تـــصـــوف و عـــرفـــان

(تــزکــیــه و احــســان)

نامه/حالات غیراختیاری وجد و تپش در محل لطیفه قلب

نامه

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

حالاتی که برای بنده در چند هفته گذشته رخ داده به ترتیب خدمت شما بزرگوار ارائه میکنم.

- تپش ها و لرزش هایی در محل لطیفه قلب احساس میکنم.

- زیاد که ذکر میکنم تمام بدنم از کنترل خارج میشه و به اختیار قلب درمیاد یعنی نام الله رو که روی قلب ضرب میکنم به همان صورت که کمی تکان میخورم و دولا میشم متصل بعدش که ذکر رو قطع هم میکنم بدنم غیر ارادی تکان میخوره و قلبم الله میگه و زیر قلبم یک چیزی مثل توپی لرزش داره

- یک بار خانمم ساعت 2 شب از خواب که بیدار میشه من با اینکه خواب بودم صدای الله رو از سمت من می‌شنود و صبح برایم تعریف می‌کند.

- گاهی اوقات نفس که میگیرم و۳ یا ۴ بار نام الله رو روی قلب میزنم دیگه نمیتونم ادامه بدم و بدنم مثل اینکه برق بگیره میشه و بقیه نفسم از سینه با فشار از دهان خارج میشه و احساس میکنم قلبم نام الله رو میگه.

- و گاهی اوقات که چشمام بسته است رنگهای آبی بنفش و صورتی رو میبینم و کامل جلوی چشم هام به این رنگ ها در میاد و احساس خوشایندی به من دست میدهد.

- و گاهی اوقات با ذکر قلبی سمت راست قفسه سینه ام و وسط پیشانی ام لرزش ها و تپش های کمی رو احساس میکنم.

- و بعد از حلقه جمعه قبل و طی این ۲ روز حالات جدیدی پیش آمده و با ذکر کردن تمام بدنم کمی به لرزش میفته و نام الله رو چندین بار بصورت جهری و خارج از کنترل تکرار میکنم.

ببخشید که طولانی شد.


جواب

عزیزم ... علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

تپش قلب و گرمی آن از علائم جریان ذکر و امری مبارک است

شنیده شدن نام جلاله نیز از علائم بزرگ جریان ذکر در لطیف است که نیز مبارک است

حالات دیگر نیز مبارک است

مشاهده انوار و رنگ ها نیز کرشمه ای از لطائف بوده که مبارک است که با وجود مبارک بودن اما توجه و دلبستگی را نشاید که مقصود ماورای آن است و با این حالات طفلان طریقت را خشنود می کنند

حالت غیر اختیاری وجد نیز بلامانع است اما سعی بر آن باشد در حد توان کنترل گردد و اگر از توان خارج باشد حکم معذور را دارد از همین رو تا پایان این حالت سعی نمایید در خلوت ذکر کنید تا آنان که از اصل مساله ناآگاه هستند دچار غیبت و بدبینی نگردند

در جلسه بعدی اجازه تجدید سبق را دارید

موفق باشید

شمس الحق فقهی

دوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳

فرید
دوشنبه ۱۴۰۳/۰۹/۲۶
10:13 AM

مراقبه و خواب/نامه

📝السلام علیکم واجه جان جانان ، واجه جان حال شما خوب هستش خیلی دل تنگ شما هستم واجه جان عذر خواهی میکنم مزاحم وقت شریف شما شدم اما بعد

واجه جان چند مدت بیش واجه جان در مراقبه دیدم بنده فقیر و حقیر در حضور حضرت مولانا محمد عمر رحمة الله علیه بوده و ایشان این بنده حقیر را دلداری داده و بنده گریه میکردم و در اخر به بنده گفتن که بیایم پیش شما و بنده فقیر و حقیر نزد شما زانو زده بودم و شما واجه جان به بنده یک جعبه مستطیل شکل دادید که دور ان با پارچه سبز پیچیده بود نمی دانم واجه جان توهم و خیال بوده یا خیر،

و مدتی بعد در خواب دیدم همراه شما واجه جان دریک مکانی اعتکاف کرده و شما بیشتر کارها را بنده فقیر و حقیر میگفتید یا موقع سخنرانی شما به بنده میگفتید مریدان رو صدا کنم و در اخر جای خواب بنده در کنار رخت خواب شما بود

وشما موقع که خواب بودید بنده دو زانو نشسته و و محو صورت ماه شما بودم و بعد شما واجه جان به بنده گفتید لباس های سنت خود را از روی بند بردارید و بنده تعجب کرده چون لباسی همراه خود نداشتم

و درمراقبه بعد واجه جان قبل از شروع ذکر خود دعا کردم که یارب هر چه خواهی کن و بعد شروع به ذکر کرده دیدم در مکانی نشسته و ذکر میکردم که در پشت خود دیدم سمت راست بنده حضرت موسی ع وسمت چب بنده حضرت عیسی ع نشسته و هر دو دست خود را بر روی دوش بنده گذاشته و هر دو وارد بدن بنده شدن

و بعد بنده را انگار به اسمان میبردن و بعد بنده را غسل داده و روی سینه بنده ستاره حضرت داوود ع کشیده شد

و بعد از انجا خود را دیدم در پشت میز تحریر نشسته بودم بعد برای این بنده فقیر و حقیر جعبه صندوق طلایی اورده شد که درون ان یک کتاب طلایی و قلم طلایی بوده این بنده ان ها را مطالعه کرده وبه صورت ناخودگاه فقط می نوشتم و بعد خود را با کتاب و قلم وسط رود نشسته و از چهار جهت اب به این بنده فقیر و حقیر می رسید

و در اخر خود را پیش سلطان عارفین دیده که به این بنده فقیر گفتن که خشم خود را کنترل کنید بعد گردنبندی نقره که پلاک ان گردنبند مانند ستاره پنج پر و سط ان سنگ مانند شجر نام سرور دوعالم حضرت محمد ص نوشته شده بودن در گردنم انداختن

و درمراقبه بعد واجه جان ذکر لطیفه قلب را گفته که ناگهان به صورت خودکار لطیفه اخفا ذکر کرده این بنده فقیر و حقیر ناخودگاه گریه کرده و نام امت سرور دو عالم را صدا زده ،

و در خواب بعد خود را دیدم که در مکانی هستم در انجا کافران حضور داشته که ناگهان حضرت عمر (رض) همراه یک خانم کاملا باحجاب و با نقاب وارد شدن و اعلام حضور کردن و بنده خیلی خوشحال شدم از دیدن حضرت

وموقع که حضرت رفتن ان کافران دیدن که بنده شبیه ان حضرت هستم هم لباس بنده هم عمامه بعد به بنده حمله کرده و کتکم میزدن بنده دست و انگشت شهادت خود را رو به اسمان کرده و ماه را قرص کامل و پر نور میدیدم باصدای بلند کلمه لااله الا الله و الله اکبر فریاد میزدم و تکرار میکردم و حتی دردی نداشته و حتی برایم لذت بخش بود

و موقع ای که از خواب پریدم ناخودگاه میخواستم کلمه لااله الا الله فریاد بزنم اما جلو خود را گرفته و لطیفه اخفا بنده به شدت زیاد ذکر میکردن

اما بعد واجه جان جانان بنده فقیر و حقیر از چشم زخم رنج زیاد برده حتی اذکار صبحگاه و شامگاه خود را انجام داده و حتی تعداد اذکار خود را زیاد کرده اما خیلی کم تاثیر داشته

برای مثال واجه جان مادر بزرگ بنده واجه جان موقع که به نماز ایستاده زمانی که نگاه ایشان به بنده میخورد انگار سنگی به سر بنده برخورد کند یا حتی سر خود را از سجده نمی توانم بلند کنم یا اتشی در وجودم جاری میشود حتی درحال حاضر که از ایشان دور هستم اما موقع که تماس میگرن همچین احساسی پیدا کرده واجه جان حتی افکاری منفی و بد در ذهن بنده جاری میشوند که دست خود بنده نبوده و سریع شروع به توبه کردن میکنم

...از بندرعباس


✍وعلیکم السلام و رحمة الله وبرکاته.

الحمدلله خوبم.

حالات و واقعاتی که ذکر کرده اید همه نیک ومبارک اند عزیز.

خصوصا دیدن حضرت عیسی و موسی علیهما السلام و وارد شدن آن دو عزیز در بدنتان که می تواند اشاره داشته باشد که فیض دو لطیفه سر و خفی به شما کامل خواهد رسید و از مشرب این دو عزیز بهره وافر خواهید داشت.

دیدن سرورم سیدی حضرت سلطان العارفين قدس سره هم نشان از عنایت دارد.دیدن حضرت عمر رضی الله عنه بسیار مبارک است.

در هر صورت حالات شما خیر و خوبند به ذکر و فکر مشغول باشید و از دام های ابلیس لعین غافل نباشید.

تقوا و اتباع سنت به همراه عجز و دوام نيستی از اصول طریقه است.

در مورد اخیر که ذکر کرده اید خواندن دعاها کافی است شاید خود شما هم زیاد به این مسئله فکر کرده و به خود تلقین منفی می کنید از این جهت شدت می یابد.

در پايان التماس دعا دارم

فرید
یکشنبه ۱۴۰۲/۰۶/۲۶
9:56 PM

غفلت از یاد خدا/سوال از مرشد محترم

📝السلام علیکم و رحمة الله برکاته
واجه جان حالتان خوب هست.
واجه جانم مدتی هست مسائلی بنده را پریشان کرده اند.
1_روزانه اگر در جمعی شرکت کنم یا به کار دنیوی مشغول باشم در عین مشغولیت از یاد خدا غافل میشوم و کیفیت درونی از بین میرود و بعد از آن تاریکی و قبضی در درونم احساس میکنم که در نماز و ذکر خشوع و خضوع را از دست میدهم.
2_ بعضی روزها به کارها بیهوده مشغولم که مواقعی باعث سستی در معمولات هم می‌شود.
3_دائما این فکر در ذهن بنده هست که اخلاص ندارم و نمیتوانم در این راه استقامت کنم روزی ذکر و عبادت را رها میکنم.
4_در میان ذکر ذهنم پراکنده می‌شود به محض اینکه متوجه میشوم که نه حواس به ذکر و نه به الله تعالی هست.
دو سوال عرفانی واجه جان خدمتتان داشتم.
1_ برای عروج و ذاکر شدن لطایف چه عملی مفید هست؟
2_ روزانه بعد از تکمیل اذکار توصیه شده در اوقات فراغت به کدام لطیفه متوجه باشم؟
محتاج دعا هستم.
بنده....... از زاهدان


✍وعلیکم السلام و رحمة الله وبرکاته عزیز.
در همه مواردی که ذکر کرده‌ اید.
کثرت ذکر،اتباع سنت،تقوا و اخلاص مفید است مقصدتان باید بندگی باشد و بس.
غفلت و مایوسی وغیره از کمی اخلاص و صدق طلب می خیزد.
دنبال حضور و غیره نباشید بلکه فقط عبودیت طلب کنید وبس.
از خداوند متعال صدق طلب واستقامت درخواست کنيد
برای عروج لطایف هم کثرت ذکر هم آنچه در بالا گفته‌ شد مفید است.
سایر اوقات به لطیفه قلب متوجه باشید.

فرید
چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۵/۲۵
1:23 PM

حالات سالک هنگام ذکر و یاد حق تعالی_سوال از جناب مرشد محترم 7

📝السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

حضرت جانم إن شاء الله که بخیر و سلامت باشید.

حضرت جانم هنگام ذکر کردن وقتی که به ذات باری تعالی غور و فکر می‌کنم و متمرکز می‌شوم و کمی در این حالت می‌مانم تکان محکمی به جان می‌خورد، سبحان الله حضرت جانم بعد این تکان حالتی بسیار عجیب که قابل وصف و کتابت نیست، احساس می‌شود، باز با خود می‌گویم برای کسب این حالات مگر ذکر می‌کنی؟ به ذکر الله مشغول باش، لیکن این حالت بار بار هنگام ذکر و یاد حق تعالی تکرار می‌شود.

حضرت جانم مدتی است که از طرف لطیفه‌ای قلب و روح تکانی هنگام ذکر احساس می‌شود قوت‌ش آنقدر است، که بنده را درحالیکه ساکن هستم، به عقب و جلو حُل می‌دهد.

حضرت جانم چند مدتی است که در سینه حالتی عجیبی احساس می‌کنم که نمی‌توانم با الفاظ تعبیرشان کنم.

حضرت جانم احساس می‌کنم که سینه از من نیست و همه از شماست.

حضرت جان برایم دعا کنید که سخت روسیاه و تباهم،
حضرت جانم هیچگاه طالب حالات نبودم و نیستم، و شما اینطور یادمان دادید، سبحان الله هر چه است بعد از فضل الله جان از شما است.

ما هیچ بودیم هستیم.

حضرت جانم جزاکم الله خیرا.

مسکین ..افغانی از کراچی

۲۵ رجب ۱۴۴۴ه‍.ق.

✍وعلیکم السلام و رحمة الله وبرکاته عزیز خوب.
الحمدلله خوبم و سخت نابود و محتاج دعا .
حالات جنابعالی بسیار مبارک است.
از دعا و استقامت در میادین تقوا برندارید.
اساتید را سلام رسانده برای بنده نابود درخواست دعا نمایید.

مولانا احمد عبدالحق مجددی دامت برکاتهم

حسام الدین
دوشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۰۱
3:4 PM

لطیفه قلب سوال از جناب مرشد محترم 2

نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیکم مرشد عزیز و بزرگوار

حضرت شیخ شفیق، برای بنده مدت پنج سال است که توفیق بیعت حاصل شده و در این مدت هنوز در لطیفه قلب به سر میبرم. اعمال و اذکار هست ولی اندک و مهم تر اینکه پایبندی و استقامت اصلا در من وجود ندارد و این را از همت و اراده ضعیف خود میدانم و از این رو بسیاری از اوقات از خود نا امید شده و به خود میگویم که تو به هیچ جایی نمیرسی و به آن اهدافی که در سر داشته و دارم نخواهی رسید.

گمان میکنم که سالیان زیادیست که اصلی ترین و جامع ترین هدف برای من در زندگی کسب رضایت باری تعالی بوده و هست.البته تمایل به گناه در من بسیار کم شده و بیشتر دوست دارم دائما در ذکر و یاد خداوند باشم.

مرشد حکیم، روند یکنواخت بی اعمالی پیش میرفت تا اینکه فضل الهی شامل حال شد و با تدابیر حکیمانه و توجهات مشفقانه حضرتعالی در آن حلقات ذکر پی در پی و متصل شش شب آخر رمضان المبارک احوال بهتر شد و اذکار بیشتر گردید لیکن با عرض شرمساری هنوز هم پایبندی و استقامت وجود ندارد و برایم این تبدیل به یک مسئله و دغدغه بسیار بزرگ شده.

مرشد گرامی و ارجمند، جسارتا اینکه خود را شما میدیدم قبلا فقط در دو حالت راه رفتن و نشستن در مسجد بود ولی از آن پس در حالات و اوقات بسیاری این احساس ارزشمند بر من پیدا میشود.

حضرتعالی، بسیار نارحت کننده ست وقتی میدانم در شبهای بسیاری شما را خواب میبینم ولی خوابها اصلا به خاطر نمی ماند.

طبیب شفیق، امراضی چون خود نمایی، جاه طلبی، غرور، نفاق، نفس پروری همچون اژدهایی مرا از درون میبلعند.

شیر مردان شاه جانان، ترس نیز بسیار در من رسوخ کرده. ترس از اجنه و موجودات زنده گرفته تا ترس از آینده خود و عزیزانم.

ادیب خوش سخن، بیتی از مولانای رومی رحمة الله علیه بسیار به ذهن می آید و با آن انس فراوان است؛

ما نبودیم و تقاضامان نبود

لطف تو نا گفته ما میشنود

با عرض پوزش ..... از تربت جام

جواب

علیکم السلام و رحمة الله و برکاته

عزیزم ترک گناه و کم بینی و احساس کاستی خود ارزش معنوی بالایی است و خود نشانه ایمان است و مبارک می باشد

هرگاه گناه صورت گیرد و احساس خفقان درونی نباشد نشانه تباهی و هلاکت است و هرگاه انسان احساس کاستی نکند نیز آنگاه مهر شقاوت و تباهی بر پیشانی اش زده شده

اولین و مهم ترین رکن سلوک ترک گناه و نفرت از گناه است و اگر گناه و لغزش صورت گرفت فوری انابت و رجوع الی الله و توبه باشد هر چند بارها تکرار گردد زیرا خداوند می خواهد بندگان را مغفرت کند و اگر چنین نبود استغفار را به آنان تعلیم نمی داد

خواب دیدن این فقیر پر تقصیر کنایه از مناسبت و محبت است و بیاد نیامدن خواب هم اهمیت ندارد

عزیزم برای رفع سستی و موفقیت دو کار انجام دهید

۱. بعد نماز ها ۱۰۰ یا وقت مشغله ۲۱ بار لاحول و لا قوة الا بالله بگویید

۲. برنامه مشخص و مکتوب برای تلاوت و ذکر داشته باشید گرچه اندک باشد زیرا حسن عمل و اخلاص و دوام عمل نزد الله پسندیده تر از نبود اخلاص و کثرت عمل بدون پایبندی است و چه بسا یک الله گفتن با اخلاص و محبت باعث نجات شخص و پیشرفت معنوی گردد و این را کوچک نشمارید

اگر به این دستورالعمل پایبندی نمایید بسیاری از امراض درونی ان شاءالله درمان می گردد و متوجه باشید بعضی وسواس نیز از جانب شیطان لعین برای نامیدی است که نباید بدان توجه کرد ، بلکه با سعی و تلاش و امید قاطع به رحمات الهی به اذکار پایبندی نمایید

بنده نیز از صمیم قلب دعاگو هستم

(مولانا) شمس الحق فقهی

چهارشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱

۲۳ صفر ۱۴۴۴

حسام الدین
یکشنبه ۱۴۰۱/۰۷/۰۳
7:49 PM

آمارگیر وبلاگ

Print <-BlogAndPostTitle->
  • new posts
  • ساعت و تاريخ