تـــصـــوف و عـــرفـــان

(تــزکــیــه و احــســان)

زنان بزرگ امت ما

ایتالیایی‌ها فاطمه را کشتند و عمداً جسدش را در خیمه‌اش سوزاندند.

گناهش تنها این بود که همسر عمر مختار بود.

وی بسیار بر او گریست؛ با اینکه به صبر و شکیبایی معروف بود.

پرسیدند این همه گریه و زاری برای چیست؟!

پاسخ داد: هر بار که پس از نبردی با ایتالیایی‌ها به خیمه‌ام می‌آمدم، او درِ خیمه را بلند می‌کرد تا وارد شوم.

از او پرسیدم: «چرا این کار را می‌کنی؟»

گفت: «تا سرت را بالا نگه داری و جز برای خالقت خم نشوی.»

این قطره‌ای از دریای فضائل زنان بزرگ امت ماست.

برچسب‌ها: عمر مختار، زن، جنگ، جهاد
فرید
سه شنبه ۱۴۰۴/۰۲/۱۶
8:28 AM

ذکر و اصلاح اخلاق

نامه های سالکین

📝سلام علیکم ورحمه الله و برکاته، واجه عزیز و گرامی حال شما چطور است امیدوارم که در صحت و عافیت باشید .

می بخشید که مصدع اوقات تان شدم سوالاتی هست که می خواهم از شما بپرسم تا به جواب بهتری برسم

آیا تنها ذکر قلبی و نفی اثبات برای اصلاح اخلاق و ترک عادت های نادرست کافی هستند یا نیاز به نسخه های دیگر هم هست؟

برخی می گویند باطن مردم زمانه ما همانند زمان گذشته نیست و بدتر شده و تنها با ذکر نمی توان مردم این دوره اصلاح کرد نظر خود شما چیست؟


✍وعلیکم السلام و رحمة الله وبرکاته.

ذکر همراه با توجه کامل و حضور قلب به اضافه لازم گرفتن تقوا و پرهیز از معاصی صد درصد باعث اصلاح اخلاق می شود.

همه ی نسخه های اصلاح نفس روی این دو محور می چرخد.


و من آداب المرأة ملازمة الصلاح والانقباض في غيبة زوجها و الرجوع الي اللعب و الانبساط و اسباب اللذة في حضور زوجها...

یکی از آداب زن این است که در غیاب همسرش به صلاح و پاکی پایبند باشد و منقبض و گرفته باشد

[با هر کس و نا محرم گشاده رو نباشد و خوش و بش نکند]

و برعکس در حضور همسرش بازی و گشاده رویی کند و اسباب لذت وی را فراهم کند.

✍ امام غزالي رحمه الله 📚احياء علوم الدین


🔆لینذر من کان حیا...🔆

《هدف از فرو فرستادن قرآن این است تا هر کس را که زنده(دل) باشد هشدار دهد》

سوره یس/۷۰

این آیه به این امر اشاره‌ دارد که هر کس که بدنش زنده باشد اما قلبش مرده باشد او در نزد خداوند متعال از شمار مردگان است

اگرچه نزد افراد نادان زنده محسوب شود و به همین دلیل شهدا زنده محسوب می شوند اگرچه بدن هایشان مرده است.

✍امام غزالی رحمه الله 📚احیاء علوم الدین


فمن عنده شیء احب الیه من الله فقلبه مریض

هر کس چیزی را بیشتر از خداوند متعال دوست داشته باشد قلبش مريض است.

✍امام غزالی رحمه الله


همانگونه که فرایض و احکامی فقهی داریم به نام عبادات و معاملات و معاشرات و....که آموختن آن برای همه ی مسلمانان لازم و واجب است

همینطور فریضه و حکمی فقهی داریم به نام جهاد که آموختن احکام آن برای هر فرد مسلمان لازم است

خصوصا در این برهه از زمان که مسلمانان شدیدا به برپایی فریضه جهاد و آموختن احکام فقهی آن نیازمند اند.

https://t.me/boost/ehiaalssonan


مطالب اخیر

فرید
سه شنبه ۱۴۰۳/۰۷/۱۷
6:45 AM

پیامی به شوهران 

برادر! با همسرت ملاطفت کن.

زن جواهر است.

قلب زن عجیب است، هر بار که دست رحمت خود را به سوی او دراز می‌کنید، گل رزی در آن می‌روید.

برادر! از دل او غافل نشو.

اگر یک زن خوب داری پس تو تمام دنیا را داری.

زن زیباترینِ مخلوق خداوند است!

ما زشتیم! وقتی آن‌ها را صرفاً به چشم یک لذت می‌بینیم!

زن بسانِ طبیعت در زیباترین جلوه‌هایش است،

دلش را نشکن حتی اگر او دلِ تو را بشکند.

قلب مرد اسفنج است تلخی‌هایی را به خودش می‌گیرد اما نمی‌شکند.

قلب زن بلور است، هر اتفاقی هم که بیفتد دلش را آزار نده و نشکن.

قلب زن می‌بخشد اما فراموش نمی‌کند، اگر خونریزی کند هرگز بند نمی‌آید مگر این‌که "با یک کلمه‌ی شیرین" شادی را به او برگردانی.

✍علامه مصطفی صادق الرافعی رحمه الله


⁉️الاستفتاء⁉️( شماره ۴۲۹)

السلام علیکم و رحمةالله و برکاته

به محضر حضرت مولانا احمد عبدالحق صاحب دامت برکاتهم

حضرت جان عفو کنید مزاهم اوقات مبارک تان شدم سوال داشتم اینست

حضرت جانم در محله ما از اجداد ما زیارتگاهی است سالانه مردم محل آنجا نذر میکنند نذر هم طوری است در اوقات معین در بین همین دو ماه سنبله و میزان غذا هم در کنار زیارت پخته میشود غذا مذکور هم مشخص است (دلده نوع غذا افغانی است گندم نیمه آسیاب میکنند...) و به مردم که آنجا حضور پیدا میکنند توزیع میکنند . از اشخاصی که اقارب ما میشوند اگر پرسیده شود میگویند نذر بنام الله میکنیم ثوابش به صاحب این زیارتگاه که از اجداد ماست ایصال میکنیم .حکمش چیست؟

عفو کنید حضرت جانم طولانی شد محتاج دعایتان استیم

.....از کابل افغانستان

✍وعلیکم السلام و رحمة الله وبرکاته.

فرزند عزیزم امیداورم که در عافیت دینی دنیوی و جسمانی و روحانی باشید.

اما سوالتان.

الجواب باسم المنعم بالصواب:

این عملشان از چند جهت بدعتی شنیعه است،

اول اینکه غذا را در کنار زیارت آماده و تقسیم می کنند، دوم اینکه در وقت معين و مخصوص این کار را انجام می دهند که این هر دو در شریعت یعنی تخصیص مکان و زمان در اموری که شریعت برای آن وقت و زمان مشخصی قرارنداده بدعت است.

دیگر اینکه می گویند:نذر را برای خداوند می کنیم و ثوابش را به آن‌ بزرگ می بخشیم اگر در این حرف خود صادق هستند، چه لزومی دارد که کنار قبر و در وقت مخصوص این کار را انجام دهند؟؟که شبیه اعمال مشرکان است که برای بت های خود کنار آنان‌ نذر های خود را قرار می دادند.

در هر صورت این عمل بدعتی خطرناک است و باید با نرمی و درایت توجیه شوند.

والله اعلم


اگر جهادی فرض باشد، اول با حکام خائن کشورهای اسلامی فرض است که مستقیم یا غیر مستقیم، با واسطه یا بی واسطه دست نشانده اسرائیل و آمریکا هستند.

صحابه رضی الله عنه دین را از ما بهتر فهمیده بودند، حضرت حسین رضی الله عنه با یزید پلید و حضرت عبدالله بن زبیر رضی الله عنه باحجاج ظالم جهادکردند با اینکه این دو (یزید و حجاج) نوکر کفار نبودند.

فتدبر والناس عنه غافلون

✍احمد عبدالحق مجددی غفرله

برچسب‌ها: جهاد، زن، نذر، بدعت
فرید
دوشنبه ۱۴۰۳/۰۷/۰۲
10:21 PM

احکام چهارگانه در مورد زنان اسیر شده در جنگ با مسلمانان

⁉️الاستفتاء⁉️( شماره‌ ۲۹۵)


السلام علیکم و رحمة الله وبرکاته.

زنهای صهیونیسم که اسیر حماس شدن درحکم کنیز هستند؟ راستش اعتراضات بیجای مخالفان اسلام رو درباره کنیز نمیدونم چطور پاسخ درست بدیم اونا میگن چطور اسلام یک زن شوهردار رو صرفا بخاطر جنگ ، اسیر کرده و غنیمت جنگی محسوب میکنه و اونو مثل کالا میدونه و بعنوان کنیز میفروشه؟


✍وعلیکم السلام و رحمة الله وبرکاته.

الجواب باسم المنعم بالصواب:

فقط با اسارت گرفته شدن در حکم کنیز نمی شوند بلکه به رای و نظر حاکم و فرمانروای اسلام بستگی دارد که چه حکمی از احکام چهارگانه در مورد آنان اختیار کند:

۱_یا در مقابل پرداخت فدیه و غرامت و یا مبادله با اسرا آزادشان کند

۲_ اگر عملا ،یا با رای و نظر در جنگ شرکت کرده بودند کشتن آنها در هنگام جنگ و بعد از اسیر کردن جایز است. ولی اگر مشارکتی در جنگ نداشته بودند به اتفاق علما قتل آنها بعد از اسارت جایز نیست. البته امام ابوحنیفه رحمه الله مطلقا قتل زنان را بعد از اسارت جایز نمی دانند.

۳_یا بر آنها منت نهاده بدون عوض آزادشان کند، که البته امام ابوحنیفه رحمه الله مطلقا با آزاد کردن مخالف است.

۴_یا می تواند به عنوان کنیز بین مجاهدان تقسیم کند.

بنابراین کنیز کردن حکمی فرض و واجب نیست بلکه بسته به رای حاکم اسلامی و فرمانروای مسلمین دارد که چه مصلحتی اختیار کند، در این عصر و زمان هیچ فرمانده اسلامی بنا بر مصلحت استرقاق (کنیز و غلام کردن)را اختیار نمی کند.حماس نیز تا کنون هیچ زن صهیون را کنیز نکرده و نفروخته است.

زنان صهیونیسم همه محارب و غاصب اند و بالفعل و بالقوه در جنگ علیه مجاهدان مشارکت دارند و شریک جرم جنایات یهودند الا ما شاء الله.

اگر در آموزه ها و دستورات الهی در مورد بردگی با دیده تفکر بنگرید خواهید دید که در اسلام دستور به خوش رفتاری با بردگان داده شده و اینکه هر لباسی که می پوشیم و هر غذایی که می خوریم به بردگان بدهیم و بر آنان ظلم نکنیم و بسیار تشویق برای آزاد ساختن بردگان داده شده است و از عبادات بزرگ قرار داده شده است. واقعا اگر احکام و دستورات اسلام به درستی عمل شود، بردگی در آن آزادگی است نه بردگی اما افسوس که ما عملکرد و تصویر درستی از اسلام به نمايش نمی گذاریم

احکام الهی سراسر حکمت و مصلحت است و شخص مومن باید در برابر احکام الهی سر تسلیم فرو آورد وبا عقل گج اندیش و دسیسه های یهود و نصارا از جا نرود.

والله اعلم

برچسب‌ها: جنگ، کنیز، اسیر، زن
فرید
پنجشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۲۰
12:10 PM

زيبايی‏ های حقيقی بانوان

﴿فَإِن كَرِهۡتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰٓ ...﴾


چنان‏چه اين برخورد تند شما با زنان بنا بر نازيبايى و عدم اخلاق در ايشان باشد، پس بسا اوقات شما چيزى را ناپسند می‌كنيد و خداوند متعال خوبی‌هاى زيادى در آن گذاشته.


لذا با وجود اين، انتظار می‌رود در زن نيز خوبی‌هاى زير وجود داشته باشند:


1️⃣ اگر زن زيبا نباشد و مرد صبر نمايد، روز قيامت زيبايی‌اى نصيب زن خواهد شد كه در زيبايى از زنان ديگر گوى سبقت می‌ربايد.


2️⃣ اگر زن بد اخلاق باشد و مرد صبر پيشه سازد و با نرمى با او بسازد، هر روز برايش اجر و ثواب نوشته می‌شود و هر روز درجه‏‌ى او بلندتر از روز قبل می‌گردد.


3️⃣ ممكن است كه از چنين زنى، فرزندى متولد گردد كه در آينده انسان كاملى گردد و داراى علم و عرفان شود.


نقل می‌كنند: بزرگى آوازه‏‌ى عرفان و شكوه معنويت شيخ «ابوالحسن خرقانى»رحمه‌الله را شنيد و قصد ديدار نمود. شيخ «ابوالحسن»رحمه‌الله، فيض يافته‏‌ى معنوى از ميزاب فيوضات «بايزيد بسطامى»رحمه‌الله سلطان العارفين بود و در ميدان عرفان از هم‏‌عصران گوى سبقت ربوده بود. آن شخص كوله بار سفر بر پشت گرفت و راهى «خرقان» گرديد.


وقتى به «خرقان» رسيد، سراغ خانه‏‌ى شيخ رحمه‌الله را گرفت. آدرس خانه را به وى دادند. به در خانه آمد و در زد.


دخترى در را باز كرد ؛ از او پرسيد: كيستى و چه می‌خواهى؟ مسافر از شيخ‌رحمه‌الله سؤال نمود. جواب داد: اين‏‌جا نيست، از خانم می‌پرسم. دختر رفت و موضوع را به زن شيخ رحمه‌الله گفت. از قضا زن شيخ رحمه‌الله از آن زنانى بود كه خُويَش تُند و اخلاقى بسيار سخت داشت.
با صداى بلند گفت: چه خبر است؟ هر كس می‌آيد و از شيخ می‌پرسد. مگر «ابوالحسن» چه چيزى دارد كه ديگران فريفته‏‌ى او گشته‏‌اند؟ برو به اين مرد احمق بگو كه شيخ اين‏‌جا نيست. او يك زنديق و نادان بيش نيست، بهتر است از راهى كه آمده‏‌اى برگردى!


مسافر از دم در تمام سخنان زن را می‌شنيد و سر تا پايش را تعجب فرا گرفته بود. با خود فكر می‌كرد اين ديگر چه ماجرايى است.


اين همه تعريفات از عرفان و روحانيت «ابوالحسن» و خانه‏‌اش بدين وضع گرفتار؟! حتما چيزى در وجود اين مرد نيست وگرنه زنش چنين پرخاشگر و بی‌ملاحظه بار نمی‌آمد.


از خانه‏‌ى شيخ رحمه‌الله برگشت. امّا با خود گفت اين همه راه را آمده‏‌ام، بهتر است شيخ را ببينم و از نزديك حقيقت را بفهمم. مردى ديد، از او درباره‏‌ى شيخ رحمه‌الله پرسيد كه كجا می‌تواند او را ملاقات نمايد. آن مرد گفت: مدتى پيش آن سوی جنگل رفته و هنوز برنگشته است. اگر به آن طرف بروى حتما او را خواهى يافت.


شخص مسافر راه جنگل را در پيش گرفت. پس از مدتى شيخ رحمه‌الله را ديد در حالى كه بسته‏‌اى هيزم در دو طرف يك شير بسته و خود سوار بر آن بود و اژدهايى به‏‌عنوان شلاق در دست داشت و بر بدن شير می‌كوفت و به‏‌طرف او می‌آمد.


در اين موقع ديگر تعجب او از حد گذشته بود و در ذهنش سؤالات گوناگون در مورد مطابقت وضع شيخ رحمه‌الله و وضع زنش پيش آمد.


شيخ «ابوالحسن» رحمه‌الله نزديك رسيد و پس از سلام بدون تأمل گفت:
ما بار آن گرگان كشيده‏‌ايم كه اين گرگان بار ما را می‌كشند! جاى تعجب نيست، مدت‏ها است كه جور و جفاى اخلاقى زن را تحمل كرده‏‌ايم و در مقابل خداوند متعال هر روز درجه‏‌اى بالاتر به من عنايت می‌فرمايد.


حقيقتا با بركت‏‌تر از اين زن گير نمی‌آيد؛ البته اگر كسى از اصل موضوع سر در آورده باشد.


اين زنى است كه باعث ارتفاع درجات من نزد خداوند
متعال می‌گردد؛ درجاتى كه با سال‏‌ها عبادت نمی‌توانم آن‏‌ها را اخذ نمايم.

-------------------
📚 تفسیر تبیین الفرقان : جلد هفتم، اثر ماندگار و جاید حضرت شیخ التفسیر و الحدیث مولانا محمدعمر سربازی رحمه‌الله

حسام الدین
جمعه ۱۳۹۹/۰۶/۲۸
8:41 PM

آمارگیر وبلاگ

Print <-BlogAndPostTitle->
  • new posts
  • ساعت و تاريخ