(تــزکــیــه و احــســان)
📝سلام علیکم ورحمه الله و برکاته، واجه عزیز و گرامی حال شما چطور است امیدوارم که در صحت و عافیت باشید .
می بخشید که مصدع اوقات تان شدم سوالاتی هست که می خواهم از شما بپرسم تا به جواب بهتری برسم
آیا تنها ذکر قلبی و نفی اثبات برای اصلاح اخلاق و ترک عادت های نادرست کافی هستند یا نیاز به نسخه های دیگر هم هست؟
برخی می گویند باطن مردم زمانه ما همانند زمان گذشته نیست و بدتر شده و تنها با ذکر نمی توان مردم این دوره اصلاح کرد نظر خود شما چیست؟
✍وعلیکم السلام و رحمة الله وبرکاته.
ذکر همراه با توجه کامل و حضور قلب به اضافه لازم گرفتن تقوا و پرهیز از معاصی صد درصد باعث اصلاح اخلاق می شود.
همه ی نسخه های اصلاح نفس روی این دو محور می چرخد.
و من آداب المرأة ملازمة الصلاح والانقباض في غيبة زوجها و الرجوع الي اللعب و الانبساط و اسباب اللذة في حضور زوجها...
یکی از آداب زن این است که در غیاب همسرش به صلاح و پاکی پایبند باشد و منقبض و گرفته باشد
[با هر کس و نا محرم گشاده رو نباشد و خوش و بش نکند]
و برعکس در حضور همسرش بازی و گشاده رویی کند و اسباب لذت وی را فراهم کند.
✍ امام غزالي رحمه الله 📚احياء علوم الدین
🔆لینذر من کان حیا...🔆
《هدف از فرو فرستادن قرآن این است تا هر کس را که زنده(دل) باشد هشدار دهد》
سوره یس/۷۰
این آیه به این امر اشاره دارد که هر کس که بدنش زنده باشد اما قلبش مرده باشد او در نزد خداوند متعال از شمار مردگان است
اگرچه نزد افراد نادان زنده محسوب شود و به همین دلیل شهدا زنده محسوب می شوند اگرچه بدن هایشان مرده است.
✍امام غزالی رحمه الله 📚احیاء علوم الدین
فمن عنده شیء احب الیه من الله فقلبه مریض
هر کس چیزی را بیشتر از خداوند متعال دوست داشته باشد قلبش مريض است.
✍امام غزالی رحمه الله
همانگونه که فرایض و احکامی فقهی داریم به نام عبادات و معاملات و معاشرات و....که آموختن آن برای همه ی مسلمانان لازم و واجب است
همینطور فریضه و حکمی فقهی داریم به نام جهاد که آموختن احکام آن برای هر فرد مسلمان لازم است
خصوصا در این برهه از زمان که مسلمانان شدیدا به برپایی فریضه جهاد و آموختن احکام فقهی آن نیازمند اند.
https://t.me/boost/ehiaalssonan
چرا شیطان و وساوس هایش برای برخی با ذکر و لا حول خواندن دفع نمی شود؟
جواب محققانہ امام اهل تصوف امام محمد غزالی رحمه الله :
اگر طمع داشته باشی که شیطان فقط با ذکر کردن از تو دور شود همانطور که از عمر رضی الله عنه دور می شد این محال است!
تو مانند کسی هستی که بدون پرهیز فقط با خوردن دوا می خواهد صحت پیدا کند، ذکر مانند دواست و تقوا پرهیز است و پرهیز تخلیه قلب از شهوات هاست.
قلبی که پر از شهوت های نابجاست کجا فقط با ذکر کردن شیطان از آن می گریزد؟
بلکه گاهی وسواس شیطان بیشتر می شود!
همانطور که دوا بدون پرهیز و رژیم مخصوص گاهی ضررش از فایده اش بیشتر است
پس اگر می خواهی که از دست شیطان و وسواس هایش نجات پیدا کنی، پس اول پرهیز و رژیم را با تقوا و ترک شهوت ها عملی کن سپس از دوای ذکر استفاده کن ببین شیطان از تو هم فرار می کند همانطور که از عمر رضی الله عنه فرار کرد.
📚احیاء علوم الدین ۵۸/۳( با خلاصه کردن مطلب )
عارف کاملی که به شهود و معرفت کامل دست یافته است، ممکن نیست که دچار ریا و خودبینی شود،
چراکه عارف کامل وجود خویش را از هر خیر و خوبی خالی می بیند و هر چه خیر و خوبی در خود می بیند از جانب خداوند متعال می بیند و می داند.
به طور مثال:
در اتاقی کاملا تاریک نشسته اید، بلند می شوید و کلید را می زنید، ناگهان اتاق روشن می شود شما یقینا می دانید که نوری که اتاق را روشن ساخت، در اثر برق و لامپ است و اتاق از خود نوری ندارد
و اگر کسی بگوید، نور از خود اتاق است شما او را دیوانه می پندارید.
عارفان کامل نيز اینگونه اند که وجود خود را تاریک و معدوم می بینند و هر چه از خیر و خوبی در خود می یابند به یقین می دانند که از جانب خداست،
به همین دليل هیچگاه در مقابل تمجید مردم دستپاچه نمی شوند،و گرفتار عجب و تکبر نمی گردند،
بلکه تواضع ایشان در مقابل خداوند متعال بیشتر می گردد.
امام غزالی رحمه الله می گوید:تا زمانی که شخص به این مرتبه نرسیده از دست عجب و ریا به طور کامل خلاص نمی شود.
✨ سلسله تعلیمات جلسات ذکر نقشبندی ✨ توسط جناب مولانا شمس الحق فقهی نقشبندی حفظه الله و رعاه ✨ مکان: مسجد خضراء ، تایباد ✨ تاریخ: 1403/06/30 ✨ موضوع: یک پرسش و پاسخ آن . حقوق همسایه https://t.me/mulanafeghhi | D O W N L O A D Download |
کانال رسمی مولانا شمس الحق فقهی دامت برکاتهم (با رویکرد اصلاح و تزکیه):
نامه
مولانا شمس الحق نقشبندی سلام علیکم
بنده از بلوچستان خدمت شما نامه می نویسم
بنده چند سال در نقشبندی مجددی بیعت دارم و یک سوال داشتم
بنده کتابهای امام غزالی را بسیار دوست دارم و می خوانم و گرچه فارسی قدیمی است و در خواندن مشکل دارم اما بخاطر محبت با تصوف زیاد می خوانم
سوال من این است در کتاب ایشان وقتی می بینم در مورد زندگی زاهدانه نوشته چرا مشایخ ما زندگی با زرق و برق دارند بهمین خاطر الان مدتی است از ذکر افتادم
و ...
از بلوچستان
جواب
عزیزم علیکم و رحمة الله و برکاته
جواب شما را اگر بخواهم با تطبیق دادن آیات و روایات بنویسم در این نامه کوتاه نمی گنجد از همین رو به مناسب حال شما و استدلال تان از مشایخ سلف از دیدگاه اهل عرفان مطالبی عرض می شود
امام غزالی رحمهالله بدون شک یک نابغه بزرگ در عرفان و تصوف بودند
عرفاء طبیبان معنوی جامعه اند و مطابق شرایط جامعه در هر عصر در پی اصلاح و تزکیه سالکین هستند و نیز شرایط هر زمان متفاوت است
گرچه کتب امام غزالی رحمه الله بسیار مفید است اما بقول حضرت مفتی محمد شفیع عثمانی رحمه الله نمی توان آن تجویزهای ایشان را در عصر حاضر توصیه نمود زیرا مطابق شرایط آن زمان نگاشته شده و می فرمایند غزالی زمان خودت را پیدا کن و به دستورات وی جامه عمل بپوشان
بعنوان مثال عرض می کنم ، همانگونه که کتاب قانون ابن سینا یک شاهکار علمی و طبی در درمان است اما در این زمانه گرچه می توان از آن کتاب بهره گرفت اما نیاز کامل را برطرف نمی کند و پیشرفت های جدید عرصه پزشکی اند که برطرف کننده امراض و درمان کننده اند
روزی شيخ عبدالقادر گیلانی رحمه الله دید در خانقاه هر روز گوشت و ... به مریدان داده می شود و ناراحت شد و فرمود اصحاب صفه در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوسلم غذای ساده می خوردند و شما سفره تان رنگین است ، از این به بعد غذا را نان جو کنید
بعد مدتی دید خانقاه خلوت است و علت را جویا شد فرمودند بسیاری مریض و ناتوان شدند و توان آمدن و چله نشینی ندارند
شيخ رحمه الله فرمود اشتباه از من بود که خود را به یاران پیامبر صلیاللهعلیهوسلم قیاس کردیم ، از این به بعد همان روال غذا در قبل را بپزید
عزیزم همین گونه قیاس من و شما به دوران امام غزالی رحمهالله نیز اشتباه است
در این زمان عمل بر رخصت بهتر از عزیمت است و سالکین همینکه اتباع شریعت و سنت و دوری از بدعت کنند و به اذکار و اوراد پایبند باشند بدون شک در سلوک و عرفان و در دارین موفق و سربلند اند
استفاده از رفاه و آسایش دنیوی تا آن زمان که بنده غلام دنیا نگردد و دچار غفلت نشود هیچ مانع شرعی و عرفانی ندارد
از دنیا و اسباب آسایش آن بهره گیرد و شکر نعمت را بجا آورد
در واقع اگر مال دنیا بدون غفلت باشد نعمت و اگر با غفلت باشد. نکبت است
بقول مولانا رحمه الله
چیست دنیا از خدا غافل بُدَن
نه قماش و نقده و میزان و زن
حتی بسیاری از مشایخ در قرون قبل نیز اهل ثروت و رفاه بودند همچون خواجه عبیدالله احرار رحمه الله و ابوسعید ابوالخیر رحمه الله
که حتی از نظر ثروت در زمانه و منطقه خویش همانند نداشتند
عزیزم اینکه به مشایخ و علمای دیار خود بدبین شدید بسیار خطرناک است و سلب شدن توفیقات است و اولین آن همین عدم توفیق ذکر است که توبه نمایید و دیدگاه خود را اصلاح نمایید
در پایان به مناسب سلسله نقشبندیه مجددیه که در آن سلوک می کنید، مختصری از یک مکتوب امام ربانی مجدد الف ثانی رحمه الله که سلسله من و شما بدیشان منسوب است را نقل می کنم ، به امید آنکه درمان تشویشات ذهنی شما گردد .
یکی از مریدان شیخ میر نعمان رحمه الله که از خلفای امام بودند در مورد مرشد خود به امام ربانی رحمه الله بصورت اعتراض نامه ای می نویسد و امام رحمه الله در جواب می نویسند :
آنکه بعضی از یاران آنجایی نوشته اند که خدمت میر (شیخ میر نعمان) در این ایام به احوال طالبان کم می پردازد و گرفتاری به عمارت دارند ...
بدانند که انکار این طائفه سمّ قاتل است و اعتراض بر افعال و اقوالِ بزرگواران زهر افعی که به موت ابدی رساند و هلاک سرمدی گرداند فکیف این انکار و این اعتراض که عاید به پير گردد و سبب ایذاء پير شود
منکر این طائفه از دولت ایشان محروم است و معترض ایشان همه وقت خائب و خاسر، تا زمانی که جمیع حرکات و سکنات پیر در نظر مرید مستحسن و زیبا نه درآید ، از کمالات پير بهره نیابد و اگر یابد استدراج بود که عاقبت آن خرابی و رسوایی است .
مرید با وجود کمال محبت و اخلاص که به پير دارد اگر در خود برابر سر مو گنجایش اعتراض بر پير یابد جز خرابی خود هیچ نداند و از کمالات پير بی نصیب بُود و اگر فرضاً مرید را در فعلی از افعال پير شبهه پیدا شود و دفع نشود باید که آن را استفسار بر نهجی نماید که از شائبه اعتراض پاک بُود و از مظنّه انکار مبرّا و در این وقت چون مُحق و مبطل ممتزج اند
اگر احیانا از پير امری خلاف شریعت ظاهر شود باید که مرید در آن امر تقلید پير نکند و به حسن ظن مهما امکن آن را محملی طلبد و وجه صحت خواهد
و اگر وجه صحت پیدا نشود ، باید که در دفع آن ابتلا به حضرت حق سبحانه تعالی ملتجی و متضرع شود و به گریه و زاری سلامتی پير خواهد
و اگرمرید در حقِّ پير، شبهه در ارتکاب امر مباح پیدا شود آن شبهه را اعتبار نکند ، هرگاه ملاک الأمر جل سلطانه در اتیانِ مباح منع نفرموده باشد و اعتراض ننموده ، دیگری را چه رسد که از نزد خود اعتراض کند
بسیارست که در بعض جاها ، ترک اَولی ، اَولی باشد از اتیان اَولی ؛ در حدیث نبوی آمده علیه و علی آله الصلوة والسلام " ان الله کما یحب ان یوتی بالعزیمه یحب ان یوتی بالرخصه" ( خداوند همانگونه که دوست دارد بنده به عزیمت عمل کند نیز دوست دارد به رخصت عمل کند)
عزیزم امیدوارم متوجه اشتباه خود شده باشید و آن را اصلاح نمایید
در خانه گر کس است یک جمله بس است
موفق باشید
شمس الحق فقهی
سهشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۳
در عالم اسلام, فلاسفه, عرفا و متکلّمان هر کدام به گونه ای و بر اساس مبانی و روش خویش در دو زمینه؛ عام (هستی) و خاص (انسان) نظریاتی ابراز داشته اند.
در کتاب(شرح عقاید) بابی است با عنوان «البحث في خلق الأفعال» در آنجا این بحث با تفصیل توضیح داده خواهد شد، ان شاءالله.
نظریه امام ابوالحسن اشعری:
که وی بنیان گذار مکتب اشاعره است، آنها مخالف تاثیر اشیاء، اجسام و طبایع در یکدیگر هستند.
هر اثری را مستقیما و بلاواسطه از خدا میدانند و برای اسباب هیچ نقشی قائل نیستند،
مثلا معتقداند که آتش نقشی در سوزانیدن و آب در سیراب کردن و باران در رویانیدن و دوا در بهبود بخشیدن ندارد.
خداست که مستقیما می سوزاند و مستقیما سیراب می سازد و مستقیما می رویاند و مستقیما بهبود می بخشد، بود و نبود این عوامل، یکسان است.
چیزی که هست عادت خدا بر این است که کارهای خود را در حضور این امور انجام دهد.
و به طور کلی رابطهی علی و معلولی را در عام طبیعت رد میکنند و همه حوادث و فعل و انفعالات جهان مادی را جزء افعال الهی می داند .
از دید اشاعره، اعتقاد به ضرورت علّی باعث می شود علت دارای نیرویی دانسته شود که معلول را به وجود می آورد.
ضرورتِ علّی به این معنا، از یکسو بر توحید افعالی خداوند لطمه می رساند و از سوی دیگر، به نوعی ماده باوری منتهی می شود.
اشاعره سنت های تکوینی را برهم زدند تا توحید افعالی خداوند لطمه نبیند و جهان مستقل از اراده و فعل خداوند تصوّر نشود.
چون میخواستند توحید افعالی خداوند خدشه دار نشود، ناگزیر باید خدا را «علّتِ تامّه» در نظر می آوردند که لازمه ی آن نفی رابطه ی علیّت در میان پدیده ها بود.
حجة الإسلام امام غزالی
برآن بود که پذیرش اصل علیّت به این گمان می انجامد که گویی اشیاء -بی نیاز از اراده ی الهی- دارای خصوصیّت طبیعی و ذاتی یی اند که علیّت را با خود به همراه دارد.
پس توحید افعالی نزد اشاعره بر دو پایه؛ سلبی (انکار نظام علّی جهان) و ایجابی (نظریه عادة الله) مبتنی است.
آنان در جهان بینی خود، نخست نظام علّی و معلولی جهان را نفی و انکار میکنند، و سپس در مقام توجیه پدیدههای آن نظریه عادة الله را مطرح کردهاند.
لازمه ی اعتقاد مابعدالطبیعی اشاعره در رابطه به جهان، دخالتِ مستقیم و بی وقفه ی خداوند است.
ایشان دراینباره که چرا با یک فعل خاص، همیشه یک اثر خاص پیدا میشود، میگویند:
عادت الهی بر این جاری شده است که پس از افعال خاص، آثاری خاص به وجود بیاید؛
مثلاً عادت خدا بر این جاری شده است که با افروختن آتش، حرارت تولید شود؛ وگرنه آتش از خود حرارتی ندارد و تمام آثار، مستقیماً ازجانب خداست.
درباره افعال اختیاری انسان نیز میگویند:
خدا اراده انسان را ایجاد میکند و فعل خارجی را نیز که بهظاهر مترتب بر آن است، خدا ایجاد میکند؛ منتها عادت الهی بر این جاری شده است که هم زمان با ایجاد اراده خاص در انسان، فعل خاصی را در خارج ایجاد کند.
اشکالی که بر این دیدگاه وارد است و آن اینکه:
اگر ذرّات در اثر دخالت اراده ی الهی موجود و معدوم شوند، آنگاه هر لحظه یی از طبیعت و جهان معجزه است و تفکیک میان جریان عادی طبیعت و دخالتِ خارق العاده ی خداوند(معجزه) از میان می رود.
در جهان سنت ها و قوانینی حاکم است که باید آن را بر پایه ی رابطه ی علّی و معلولی توجیه کرد.
بحرها تبخیر می کنند، بخار به ابر مبدّل می شود و ابر نیز دوباره به صورت های باران، برف و ژاله به زمین فرومی ریزد.
اگر رابطه میان ابر، بخار، ابر و بارش را از نوع رابطه ی ضروری ندانیم، بلکه آن را نوعی دوام و عادت به شمار آوریم، پایه های این سنتِ تکوینی که استوار بر علیّت است، فروخواهید ریخت.
آنگاه این سنتِ تکوینی به خودی خودش معجزه است و چنین معجزه یی را می توان در تمامی هستی و پدیده ها به وضوح دید.
دیدگاه امام ابو منصور ماتریدی
دیدگاهی است با قبول تعارض ظاهری بین توحید فاعلی و علیت، میکوشند با تصرف و تعدیل در هر دو طرف، به رفع تعارض بپردازد.
نقش خدا بر جهان هستی و پدیدههای آن را قبول دارند، اما بر این باوراند نقش خدا به صورت مباشر به معلول اول اختصاص یافته است، و در سایر آفریدهها از طریق نظام علیت و شبکهای صورت میگیرد.
لازمه این نظریه بظاهر نوعی تحدید فاعلیت خداست.
به تعبیری، در این نظریه تاثیر و قدرت بین خدا و علل تقسیم و توزیع شده است؛ چرا که آن تاکید دارد که علل واسطه، خود در امور و وقایع دارای فعل و تاثیرند.
به تقریر دیگر، تحقق هر نوع فعل- اعم از خلقت و تاثیر و تحریک در هستی- معلول دو نوع علت (خدا به عنوان علت بعیده و علة العلل، و علل ممکن به عنوان علت قریبه و میانجی) هستند.
پس فاعلیت خدا نه مطلق و منحصر به فرد، بلکه همراه علل ممکن است.
میتوان گفت این نظریه قائل به علت طولی است؛ از مجموعة علل مباشر و غيرمباشر براي يک معلول، دو علت را در نظر ميگيريم.
چنانچه يکي از دو علت مزبور، علت ديگري نيز باشد، آنها را «علل طولي» يا «علل در طول هم» ميناميم، و چنانچه هيچ يک علت ديگري نباشد، آنها را «علل عرْضي» يا «علل در عرض هم» ميخوانيم
بطور مثال؛ در پیدایش هر پدیده ممکن است چند عامل به صورت مجموعه و با همکاری یکدیگر مشارکت کنند؛ مثلا برای رویش یک گل، مجموعه ای از باغبان، خاک، آب، نور و حرارت دست به دست هم می دهند و با مشارکت یکدیگر گل را پدید می آورند این گونه علل را «علل عرضی» می گویند. در عرضی، هر عامل به طور مستقیم نقش خاصی را برعهده دارد که با نقش دیگری متفاوت است برخلاف علل طولی.
اشکال؛ برخی بر نظریه علیت طولی اشکالاتی مطرح کردهاند؛ قول به علیت طولی و توصیف اسباب و انسان به علت قریب و مباشر، و توصیف خدا به علت بعیده و علة العلل نوعی تفویض و به رسمیت شناختن علل و فاعلهای غیر خداست که خروجیاش این میشود که فاعلیت خدا به معلول مباشر محدود و اختصاص یافته، و خدا به نحو مستقیم بر ایفای نقش در معالیل دیگر قادر نیست.
به دیگر سخن، لازمه قول فوق قول مفوضه است؛ در حالی که ظاهر بل نص آیات و روایات بر فاعلیت و خالقیت مطلق خدا در تمامی اشیاء و پدیدهها و به نحو مباشر دلالت میکند؛ آیا این سخن محدود کردن قلمرو فاعلیت خدا و نوعی تفویض آفرینش به غیرخدا نیست؟
جواب؛ تعلق فعل مباشر خدا به کائنات، و تعلق آن به علل طولی، تحدید فعل و قدرت خدا محسوب نمیشود.
به تقریر دیگر، تفویض باطل، قول به نقش علل طولی به صورت مستقل و بدون ربط انگاری وجود آن علل است، که مدعای این دیدگاه نیست.
از این نکته غافل مانده اید که هم علت و هم معلول را می توان معلولِ علتِ سوّمی نیز دانست. کمااینکه، حرارت علت منبسط شدن آب است، اما این دو (حرارت و منبسط شدن) معلول سوّمی، یعنی آتش است.
به همین سان، آتش را که علتِ حرارت است می توان معلول علت مافوق تری دانست.
بنابراین، اعتقاد به ضرورت علّی نمی تواند به بی نیازی علت و معلول از علتِ حقیقی آنها منتهی شود، بلکه تمام سلسله ی علل و معلولات را می توان ناشی از علت حقیقی و مافوق نهایی به حساب آورد.
علامه سربازی رحمه الله
گفتگویی درمیان خود و مولانا جاجروی رحمه الله را در این زمینه حکایت کرده اند بخوانید در مجالس قطب الارشاد ج۲ص213.
📚توضیحاتی بر شرح عقاید نسفی
نقل است ڪه محمد بن واسع رَحِمهُ اللّٰهُ تَعَالَى از پارسایان و محدثان قرن دوم هجری هر روز بعد از نماز صبح این دعا را می خواند:
اَللَّهُمَّ إِنَّكَ سَلَّطْتَ عَلَيْنَا عَدُوًّا بَصِيــراً بــعُيُوبِنا يَــرانـا هُـوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا نَـــرَاهُمْ، اَللَّهُمَّ فَآيِسْهُ مِنّا كَما آيَسْتَه مِنْ رَحــْمَتِكَ وَ قَنِّطْهُ مِنّا كَما قَـــنَّطْتَهُ مِنْ عَفْوِكَ وَ بَاعِدْ بَيْنَنـــــا وَبَيْنَهُ كَما بَاعَدْتَ بَيْنَهُ وَبَيْنَ جَنَّتِكَ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلَّ شَيْءٍ قَدیر"
پروردگارا، دشمنی را بر ما مسلط نمودی ڪه به عیوب ما آگاه است [یعنی شیطان]، و خودش و طایفه اش ما را می بینند از آنجایی ڪه دیده نمی شوند، پروردگار او را از ما مایوس گردان همان گونه ڪه او را از رحمت خود مایوس ڪردی، و او را از فریب دادن ما ناامید گردان همان گونه ڪه او را از عفو خود ناامید ڪردی و میان ما و او فاصله بینداز و او را دور ڪن همان گونه ڪه او را از بهشت دور ڪرده ای، چرا ڪه تو بر هر ڪاری توانایی"
روزی شیطان ..
در راه مسجد خودش را به او نشان داد و گفت: ای پسر واسع، مرا می شناسی؟ گفت: تو چه ڪسی هستی؟ گفت: من شیطانم
فرمود: چه می خواهی؟
گفت: این دعای استعاذه را به ڪسی آموزش ندهی. با تو پیمان می بندم ڪه نه خودم و نه هیچ ڪدام از فرزندان و پیروانم، تو و اولاد و نسل تو را وسوسه نخواهیم ڪرد و شما را به معصیتی امر نخواهیم ڪرد.
محمد بن واسع رَحِمهُ اللّٰهُ تَعَالَى فرمود: به خدا قسم هر ڪس این دعا را بخواهد به او آموزش می دهم. اڪنون هر ڪاری می خواهی انجام بده.
📚إحيَاءُ عُلُومِ الدِّين الإمامُ محمد الغزالی
حقیقت « ذکر » در قلب جای گیر نمی شود ،
مگر بعد از بازسازی آن با تقوی ، و پاک کردن آن از صفات ناپسند .
در غیر اینصورت « ذکر » صرفا حدیث نفس خواهد بود و هیچ تسلطی بر قلب نخواهد داشت و شیطان را دفع نخواهد کرد .
مانند آن که دعا می کنی ، اما اجابت نمی شود و آن به علت نبودن شرایط دعاست .
همانگونه است ، ذکر پروردگار را می کنی اما شیطان را فراری نمی دهد ، چون شروط ذکر را بجای نیاورده ای .
امام محمد غزالی رحمهالله
قلب♡ مخاطب اصلی قرآن
سخنران: مولانا محمدبهزاد فقهی
شخصی به خدمت ابو زید رحمه الله حاضر شد و گفت : چرا من در عبادت خویش احساس لذت و سرور نمی کنم ؛ در حالی که مومن در انجام عمل نیک خود احساس لذت و خوشی می کند ؛ من چرا از این لذت محروم هستم ؟
شیخ ابو زید رحمه الله در جواب سائل فرمود : تو بندگی خویش را مینمایی و تنها عبادت خودت را مدّ نظر گرفته ای و خداوند را عبادت نمی کنی (و نسبت به پرستش او توجه کامل نداری) ؛ خداوند را عبادت کن آن وقت هست که از آن عبادت لذت می بری .
📚 نقل از کتاب مکاشفه القلوب
➖ اثر شیخ الاسلام امام محمد غزالی رحمه الله
ص ۲۴ .
✍ تحقیق : مولوی حبیب الله کریمی