تـــصـــوف و عـــرفـــان

(تــزکــیــه و احــســان)

تاثیر سحر و چشم زخم و توجه قلبی مرتاضین باید موافق تقدیر خداوندی باشد

یکشنبه ۱۳۹۹/۰۵/۰۵، 8:12 AM

[سَوابِقُ الهِمَمِ لا تَخْرِقُ أَسْوارَ الأَقْدَارِ]

یعنی توفیق همت‌های عالی نمی‌تواند شکافت، قلعه محکم تقدیر یزدانی را.

همم جمع همت است و آن اینکه طائفین مرتاضین توجه قلبی بهمت تامه برای جریان بعض امورات از خیر و شر میکنند و اثر آن در بعض موارد ظاهر می‌شود و سحر و آسیب چشم هم ازین قبیل است.

حضرت شیخ ابن عطاءالله رحمه الله پیش از بیان تدبیر این مقوله آورد که این همم و سحر و غیره آن وقت موثر می‌افتند که موافق تقدیر آیند ور نه از آن هیچ اثر نمی‌تواند شد.

پس چونکه این چیزها بلا موافقت تقدیر بیکاراند تدبیر بنده برای بهتری خود بغیر موافقت تقدیر چه می‌توان کرد.

بنده بیچاره بکدام زور بازو قلعه‌های مقدرات پروردگار را میتواند شکست این قلعه را هم سنگ منجنیق تقدیر او میتواند بر هم زدن

لا یحمل العطایا الملک الا مطایاه

يعنی بخششهاي شاه را نميتواند برداشت مگر شتران وی

مثل مشهور است.

درینجا رمزی است مخفی و آن اینکه بر اعمال نیک خود تکیه کردن نباید، و بر همت خود مغرور شدن ابلهی‌ است که خاتمه ستور(پوشیده) است و تقدیر او تعالی در حقش نامعلوم اگر او را شقی نوشته بودند باعمال صالحه آن تقدیر مبدل نمیگردد.

آری! بحکم او تعالی تقدیر ازل مبدل میتواند شد قصه شیطان لعین است که هفت هزار سال در تحت سایه عرش بندگی بجا اورد و هیچ نوع عبادت باقی نماند که او بجا نیاورد اما لشکر تقدیر غالب آمد و او را شقی ازل و مطرود ابد ساخت.

شیخ ملا معین هروی در اسرارالفاتحه نوشته است که روزی فاروق اعظم رضی‌الله تعالی عنه ابلیس را بر دروازه حرم مدینه مطهره دید که استاده است، بازویش محکم گرفت گفت ای کم‌بخت اینجا چه کار داری و ترا باین مکان چه مناسبت؟

گفت بگذار ای ابن‌الخطاب و بگذر من هفت هزار سال در تحت عرش سجده خالق یگانه کردم و جز او نپرستیدم به‌ یک نافرمانی مطرود مخذول گشتم و تو به پنج سجده خود مغرور می‌شوی

تا دیروز ترا میدیدم که در پیش بت سجده میکردی و حالا مرا گرفته‌ای.

عمر در گریه افتاد و او از دستش رهایی یافت

شعر:

گر من گنه جمله جهان کردستم

لطف تو امید است که گیرد دستم

گفتی که بروز عجز دستت گیرم

عاجز‌تر ازین مخواه کاکنون هستم

حکمت سوم


#الحكم_العطائية تصنیف شیخ‌العارفین، امام‌ المحققین، ترجمان‌الواصلین ابوالفضل تاج‌الدین احمد بن محمد بن عبدالکریم‌بن عطاءالله السکندري المصري المالکي الشاذلي رحمة الله علیه رحمة واسعة

person حسام الدین
chat
•••

ترک اسباب در کلام حضرت شیخ ابن عطاء الله رحمه الله

چهارشنبه ۱۴۰۱/۱۲/۰۳، 12:9 PM

[إرادتك التّجريد مع إقامة اللّه إيّاك في الأسباب من الشّهوة الخفيّة، و إرادتك الأسباب مع إقامة اللّه إيّاك في التّجريد انحطاط عن الهمّة العليّة]

یعنی اراده تو مر تنهایی و قطع اسباب را با وجود آنکه حق تعالی کارهای ترا موقوف بر اسباب کرده باشد این از قبیل شهوت نفسانیه مخفیه است و اراده تو مر اسباب را با وجود اینکه کارهای ترا اوتعالی پی توسط اسباب میسر میکند زیر آمدن است از مرتبه همت علیّه.

مقصود حضرت شیخ( ابن عطاءالله) در این معرفت اینکه بنده را بجز اذعان و تسلیم دیگر چیزی نشاید شیطان لعین بسا اوقات بصورت ناصح پیش آمده متسببین را گوید که تا به کی گرفتار سبب باشی نمی‌بینی که فلان و فلان ترک اسباب کرده بخدا رسیده اند و او را فریفته بترک اسباب یا به اعتراض قلبی بر مالک خود میرساند، و بهمین صورت نصح نزد مجردین پیش آمده می‌گوید که عالم عالم اسباب است انبیاء و اولیا در طلب سبب بودند تو که اسباب گذاشته خلاف روش بزرگان میکنی پس او را فریفته از تجرید باسباب میکشد یا باعتراض قلبی بر خالق خود او را گمراه میکند.

بدان ای عزیز که او تعالی حسب حکمت بالغه خود مخلوق خود را به دو نوع آفریده است، نوعیست که کارهای او را موقوف بر اسباب ظاهری نموده است بغیر استعمال آن اسباب کارش معطل و مهمل است و نوعیست که کارهای او را بغیر توسط اسباب حل میکند

و قصه حبیب عجمی و حسن بصری رضی الله عنهما و عبور حبیب بی توسط کشتی و عبور حسن در کشتی مشهور است.

حضرت شیخ میفرماید هر نوعیکه ترا آفریدگار تو به آن نوع مقرر کرده است طریق عبودیت امضا بر همان تقدیر خالق خود است و اراده خلاف آن نمودن خلاف بندگی و عبودیت است زیرا که بنده را با اراده خود چه کار لازم که بر اراده پروردگار خود قائم باشد درین جا کسی گمان نبرد که نوعی که کارهای او بغیر توسط اسباب میسر می‌شوند بهتر از نوع دیگر خواهند بود زیرا که بهتری بنده بحسب قرب درگاه مقدس الهی است جل‌شانه و آن وابسته این و آن نیست آنجا محض تفضل و انعام است بسا کسانیکه وابسته اسباب اند تقرب او بدرگاهش زیاده از ان اند که مجردانند و بسا مجردانند که تقریب اوشان زیاده از وابستگان اسباب اند ذٰلك فضل الله یوتیه من یشاء

اما این قدر هست که وابستگان اسباب با شرط استقامت بر قدم انبیاءاند علیهم الصلوات والتسلیمات و مجردان مستقیم الاحوال بر قدم اولیاءاند و شتان بین المرتبتین ای عزیز با وجود تعلقات اسباب استقامت نهایت مشکل سعادتمند آن باشد که تعلقات شتّٰی سبب پراگندگی احوالش نشود و همین است جهاد اکبر و همین است مرتب اولوالعزمی و همین است راه بندگی که با وجود ممانعت و مداخلت اسباب استقامت را کار فرماید کار مردان دین این است

از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم منقول است که فرمودند [شیبتني هود والواقعة] یعنی ضعیف و ناتوان و پیرمرد کرد مرا سوره هود و واقعه مفسران می‌نویسند که در سوره واقعه اهوال و احوال قیامت بالاستیفا مذکورند و در سوره هود کریمه [فاستقم کما أمرت] وجود مبارک آن سرور دنیا و دین را علیه الصلاة والتسلیم ضعیف و ناتوان ساخت

ای عزیز از اینجا احوال خود را قیاس گیر دعوی استقامت بکدام لیاقت ترا هنر است سرور عالم صلی الله علیه وسلم از امر استقامت می کاهد و از خوف این امر جلیل القدر ترسان و‌ لرزان است اهدنا الصراط المستقیم که قلب فاتحه است بصدق دل از خدای خود بخواه شاید که بدرجه اجابت رسد این کار دولت است اکنون تا کرا رسد.

حکمت دوم

#الحكم_العطائية

person حسام الدین
chat
•••