تـــصـــوف و عـــرفـــان

(تــزکــیــه و احــســان)

حقیقت توبه

✍️حکیم الامت مولانا اشرفعلی تهانوی قدس الله سره
جايگاه‌ توبه‌ در تزكيه‌ و اصلاح‌

همانگونه که قبلا گفته شد حقيقت‌ تصوف‌ و طريقت‌ اين‌است‌ كه‌ بر تمام‌ احكام‌ ظاهري‌ و باطني‌ شريعت‌ به طور كامل‌ عمل‌ گردد.

واضح‌ است‌ كه‌ عمل‌ بر تمام‌ احكام‌ شرعي‌ بر هر فرد مسلمان‌ فرض‌، واجب‌ و ضروري‌ است‌.

پس‌ نبايد هيچ‌ يک‌ از مسلمانان‌ در اين‌ زمينه ‌غفلت‌ ورزد بلكه‌ براي‌ قرار گرفتن‌ بر صراط مستقيم‌ از تمام‌ توانش‌ استفاده‌ نمايد.

حال‌ كسي‌ كه‌ چنين‌ تصميمي‌ مي‌گيرد، در نخستين‌ قدم ‌بايد از تمام‌ گناهان‌ گذشته‌ توبه‌ نمايد.

‌ در توبه‌ موارد ذيل‌ را باید در نظر بگيرد:
ابتدا حقوقي ‌را كه‌ الله تعالي‌ بر بنده‌ دارد و اداي‌ آن‌ بر وي‌ لازم‌ است‌، آن‌ را ادا كند.

اگر حق‌ انساني‌ بر گردن‌ او باقي‌ مانده‌ حتما آن‌ را ادا كند فرق‌ نمي‌كند چه ‌مال‌ كسي‌ را از طريق‌ ناجائز تصاحب‌ كرده‌ و يا اين‌ كه‌ كسي‌ را با دست‌ و زبان‌ خود رنجانده‌ است‌.

به‌ هر حال‌ شرط لازم‌ توبه‌ اين‌ است‌ كه‌ حقوق‌ را ادا نمايد يا اين‌ كه‌ از صاحبان‌ حقوق‌ عفو بطلبد.

در صورت‌ ادا نكردن‌حقوق‌ اگر تمام‌ عمر خود را در عبادت‌ سپري‌ كند، هرگز به‌ خداوند نخواهد رسيد.

حقيقت‌ توبه‌ و روش‌ آن

تنها با تكرار نمودن‌ لفظ توبه‌ و يا خواندن‌ الفاظ استغفار،توبه‌ انجام‌نمي‌گيرد. بلكه‌ براي‌ توبه‌ سه‌ شرط وجود دارد:

1. ابتدا از گناهاني‌ كه‌ در گذشته‌ انجام‌ داده‌ است‌، كاملا پشيمان‌ شود وحالتي‌ از رنج‌ و غم‌ در درونش‌ نسبت‌ به‌ گناهان‌ گذشته‌ پيدا گردد.

2. گناهاني‌ را كه‌ فعلا مبتلاي‌ آن‌ است‌، فورا رها نمايد.

3. براي‌ آينده‌ تصميم‌ قطعي‌ بگيرد كه‌ بعد از اين‌ به‌ سراغ‌ گناهان ‌نمي‌رود.

براي‌ عملي‌ نمودن‌ نخستين‌ شرط توبه‌ كه‌ همان‌ اظهار اندوه‌ و ندامت‌است‌ بر گناهان‌ گذشته‌، هيچ‌ راهي‌ بجز علم‌ و دانش‌ نيست‌.

به‌ اين‌ معنا كه ‌انسان‌ در مرحله‌ نخست‌ بداند كه‌ چه‌ عملي‌ گناه‌ كبيره‌ و چه‌ عملي‌ گناه‌صغيره‌ است‌.

بعد از آن‌ بداند كه‌ وبال‌ و عذاب‌ اين‌ گناهان‌ در دنيا وآخرت‌ چيست‌؟

براي‌ پي‌ بردن‌ به‌ اين‌ مسائل‌ مي‌توان‌ به‌ كتاب‌ گناهان‌ بي‌لذت‌ اثر اينجانب‌ مراجعه‌ كرد و همچنين‌ مي‌توان‌ از كتابهاي‌ ديگر بزرگان‌ مثل‌ زيور بهشت‌، پاداش‌ اعمال‌، تعليم‌الدين‌، حيات‌المسلمين‌، تبليغ‌ دين‌ و...بهره‌برد.

با مطالعه‌ مداوم‌ اين‌ كتابها ان‌شاء الله در دل‌ خواننده‌، ندامت‌ و پشيماني‌ به وجود خواهد آمد.

دومين‌ شرط توبه‌ اين‌ است‌ كه‌ بالفور تمام‌ گناهان‌ را رها نمايد و تكميل‌ اين‌ شرط فقط با همت‌ بلند و عزم‌ راسخ‌ امكان ‌پذير است‌.


ولي‌ راه‌ به وجود آوردن‌ چنين‌ عزم‌ و همتي‌ اين‌ است‌ كه‌ در مصاحبت‌ انسانهاي ‌نيک و صالح‌ بنشيند و حالات‌ زندگي‌ و سرگذشتشان‌ را به طور مداوم‌ مطالعه‌ نمايد و يا از زبان‌ ديگران‌ بشنود.

سومين‌ شرط توبه‌ اين‌ است‌ كه‌ براي‌ آينده‌ تصميمي‌ قطعي‌ و راسخ‌ بگيرد كه‌ به‌ سراغ‌ گناهان‌ نخواهد رفت‌ و عملي‌ نمودن‌ اين‌ شرط در اختيار خود انسان‌ است‌ و هر وقت‌ مي‌تواند آن‌ را انجام‌ دهد.


ولي‌ باز هم ‌به‌ همت‌ بلند نياز است‌.

لذا در اين‌ مرحله‌ نيز عزمش‌ را جزم‌ كند بر اينكه‌ در راه‌ اطاعت‌ از خدا و رسول‌ هر نوع‌ سختي‌ و مشقتي‌ بيايد و يا با هر نوع‌ ضرر جاني‌ و مالي‌ مواجه‌ شود و يا در اين‌ راه‌ منافع‌ دنيوي‌ او كم‌كم‌ از بين‌ بروند و يا هر چند مردم‌ او را ملامت‌ و سرزنش‌ كنند، خلاصه‌ در هيچ ‌شرايطي‌ دست‌ از اطاعت‌ خدا و رسول‌ بر نخواهد داشت‌.

اگر كسي‌ تا اين‌ حد همت‌ نداشته‌ باشد، پس‌ قصد رسيدن‌ به‌ خدا را ندارد.

بعد از مطالعه‌ كتب‌ مذكور با گناهان‌ مختلف‌ و نوعيتشان‌ آشنا مي‌شويد و مشخص‌ خواهد شد كه‌ پاره‌اي‌ از گناهان‌ به گونه‌اي‌ هستند كه‌ در آن‌ حق ‌خداوند ضايع‌ شده‌ و مخالفت‌ امر خداوند صورت‌ گرفته‌ است‌.

اما با اين ‌گناهان‌ هيچ‌ نوع‌ زيان‌ و آسيبي‌ به‌ يک‌ انسان‌ وارد نشده‌ است‌.

ولي‌ نوع ‌دوم‌ گناهان‌ به گونه‌اي‌ هستند كه‌ با ارتكاب‌ آن‌ يک‌ نفر يا افراد مختلفي ‌ضرر و زيان‌ مي‌بينند.

لذا گناهان‌ نوع‌ اول‌ در دايره‌ حقوق‌ الله انجام‌ گرفته‌ و گناهان‌ نوع‌ دوم‌ در دايره‌ حقوق‌ الناس‌ صورت‌ گرفته‌اند.

گناهاني‌ كه‌ در دايره‌ حقوق‌ االله انجام‌ مي‌گيرند دو قسم‌ اند:

قسم‌ اول ‌آنهايي‌ هستند كه‌ امكان‌ قضا و كفاره‌ آنها وجود دارد:
به عنوان‌ مثال‌ اگر نماز يا روزه‌ فردي‌ فوت‌ شده‌ است‌، الان‌ قضاي‌ آن‌ واجب‌ است‌ اگر در گذشته ‌زكات‌ مالش‌ را پرداخت‌ ننموده‌، الان‌ بايد بپردازد.

به همين‌ صورت‌ اگر با وجود فرض‌ بودن‌ حج‌، حج‌ را انجام‌ نداده‌، الان‌ حج‌ بكند و يا با وجود شكستن‌ قسم‌، كفاره‌ نداده‌ است‌، اينک كفاره‌ بدهد.

قسم‌ دوم‌ گناهان‌ آنهايي‌ هستند كه‌ براي‌ تلافي‌ و جبران‌ آنها در شريعت‌ كفاره‌ خاصي‌ در نظر گرفته‌ نشده‌ است‌

به عنوان‌ مثال‌ براي‌ تلافي ‌و جبران‌ گناه‌ دروغ‌ و يا براي‌ مرتكب‌ شدن‌ امر خلاف‌ شرع‌ به سبب ‌خواهشات‌ نفس‌ و... كفاره‌ خاصي‌ در نظر گرفته‌ نشده‌ است‌.

تنها كفاره‌ آن ‌اين‌ است‌ كه‌ توبه‌ كند و با زاري‌ و التماس‌ آمرزش‌ و مغفرت‌ خويش‌ را از پروردگار بطلبد و پيوسته‌ استغفار نمايد.

گناهاني‌ كه‌ در دايره‌ حقوق‌ الله انجام‌ مي‌گيرند و قضا و كفاره‌شان ‌از روي‌ شريعت‌ مشخص‌ است‌، تلافي‌ و جبران‌ آن‌ از طريق‌ قضا و كفاره ‌لازم‌ است‌.

به‌ عنوان‌ مثال‌ بينديشد و نمازها و روزه‌هايي‌ را كه‌ در طول‌ زندگي‌ از او فوت‌ شده‌اند، يادداشت‌ نمايد، بعد از آن‌ همه‌ را ادا نمايد.

حال‌ اگر تعداد نمازهاي‌ فوت‌ شده‌ زياد شدند، با يک‌ برنامه‌ريزي ‌درست‌، روزانه‌ مقداري‌ از آنها را به قدر همت‌ و توان‌ خويش‌ ادا نمايد.

ولي ‌تا اداي‌ كامل‌ نمازهاي‌ فوت‌ شده‌ اين‌ برنامه‌ را ترک‌ نكند.

همچنين‌ اگر زكات‌ مالش‌ را در گذشته‌ ادا نكرده‌، مقدار آن‌ را تخمين‌ بزند و در صورت ‌امكان‌ همه‌ را يكجا بپردازد.
و گر نه‌ كم‌كم‌ ادا نمايد.

اگر شخصي‌ در گذشته‌ با وجود واجب‌ شدن‌ صدقه‌ فطر و قرباني‌، آن ‌را ادا نكرده‌ باشد، الان‌ با پرداخت‌ قيمت‌ قرباني‌ و صدقه‌ فطر، آنها را ادا كند.

همچنين‌ اگر در گذشته‌ سوگند خود را شكسته‌ ولي‌ كفاره‌ آن‌ را ادا نكرده‌ باشد، الان‌ كفاره‌ بدهد.

اگر كسي‌ عمدا روزه‌ فرض‌ را خورده‌ است ‌و كفاره‌ بر او واجب‌ شده‌، الان‌ كفاره‌ روزه‌ را ادا كند و هر يک‌ از حقوق ‌خداوند كه‌ امكان‌ تلافي‌ و جبران‌ آن‌ با قضا كردن‌ باشد، حتما با قضا آوردن‌، آنها را جبران‌ كند.

و اگر با كفاره‌ جبران‌ مي‌شوند، كفاره‌ بدهد.

به‌ هر حال‌ تا زماني‌ كه‌ با قضاي‌ عبادات‌ فوت‌ شده‌ و يا كفاره‌، خود را سبكدوش‌ نكند، توبه‌ زباني‌ هرگز كفايت‌ نخواهد كرد.

قسم‌ دوم‌ حقوق‌ آنهايي‌ هستند كه‌ در دايره‌ حقوق‌ بندگان‌ قرار دارند.

حقوق‌ بندگان‌ بر دو قسم‌اند:

1. حقوق‌ مالي‌، به‌ عنوان‌ مثال‌ از كسي‌ قرض‌ مي‌گيرد و آن‌ را ادا نمي‌كند.

در معامله‌ يا جرياني‌ ديگر بدهكار مي‌شود و بدهي‌اش‌ را نمي‌پردازد.
يا مال‌ كسي‌ را از راه‌ نادرست‌ مثل‌ رشوه‌ و... تملک‌ مي‌كند.

به ‌هر حال‌ فهرست‌ اين‌ نوع‌ حقوق‌ را تهيه‌ نموده‌ و براي‌ اداي‌ آن‌ در حد توان ‌تلاش‌ نمايد و اگر اداي‌ فوري‌ اين‌ حقوق‌ امكان‌ پذير نبود، تدريجا ادانمايد.

در صورت‌ زنده‌ و مشخص‌ بودن‌ صاحبان‌ حقوق‌، اداي‌ آن‌ آسان‌ خواهد بود و اگر از دنيا رفته‌اند، وارثان‌ آنها را پيدا كرده‌ و به‌ آنها بدهد.

در صورت‌ نيافتن‌ وارثان‌ با وجود تلاش‌ زياد، قيمت‌ مالي‌ را كه‌ تصاحب‌كرده‌، صدقه‌ نمايد.

نوع‌ دوم‌ حقوق ‌العباد، حقوق‌ جسماني‌ هستند.

مثلا اگر شخصي ‌بدون‌ دليل‌ شرعي‌ با زبان‌ خود كسي‌ را رنجانده‌ است‌، و به‌ او بد و بيراه‌ گفته‌ و به‌ غيبت‌ و عيب‌جويي‌ از او پرداخته‌ است‌، حتما از او عفو بطلبد.

اگر كسي‌ را زده‌ است‌ براي‌ تلافي‌ اين‌ كارش‌ به‌ طرف‌ بگويد كه‌ شما در زدن‌ و معاف‌ كردن‌ صاحب‌ اختيار هستيد.

تا زماني‌ كه‌ به‌ شيوه‌ فوق‌ خود را از گناهاني‌ كه‌ در دايره‌ حقوق ‌العباد اعم‌ از مالي‌ و جسماني‌، انجام‌ گرفته‌اند، سبكدوش‌ نكند، توبه‌اش‌ تكميل‌ نخواهد شد و بدون‌ تكميل‌ توبه‌، هر چند در عبادات‌ نفلي‌ و اذكار و اوراد عمرش‌ را سپري‌ نمايد، هرگز به‌ خداوند و شاهراه‌ هدايت‌ نخواهد رسيد.

خلاصه‌ كلام‌ اينكه‌ آن‌ دسته‌ از كوتاهي‌هايي‌ كه‌ در دايره‌ حقوق ‌العباد و حقوق‌ الله انجام‌ گرفته‌ و قابل‌ جبران‌ و تلافي‌ هستند، بايد آنها را تلافي ‌نمايد چه‌ با اداء كردن‌ و چه‌ با عفو طلبيدن‌، علي ‌الخصوص‌ اداي ‌حقوق ‌العباد كه‌ سنگين‌تر هستند

زيرا تا زماني‌ كه‌ صاحب‌ حق‌ معاف ‌ننمايد، به‌ هيچ‌ وجه‌ حق‌ از گردن‌ انسان‌ ساقط نمي‌گردد.

لذا براي‌ سالكان‌ طريقت‌ و كساني‌ كه‌ در راه‌ رسيدن‌ به‌ خداوند قدم‌ بر مي‌دارند، تكميل ‌توبه‌ لازم‌ است‌.

مأخذ: تزکیه و اصلاح (ترجمه قصد السبیل)
حسام الدین
دوشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۲۲
8:58 PM

آمارگیر وبلاگ

Print <-BlogAndPostTitle->
  • new posts
  • ساعت و تاريخ