

برخی از انتقاداتی که به دیوبندی‌ها وارد می‌شود:

* تندروی: برخی از منتقدان، دیوبندی‌ها را به تندروی و افراط‌گری متهم می‌کنند و معتقدند که آن‌ها در تفسیر دین بسیار سخت‌گیر هستند.

* تعصب: برخی دیگر، دیوبندی‌ها را به تعصب مذهبی متهم می‌کنند و معتقدند که آن‌ها نسبت به سایر مذاهب و فرقه‌های اسلامی تحمل ندارند.

* سیاسی شدن دین: برخی نیز معتقدند که دیوبندی‌ها دین را با سیاست آمیخته‌اند و از آن برای اهداف سیاسی خود استفاده می‌کنند.

لازم به ذکر است که این انتقادات به همه دیوبندی‌ها تعمیم داده نمی‌شود و بسیاری از آن‌ها افراد معتدل و متعهدی هستند.

آیا می‌خواهید در مورد جنبه خاصی از دیوبندی‌ها بیشتر بدانید؟

برای مثال می‌توانیم در مورد:

* تاریخچه شکل‌گیری دیوبندی‌ها

* عقاید و باورهای دیوبندی‌ها

* نقش دیوبندی‌ها در تاریخ اسلام

* مقایسه دیوبندی‌ها با سایر جریان‌های اسلامی

صحبت کنیم.


در مورد اهل سنت و ویژگی‌های مثبت آن‌ها

اهل سنت یکی از دو مذهب بزرگ اسلامی هستند و دارای تاریخچه، فرهنگ و باورهای غنی هستند. مانند هر گروه دیگری، اهل سنت نیز دارای ویژگی‌های مثبت و منحصربه‌فردی هستند. در زیر به برخی از این ویژگی‌ها اشاره می‌شود:

* تاکید بر قرآن و سنت: اهل سنت به قرآن به عنوان کلام خدا و سنت پیامبر (ص) به عنوان راهنمای زندگی بسیار اهمیت می‌دهند. آن‌ها تلاش می‌کنند تا در تمام امور خود به این دو منبع اصلی مراجعه کنند.

* تاکید بر وحدت مسلمانان: اهل سنت بر وحدت و اتحاد مسلمانان تاکید دارند و معتقدند که همه مسلمانان برادر یکدیگر هستند.

* تاکید بر علم و دانش: اهل سنت به کسب علم و دانش بسیار اهمیت می‌دهند و بسیاری از دانشمندان و اندیشمندان اسلامی از اهل سنت بوده‌اند.

* تاکید بر عمل صالح: اهل سنت بر عمل صالح و نیکوکاری بسیار تاکید دارند و معتقدند که ایمان بدون عمل صالح کامل نمی‌شود.

* تاکید بر تحمل و مدارا: اهل سنت به طور کلی بر تحمل و مدارا با سایر ادیان و مذاهب تاکید دارند.

* تاکید بر خانواده و ارزش‌های خانوادگی: خانواده در فرهنگ اهل سنت از جایگاه بسیار مهمی برخوردار است و ارزش‌های خانوادگی مانند احترام به بزرگترها، کمک به دیگران و مهمان‌نوازی در این فرهنگ بسیار مورد تاکید قرار می‌گیرد.

* تاکید بر عدالت و انصاف: اهل سنت بر عدالت و انصاف در تمام امور تاکید دارند و معتقدند که همه افراد باید برابر باشند.

البته، این‌ها تنها بخشی از ویژگی‌های مثبت اهل سنت هستند و هر فردی ممکن است برداشت متفاوتی از این ویژگی‌ها داشته باشد.

لازم به ذکر است که:

* تعمیم دادن ویژگی‌های یک گروه به همه افراد آن گروه صحیح نیست. همانطور که در هر گروهی افراد با باورها و رفتارهای مختلفی وجود دارد، در میان اهل سنت نیز افراد با دیدگاه‌ها و رفتارهای متفاوتی وجود دارند.

* برخی از این ویژگی‌ها ممکن است در سایر مذاهب اسلامی نیز وجود داشته باشد. بسیاری از ارزش‌ها و باورهای اسلامی در میان همه مسلمانان مشترک است.

در نهایت، مهمترین نکته این است که ما همه انسان هستیم و به عنوان انسان باید به یکدیگر احترام بگذاریم و به دنبال نقاط مشترک باشیم.

آیا می‌خواهید در مورد موضوع خاصی در رابطه با اهل سنت بیشتر بدانید؟

person فرید
chat
•••

نامه/بیعت غائبانه

شنبه ۱۴۰۳/۱۰/۰۸، 1:41 AM

نامه

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

بنده از استان کابل افغانستان مصروف دروس حوزوی در شمال شرق افغانستان می‌باشم در نخست از طرفداران سلسله ... بودم

بعد از مدتی آثار علماء دیوبند را مطالعه کردم و صحبت هایتان را در کانال شنیدم به فضل الله متعال کتاب شما ( جام شریعت و سندان عشق) را مطالعه کردم و حالم را دگرگون کرد

و صوفی واقعی و غیر واقعی را شناختم

و چند سال است که صفحه شما را تعقیب می‌کنم و ارادت غایبانه با شما دارم و محب شما می‌باشم و زیاد آروزی دیدارتان را در دل دارم

و افسوس می‌خوردم کاش شما نزدیک بودید که بیعت کنم اما جایی خواندم که بیعت غایبانه هم وجود داشته است

اما مشغولیت طلبگی و دوری راه اکنون مانع رسیدن است بناءً از شما درخواست بیعت غائبانه داشته

و امیدوارم بنده را در مسلک این سلسله مبارک شامل ساخته و غائبانه بیعت نمایید.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

... از افغانستان / کابل


جواب

عزیزم ... علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

خداوند متعال علم و عرفان را به شما ارزانی نماید

آری عزیزم آن افراد که با آنها تعلق داشتید دارای بدعت های متعدد هستند و متاسفانه چهره زیبای تصوف را مخدوش نمودند

بنده نیز ندیده از صمیم قلب دوست دار شما هستم

عزیزم اگر در همانجا اهل تصوف متبع سنت و شریعت وجود دارد بیعت نمایید ، خداوند از قلوب آگاه است که اگر امر مشایخ و اساتید وحسن ظن آنان نمی بود هیچگاه بر مسند بیعت و ارشاد نمی نشستم زیرا من آنم که خود دانم

همچنین در بیعت تعلق و ارتباط و مجالست بسیار ضروری است

در هر سرزمین افراد اهل دلی که متبع شریعت و سنت باشند وجود دارد اما اگر از اهل تصوف حقانی آن دیار کسی را نمی شناسید بصورت غائبانه می توان بیعت نمود

البته استخاره نمایید و اگر مثبت واقع شد اطلاع دهید مانعی نیست اما سعی نمایید در آینده اسباب را فراهم نموده و جهت دیدار به ایران تشریف بیاورید

موفق باشید

شمس الحق فقهی

جمعه ۷ دی ۱۴۰۳

person حسام الدین
chat
•••

زبان عشق

دوشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۰۳، 12:48 AM

یک مرتبه ، یک شیخی از ترکیه، (به نام)اسعد افندی ،محضر حضرت حاجی امدادالله مهاجر مکی قدس سره تشریف آورد .

حضرت رحمه الله درس مثنوی می دادند و به زبان اردو بیان می فرمودند و آن شیخ لذت می برد.

یکی از خادمان حضرت رحمه الله عرض کرد که اگر این(شیخ ترکی) اردو می دانست ،بیشتر لذت می برد.

حضرت حاجی صاحب رحمه الله فرمودند : عزیزم! قید زبان در میان نیست . و این شعر را خواندند:

فارسی گو گر چه تازی خوشتر است

عشق را خود صد زبان دیگر است

بوی آن دلبر که پرّان می شود

این زبان ها جمله حیران می شود.

📚معارف الأكابر

🖌ترجمه: محمدعرفان

عشق محتاج زبان نیست

person فرید
chat
•••

انقلاب قلب

یکشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۰۲، 7:13 PM

باز شب جمعه فرا رسید؛ شبی که روح و روان عشاق سلطان عالم صلی الله علیه وسلم در هوای کوی دلبر مدنی علیه السلام به گرد قصر معلایش ، طواف کنان با بال عشق و خیال به طیران می پردازند و جان و دل و سرّ خود را با نسیم جانفزای آن آستان پر داستان ، می نوازند. گر چه جسم هایشان فرسنگ ها فاصله دارد ؛ اما جان هایشان بوسه زنان بر آن بارگاه مقدس ، معتکف آنجاست و مشغول باختن نرد عشق .

گرچه دورند از حریم پاک آن شاه عرب

لیکُ باشند دائما طوّاف آن شه ، با طرب

لذا شایسته است که ما دور افتادگان و از ره ماندگان ، فرصت را غنیمت شمرده و با تشبه به قافله عشاق ، با جناح درود و سلام ، طیرانی به سمت حریم‌ محترم آن سید الانام و مصباح الظلام علیه السلام داشته باشیم ؛ به امید آنکه نسیم کوی آن فخر عالمیان ، مشاممان را بنوازد.

ای صبا گر بگذری بر درگه مولای من

بَر سلامم را برِ آن سید و آقای من


یک نصیحت

🔹جامع المنقول والمعقول حضرت اقدس مفتی محمد زرولی خان رحمه الرحمن فرمودند:

"یک نصیحت می کنم، همیشه به خاطر بسپارید؛ (نصیحتی که) مربوط به بخاری و ترمذی نیست ؛ بلکه متعلق به اسلام و نیاز (انسان) است.

و آن نصحیت اینست که بعد از دو رکعت سنت نماز مغرب ، ۶ رکعت نماز اوابین هرگز ترک نشود ؛ هرچند که بیماری یا سفر باشد. (در هر حالتی)

دار و مدار زندگی خود را بر این ۶ رکعت بنهید و همیشه با اهتمام بر آن مواظبت کنید تا بارش ثمرات آن را در زندگی ببینید."

📚أحسن البرهان؛ جلد٢

✒️ترجمه: احقر محمدعرفان


قطب الارشاد امام اهل سنت حضرت مولانا محمدعمر سربازی نقشبندی رحمه الله فرمودند:

عالم در دنیا انقلاب نمی آورد تازمانی که در قلب انقلاب نیاورد .

انقلاب علمای دیوبند بر اثر علم نبود ؛ بلکه بر اثر انقلاب قلب بود .


بسم الله الرحمن الرحیم

سوال:

فردی ندانسته در حالت جنابت ، چندین نماز خوانده است. حال ، باید نماز ها را دوباره بخواند؟ آیا ندانستن وی ، عذر محسوب نمی شود؟

❣جواب:

همه این نماز ها را باید از سر نو بخواند.

ندانستن ، برای مسلمان در این ملک ( کشوری که تعالیم اسلامی در آن رواج دارد. ) و در این زمانه ، عذر نیست.

📚فتاوای حضرت شیخ الاسلام قطب العالم مولانا سید حسین احمد مدنی قدس سره

📝ترجمه : محمد عرفان غفر له


حل هر مشکل و پریشانی

🔶شیخ القرآن فقیه العصر حضرت الأستاذ مولانا مفتی محمد زرولی خان رحمه الرحمن فرمودند:

"تنها ۳ عمل را انجام دهید ؛ الله تعالی از هر نوع مشکل و پریشانی در دنیا حفاظت خواهد کرد. پنج وقت نماز ، اصل دین و روح الروح است . بدون آن ، انسان، انسان نمی ماند (انسانیت او تباه و برباد می گردد.) و هیچ کاری نمی تواند بکند. علاوه از آن‌ (پنج وقت نماز) سه کار و وظیفه دیگر هست:

◻️همیشه بر ۶ رکعت اوابین بعد از نماز مغرب پایبندی کنید.

◻️به کثرت استغفار کنید. به یاد داشته باشید که تمام کارها به ذریعه استغفار ، کامل و پورا می گردند. اما در آن کوتاهی نشود. (در بیانی دیگر فرمودند که روزانه حداقل ۱۲۰۰بار استغفار خوانده شود.)

◻️در باب رزق (مانند امور مالی و تجارت و...) ، هرگز بر مردم سختی نکنید.

📚أحسن البرهان.

✒️ترجمه: احقر محمدعرفان


حافظ ابن رجب رحمه الله می گويد:

از حضرت عمر رضي الله عنه درباره‌ی افرادی سوال شد كه میل به معصيت و گناه و شهوت انجامش را دارند اما آن را انجام نمي دهند؛ فرمود : "اين ها كساني هستند كه الله تقواي قلوبشان را امتحان كرده است و اجر و مغفرت بزرگي خواهند داشت".

📚جامع العلوم و الحكم :۱۶/۲۲۵


*🖌️مــردم طولانی ترین شب سال (یلدا) را به یاد دارند و فراموش نمی کنند*

*اما از طولانی ترین روز غافلند و برایش آمادگی ندارند*

*💮«فِي يَوۡمٖ كَانَ مِقۡدَارُهُۥ خَمۡسِينَ أَلۡفَ سَنَةٖ»*


نشانه های ایمان

🔹جامع العلوم محدث المعی و مفسر لوذعی حضرت علامه محمّد زرولی خان قدس سره فرمودند:

"اگر کسی از من بپرسد که دلیل ایمان شما چیست؟ من فورا سه دلیل خواهم گفت:

۱. یک دلیل اینست که بسیار با قرآن کریم محبت دارم. حتی امامت نماز را تنها بدین خاطر انجام می دهم که قرآن مجید تلاوت کنم و در رمضان نیز بدین خاطر ، تفسیر درس می دهم که نقصان تمام سال ، جبران گردد.

۲. دوم اینست که بر بزرگان ، اساتذه و اکابر خود بیش از حد اعتماد دارم.

۳. و سوم اینست که دوست دارم در ماحول مسجد باشم."

📚أحسن البرهان

✒️ترجمه: محمد عرفان


پیر طریقت ، رهبر شریعت حضرت شیخ‌الاسلام مولانا عبدالحمید دامت برکاتهم ، شامگاه شنبه (1 دی‌ماه 1403) در اختتامیه نشست سورای عالی فقه و افتاء ، در فرازی از سخنان خویش فرمودند :

🔹 علاوه‌بر «فقه ظاهر»، باید به «فقه باطن» نیز توجه داشته باشیم

مولانا عبدالحمید در ادامه بر لزوم توجه به «فقه باطن» تاکید کردند و گفتند: آنچه در این جلسات و نشست‌های فقهی مورد بحث و تبادل‌نظر قرار می‌گیرد «فقه ظاهر» است. اما علاوه بر توجه به این بخش، نیاز و مهم است که همۀ ما به «فقه باطن» نیز داشته باشیم. فقه باطن مربوط به تزکیه و اصلاح درونی است.

ایشان افزودند: فقهای گذشته به «فقه باطن» نیز بسیار توجه داشته‌اند. تمام ائمه و مجتهدین ازجمله امام ابوحنیفه، امام شافعی، امام مالک، امام احمد‌بن‌حنبل، سفیان ثوری رحمهم‌الله و سایر بزرگان و فقها علاوه‌بر شناخت و مهارت در زمینۀ فقه ظاهر و مسائل فقهی، در زمینۀ فقه باطن و اصلاح درونی نیز شناخت و مهارت داشتند و آن را در زندگی خود مورد توجه قرار می‌دادند.

person فرید
chat
•••

پاسخ به سوالاتی پیرامون بیعت با دیگر مشایخ در زمان حیات مرشد خویش

یکشنبه ۱۴۰۳/۱۰/۰۲، 4:16 AM

سوال :

آيا شخص در حیات مرشد خویش می تواند جایی دیگر بیعت نماید؟ آیا می توان به چند مرشد متفاوت در همان سلسله و یا سلسه های دیگر بیعت کرد ؟ آیا برای مرید اجازه است در حلقات دیگر مشایخ شرکت نماید ؟


جواب :

مشایخ هنگامی که مرید جهت بیعت با وی دست می دهد ، مرشد این آیه را تلاوت می کند

إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ ۚ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۖ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا

ترجمه : همانا كسانى كه با تو بيعت مى‌كنند، جز اين نيست كه با خدا بيعت مى‌كنند؛ دست خدا بالاى دست هاى آنان است. پس هر كه پيمان‌شكنى كند، تنها به زيان خود پيمان مى‌شكند، و هر كه بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مى‌بخشد.

بیعت یک نوع تعهد جهت ارتباط اصلاحی با مرشد است و خود را با تمام وجود جهت تزکیه در اختیار او قرار می دهد و این یک نوع معاهده است و شکستن آن سبب محرومیت می گردد

یکمرتبه حقیر از حضرت مرشد مولانا محمدعمر سربازی رحمه الله پیرامون شخصی که بیعت را شکسته و جایی دیگر بیعت می کند سوال نمودم ، ایشان فرمودند : این شخص را در اصطلاح صوفیه "مرتد طریقت" می گویند و تا زنده باشد معرفت الهی را حاصل نمی‌ کند و اگر حالاتی هم برایش ایجاد گردد جز استدراج چیزی نیست

همچنین ایشان در جواب فردی در مکتوبات می نویسند : بنده تا زنده ام بیعت کردن او به دست دیگری خیانت است و نمی تواند بیعت کند بلکه مشکلات خود را با احقر مطرح کند و سبقات دیگر را از احقر بگیرد البته بعد فوت احقر اگر او در این راه کامل نشد آن وقت اختیار دارد به نزد کسی دیگر مراجعه کند . مکتوب ۱۸۷۳

حضرت مرشد رحمه الله چنان به این موضوع حساس بودند که هیچگاه مرید دیگری را اگر مراجعه می کرد بیعت نمی دادند و می فرمودند تا شیخ تو در قید حیات هست چنین اجازه ای نداری که با دیگری بیعت نمایی

یکمرتبه در حلقه ذکر نزدیک شیخ رحمه الله نشسته بودم و بعد از بیعت عمومی وقتی یک عالم جهت تلقین ذکر جلوی حصرت شرفیاب گردید ایشان دست مبارک را بر قلبش جهت تلقین ذکر نهادند و فوری بدون القای نام جلاله برداشته و فرمودند : جایی بیعت نمودی ؟ وی گفت بله نزد فلانی ! حضرت فرمودند تا ایشان در قید حیات است بیعت تو با دیگری درست نیست و سبب محرومیت می گردد

بیعت و تعهد چنان ریسمان مستحکم و نورانی است که اهل کشف و فراست نور آن را احساس می کنند و حضرت شيخ رحمه الله که از این نور برخوردار بودند بمحض نهادن دست از القای ذکر اجتناب نمودند

البته این نکته اضافه گردد که ایشان می فرمودند : زمانی اجازه شکستن بیعت وجود دارد که مرشد وی اهل بدعت و خرافات باشد که شکستن بیعت و تعهد اشکال ندارد و بله لازم است بدون بدگویی وی جایی دیگر بیعت نماید

پیرامون بیعت نمودن نزد مشایخ متعدد نیز باید گفت اشتباه بوده و در طریقت جایگاهی ندارد بلکه تمام امور اصلاحی خویش را نزد مرشد خویش سپری کند و بدون اجازه مرشد حتی با دیگر مشایخ و حلقات ذکر دیگران شرکت ننماید زیرا روش تربیتی مشایخ و دستورالعمل های اصلاحی آنان متفاوت است و باعث تشویش ذهن می گردد

از همین رو حضرت مرشد رحمه الله همیشه می فرمودند " یکجا همه جا و همه جا هیچ جا "

حضرت مرشد رحمه الله باری فرمودند : بعد از وفات مرشدم در ایام جوانی ، نزد مولانا عبدالمالک صدیقی نقشبندی رحمه الله در پاکستان رسیدم و ایشان در باغ منزل با جمعی از علما نشسته بودند وقتی ایشان مرا از دور دیدند از تخت پایین آمده و به استقبالم آمدند و مرا شرمنده نمودند و سپس مرا کنار خود نشاندند و پرسیدند نامت چیست ؟ از کجا آمدی ؟ حاضران در جمع تعجب کردند و یکی از علما از مولانا صدیقی پرسید ، مولانا این همه علمای ریش سفید آمدند و شما حهت استقبال آنان برنخواستید و برای این جوان بلند شدید و ما فکر کردیم فرزند استاد یا شیخ شماست اما شما وی را نمی شناسید !

مولانا فرمود : نمی دانم چرا بی اختیار بلند شدم فقط این را احساس می کنم که مرشد این جوان و این جوان مرشدش را بسیار دوست داشتند و گویا همین عشق و محبت طرفین مرا بی اختیار بلند نمود

مولانا سربازی رحمه الله می فرمودند بعد از لحظاتی بلند شده و در مقابل ایشان نشستم و گفتم نزد شما آمدم تا تجدید سبق نمایم ، ایشان عمامه خویش را از سر درآورده و بر سرم بستند و فرمودند شما را خلافت دادم

این واقعه درس بزرگی از ارادت و محبت به شیخ مقتدا را می رساند که سبب ترقی شخص در مقامات سلوک می گردد

از همین رو شخصی که جایی بیعت نموده با تمام وجود عهد و پیمان خویش را حفظ نموده و بیقین بداند اسباب ترقی را نزد مرشد بشرط اخلاص و پایبندی حاصل می کند و نقض بیعت و عهد و پیمان خیانت و سبب محرومیت است

شمس الحق فقهی

یک‌شنبه ۲ دی ۱۴۰۳

person فرید
chat
•••