تـــصـــوف و عـــرفـــان🤍

(تــزکــیــه و احــســان)

خلفای راشدین از نگاه فردوسی کبیر

چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی

خداوند امر و خداوند نهی
که خورشید بعد از رسولان مه

نتابید بر کس ز بوبکر به
عمر کرد اسلام را آشکار

بیاراست گیتی چو باغ بهار
پس از هر دو آن بود عثمان گزین

خداوند شرم و خداوند دین
چهارم علی بود و جفت بتول

که او را به خوبی ستاید رسول
صحابان او جمله اخیر بودند

همه هر یکی همچو اختر بودند
ولیکن ازیشان چهار آمدند

که در دین حق پایدار آمدند
ابوبکر صدیق شیخ عتیق

که بد روز و شب مصطفی را رفیق
پس از وی عمر بد که قیصر به روم

ز سهمش نیاراست خفتن به بوم
سیم، میر عثمان دین دار بود

که شرم و حیا زو پدیدار بود
چهارم علی ابن عم رسول

سر شیرمردان و جفت بتول
از آزار این چار، دل را بتاب

که آزارشان دوزخ آرد به تاب
فـــــریـــــد🩵
جمعه ۱۴۰۲/۰۹/۲۴
9:30 PM

فردوسی/شاهنامه/آغاز کتاب/گفتار اندر ستایش پیغمبر

تو را دانش و دین رهاند درست

در رستگاری ببایدت جست


و گر دل نخواهی که باشد نژند

نخواهی که دائم بوی مستمند


به گفتار پیغمبرت راه جوی

دل از تیرگی‌ها بدین آب شوی


چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی

خداوند امر و خداوند نهی


که خورشید بعد از رسولان مه

نتابید بر کس ز بوبکر به


عمر کرد اسلام را آشکار

بیاراست گیتی چو باغ بهار


پس از هر دو آن بود عثمان گزین

خداوند شرم و خداوند دین


چهارم علی بود جفت بتول

که او را به خوبی ستاید رسول


که من شهر علمم علیم در است

درست این سخن قول پیغمبر است


گواهی دهم کاین سخن‌ها ز اوست

تو گویی دو گوشم پر آواز اوست


علی را چنین گفت و دیگر همین

کز ایشان قوی شد به هر گونه دین


نبی آفتاب و صحابان چو ماه

به هم بستهٔ یک‌دگر راست راه


منم بندهٔ اهل بیت نبی

ستایندهٔ خاک و پای وصی


حکیم این جهان را چو دریا نهاد

بر انگیخته موج از او تندباد


چو هفتاد کشتی بر او ساخته

همه بادبان‌ها بر افراخته


یکی پهن کشتی به سان عروس

بیاراسته همچو چشم خروس


محّمد بدو اندرون با علی

همان اهل بیت نبی و ولی


خردمند کز دور دریا بدید

کرانه نه پیدا و بن ناپدید


بدانست کو موج خواهد زدن

کس از غرق بیرون نخواهد شدن


به دل گفت اگر با نبی و وصی

شوم غرقه دارم دو یار وفی


همانا که باشد مرا دستگیر

خداوند تاج و لوا و سریر


خداوند جوی می و انگبین

همان چشمهٔ شیر و ماء معین


اگر چشم داری به دیگر سرای

به نزد نبی و علی گیر جای


گرت زین بد آید گناه من است

چنین است و این دین و راه من است


بر این زادم و هم بر این بگذرم

چنان دان که خاک پی حیدرم


دلت گر به راه خطا مایل است

تو را دشمن اندر جهان خود دل است


نباشد جز از بی‌پدر دشمنش

که یزدان به آتش بسوزد تنش


هر آنکس که در جانش بغض علی است

از او زارتر در جهان زار کی است


نگر تا نداری به بازی جهان

نه برگردی از نیک پی هم‌رهان


همه نیکی‌ات باید آغاز کرد

چو با نیک‌نامان بوی هم‌نورد


از این در سخن چند رانم همی

همانا کرانش ندانم همی

فـــــریـــــد🩵
شنبه ۱۴۰۲/۰۹/۱۸
11:44 AM

شیخین رضی الله عنهما در کلام شیخ خاقانی رحمه الله

بینی حَرَم محمّدی را

دیوانگَه سِرِّ سَرمدی را

پیشش دو خلیفه رُخ نهفته

هر سه شده یک نهاد و یک راه

چون یک الف و دو لامِ الله.
( شیخ خاقانی رحمه الله)


🔸 تشبیه این شاعر نامی از الف و دو لام الله، کنایه از این است که اینان از هم گُسستنی نیستند و کسی که انگشت بر آنها گذارد گویا بر ذات الهی انگشت اعتراض دراز نموده و باید در ایمانش شَک نمود


🔸اگر این دو خلیفه نعوذ بالله دشمن با رسول محبوب علیه السلام بودند، خداوند هیچ گاه نمی گذاشت تا قیامت دشمن هایش در کنارش دَفن باشند و او آزار بیند.

✍(مولانا) شمس الحق فقهي

https://t.me/mulanafeghhi

حسام الدین💚
جمعه ۱۳۹۹/۰۵/۰۳
5:16 PM

آمارگیر وبلاگ

Print <-BlogAndPostTitle->
  • new posts
  • ساعت و تاريخ