تــــــصــــــوف و عــــــرفــــــان 🤍

حضرت خواجه رحمة الله علیه ذکر سوره فاتحه فرمودند

که آنچه در تمام قرآن موجود است آن ده چیزست

و از آن ده چیز هشت چیز در فاتحه موجود است،

آن ده چیز که در قرآن موجود است کدام است:

ذات و صفات و افعال و ذکر معاد و تزکیه و تخلیه(خالی شدن از صفات رذیله) و ذکر اعداء و محاربه کفار و احکام شرع،

بعد از‌ آن فرمود که ازین ده چیز هشت چیز در فاتحه است.

الحمدالله: ذات،

رب‌العالمین: افعال،

الرحمن ‌الرحیم: صفات،

مٰلک یوم‌الدین: ذکر معاد،

ایاک نعبد: تزکیه،

ایاک نستعین: تخلیه،

اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم: ذکر اولیاء،

غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین : ذکر اعداء،

پس از ده چیز که در جمله قرآنست هشت ازین در فاتحه یافتیم، همین محاربه کفار نیست و احکام شریعت.

مجلس بست و ششم/ جلد دوم

حضرت خواجه رحمة‌الله علیه حکایت فرمودند که

خواجه حسن بصری نورالله مرقده می‌گفتی که من هر کرا می‌دیدم بِه از خود تصور می‌کردم مگر یک روز از آن سزای خود دیدم،

و آنچنان بود که روزی حبشی را دیدم بر لب آبی نشسته و قرابه (شیشه شراب) پهلوی خود نهاده هر زمان از آن قرابه چیزی تجرّع(جرعه جرعه می‌نوشید) می‌کرد و عورتی(زنی) نزدیک او نشسته بود،

در خاطر من گذشت که باری بِه ازویم،

همدرین بودم که کشتی در آب غرق شدن گرفت، هفت تن در آن کشتی بودند هر هفت نفر غرق شدن گرفتند، آن حبشی بر فور خود را در آب زد و شش تن بیرون کشید

روی سو من کرد و گفت ای حسن آن یکی را تو بیرون کش،

خواجه حسن گفت که من متحیر بماندم،

بعد از آن مرا گفت که درین قرابه آبست و این عورت که پهلوی من نشسته است والده منست،

من برای امتحان تو اینجا نشسته بودم،

رَو که تو مرد ظاهر بینی !

مجلس بست و سوم/ جلد دوم

لختی حکایت کسانی افتاد

که طریق بیعت ندانند و بعضی با یکی بیعت کرده باز بدیگری پیوندند و بعضی بمزار مشایخ ارادت آرند.

درین میان بنده (خواجه حسن دهلوی رح) عرضداشت کرد که بعضی در پایان گور مشایخ می‌روند و سر می‌تراشند و مرید می‌شوند این بیعت درست باشد؟

فرمود که خیر،

آنگاه حکایت فرمود که شیخ الاسلام فریدالدین گنجشکر قدس‌الله سره‌العزیز پسری بود از همه پسران مهتر، او برفت در پایانِ گورِ شیخ‌الاسلام قطب‌الدین بختیار کاکی قدس‌الله سره العزیز محلوق شد، این خبر به شیخ فریدالدین رسانیدند، فرمود که شیخ قطب‌الدین خواجه و مخدوم ماست اما بیعت درست نباشد

ارادت و بیعت آنست که دست شیخی بگیرند.

والله اعلم بالصواب

مجلس بست و نهم، جلد دوم