او نماید هـم به دلـها خـویـش را
♦️درس مثنوی♦️
🔸اتحاد یار با یاران خوش است
🔹پای معنی گیرصورت سرکش است
🔸صورت سرکشگُدازان کن به رنج
🔹تا بـینی زیـر آن وحدت چو گنج
🔸ور تو نگدازی عنایتهای او
🔹هم گدازد، ای دلم مولای او
🔸او نماید هـم به دلـها خـویـش را
🔹او بدوزد خرقهی درویش را
📝 تشریح: اتحاد به معنی اتصال و تعلق؛ رنج به معنی ریاضت؛ مولا به معنی غلام؛ لفظ «هم» برای حصر کلام است؛ خرقه مراد قلب پاره پاره از عشق؛ دوختن مراد جمعیت بخشیدن.
مولانا میفرماید: وقتی ثابت شد مقصود و مطلوب اصلی یعنی حقیقت واحد حق تعالی است و صورتها یعنی موجودات ظاهری غیر حقیقی و حجاب هستند، پس همراهی و معاشرت طالبها تنها با مطلوب پسندیده و زیباست، و مطلوب تنها یک حقیقت واحد است.
لذا شما باید از معنی(حقیقت واحد) اتباع نمایید و در این جهت سعی و تلاش کنید؛ چرا که موجودات ظاهری از مسیر اتحاد سرکشی میکنند و قابلیّت وحدت و یکی شدن را ندارند و برای آنها تعدد و تغایر لازم است، به همین دلیل است که حقیقت واحد در حجاب و پرده میماند پس وقتیکه صورت حال اینگونه است میبایست آن را با ریاضت بگدازی و تهذیب نمایی و با حق تعالی چنان مشغول شوی که موجودات ظاهری از نظر محو گردند و این اندیشه، معنای واقعی گداختن و فنا شدن است، همانطور که در اقسام فنا بدان پرداخته شد.
امّا لازم است هم چنان که به این ریاضت مشغول گردی تا این رنج و مشقّفت تو را به گنج وحدت و حقیقی برساند با قلب خود نیزحقیقت واحد را مشاهده نمایی.
حال اگر شما قادر به ریاضت و تهذیب نفس و مجاهده نبودید، نباید ناامید شوید به عبارت دیگر اگر تصورکردیدکه ما بیچارگان قوّت و طاقت ریاضت و مجاهده را نداریم پس هرگز نخواهیم توانست به اینگنج حقیقی دست یابیم.
پاسختان این خواهد بود که شما قصد طلب و دست یافتن به این ثمره حقیقی را بنمایید و اگر دیدید که از طاقت و توانتان بیرون است، اندوهگین و مأیوس نگردید، چون عنایات خاصّه حضرت حق و مهر و عطوفت او قادر است این کثرت را با لمحهای در لحظهای تهذیب نماید و آن را فنا گرداند، او پروردگاری است که دل من، غلام و بندهی بیچون و چرای اوست.
پس شما تلاش و سعی خود را بنمایید، مطمئن باشید که عنایت و لطف پروردگار شما را بینصیب نمیگذارد و در رسیدن به مقصود یاورتان خواهد بود.
در بیت آخر مولانا مصراع «تا ببینی زیر آن وحدت چو گنج» را تشریح میفرماید که پروردگار اگر چه با چشم مشاهده نمیشود، امّا قلوب عارفان به مدد و عنایت حق تعالی میتواند منزلگاه جلوهی معرفت معشوق قرار بگیرد به گونهای که عارف عاشق دیگر به جز ذات و صفات حق به جانب هیچ کس دیگر التفات ننماید.
در مصراع پایانی میفرماید که پروردگار با عطای وصال خود به قلب پاره پاره عاشق صحت و سلامت میبخشد و با این عنایت قلب رنجور و آزرده درویش عاشق را التیام میدهد.
🌴نکته: در کلمهی حصر «هم» به این مفهوم اشاره میکند که کسب معرفت و «وصال الی الله» اکتسابی نیست، بلکه وابسته به عنایت و بخشش خداوندیست.
به عبارت دیگر هر چند اسباب برای ثمرات و مقاصد خود وضع شده اند، مانند نوشیدن آب برای رفع تشنگی، درمان برای سلامت و تندرستی، تأمل و فکر برای ایراد نظر درست، امّا تمام این ثمرات از جانب خداوند است این قاعدهي کلّی پروردگار است که بعد از دخالت اسباب به اذن خداوند ثمرات جاری میگردد.
پس وجود و دخالت اسباب ضروری و لازم است و انسان میباید در طریق وصال الی الله؛ یعنی مجاهده، ریاضت و طلب، کم کاری، تنبلی و کاهلی ننماید امّا یقین کند که عنایت خداوند تنها مؤثر واقعی در حصول به مقصود است.
👈🏻ادامه دارد.....
📚 كتاب: كليد مثنوی
📖مولف: حکیم الامت حضرت مولانا اشرف علی تهانوی رحمه الله تعالی
✏️مترجم: امید محمدی