💠 حیا؛ نوری در دل مؤمن
بیتردید، دلهای مؤمنان به زیور حیا آراستهاند؛ آنان نهتنها در برابر پروردگار خویش حیا دارند، بلکه نسبت به بندگان خدا نیز اهل حیا هستند.
حیا، صفتی آسمانی و نگهبانی درونی است که انسان را از ارتکاب زشتیها بازمیدارد و بهسوی پاکی، نیکی و پرهیز از گناه میکشاند.
واژهی «حیا» برگرفته از «حیات» است؛ یعنی زندهدلی و بیداری جان. دلی که زنده باشد، انسان را نیز زنده نگه میدارد؛ چنانکه بدن سالم در برابر درد واکنش نشان میدهد، دل زنده نیز زشتی را حس میکند و از آن میگریزد. در مقابل، دلِ مرده همچون جسم بیجان است؛ بیاحساس، بیپاسخ، بیدفاع.
گناه، نوری را که در دل مؤمن به نام حیا تابیده، کمسو میسازد و در نهایت خاموش میکند؛ آنچنان که انسان نه از خدا حیا دارد، نه از دیدگان مردم بیمناک است. در این مرحله، بیحیایی چنان ریشه میدواند که گناهکار، حتی از آشکار شدن گناه خود نیز شرم نمیکند و از اصلاح خویش غافل میماند.
اما کسی که در لحظهی گناه، یاد خدا را در دل زنده نگه دارد و از او حیا کند، از عذاب آخرت در امان خواهد ماند.
حیا، نشانهی انسانیت است. کسی که حیا ندارد، جز جسمی گوشتین چیزی از انسان بودن در خود ندارد.
اگر حیا نباشد:
به وعدهها وفا نمیشود؛
امانتها به صاحبانشان بازنمیگردد؛
نیاز نیازمندان بیپاسخ میماند؛
کسی در پی نیکی نمیرود؛
عیوب مردم پوشیده نمیماند؛
این حیاست که انسان را به انجام واجبات، رعایت حقوق مردم، صلهی رحم و نیکی به والدین وامیدارد.
بسیاری از کارهای نیک یا از سر ایمان به پاداش الهی انجام میشوند، یا از روی حیا در برابر مردم. اگر این دو انگیزه نباشد، چه چیزی انسان را بهسوی نیکی سوق میدهد؟
حیا نوری است در دل انسان، نوری که او را تربیت میکند.
انسانِ باحیا، خود را همواره در محضر پروردگار میبیند و حتی در خلوتترین لحظات نیز از نافرمانی حیا دارد. هرچه از گناه دورتر شود، این نور در وجودش فروزانتر میگردد.
در صحیح بخاری و مسلم آمده است که پیامبر اکرم ﷺ فرمودند:
«از آنچه مردم از پیامبران گذشته به ارث بردهاند، این جمله است: اگر حیا نداری، هر کاری میخواهی بکن!»
و نیز فرمودند:
«حیا شاخهای از ایمان است» و «تمامی حیا، خیر است.»
از انگیزههای حیاورزی، محبت به خداوند است. آنکه خدا را دوست دارد، چگونه میتواند پردهی حیا را در برابر معشوق خود بدرد و بیپروا نافرمانی کند؟
یاد نعمتهای بیشمار الهی نیز بنده را به حیا وامیدارد. آنگاه که انسان ناتوانی خویش را در شکر این نعمتها میبیند، بیاختیار سر در برابر پروردگارش فرو میآورد.
دانستن اینکه خداوند به همهی اعمال آشکار و نهان ما آگاه است، انسان را به بیداری و حیا وامیدارد. اگر بدانی خدا ناظر توست، چگونه میتوانی در خلوت و جلوت بیپروا باشی؟
از دیگر برانگیزانندههای حیا، آثار و برکات بیشماری است که این خُلق نیکو با خود دارد.
بیشک میان گناه و بیحیایی، رابطهای مستقیم و شگفتآور وجود دارد؛ هر یک، دیگری را در پی دارد. گناه، حیا را میخشکاند و بیحیایی، راه را برای گناه هموار میسازد.
کسی که به هنگام گناه از پروردگارش حیا داشته باشد، در روز قیامت نیز مورد لطف خدا قرار میگیرد؛ چرا که خداوند از عذاب چنین بندهای حیا میدارد.
برگرفته از کتاب: صفای دل در سی منزل
مولف: سعد بن ناصری شثری