«نمک شناسی | حق نمک»
۲۹- رمضان
یکی از رسم و عادات زیبای عثمانیها که وارد کشورما شد، نمک شناسی است.
اینکه، همسر از قبل خانه را پاک و تمیز نموده و زیباترین لباس خود را می پوشید و منتظر ورود شوهر میبود. چون شوهر بعد از ادای نماز عید به خانه میآمد همسرش پیالهی پر از قهوه را به او تقدیم میکرد.
شوهر قهوه را مینوشید. اما، پیاله را خالی بر نمیگرداند. بلکه بهخاطر پاس و قدردانی از خدمات و زحمتهای که در ماه رمضان متقبل شده بود، انگشتر و یا دستبند طلا را در پیاله میگذاشت و بههمسرش میداد.
شخصا این رسم بسیار مورد پسندم قرار گرفته و از زمانی که از این رسم مطلع شدم، بر آن مداومت ورزیدم و بهآن پابندم؛ لیکن بدون مراسم پیالهی قهوه و گذاشتن هدیه در آن.
من برای همسرم هدیهای خریداری میکنم، جبیناش را میبوسم و برایش میگویم:
«این است حق نمک، نمک شناسی» گاها برایش میگویم خودت بهبازار برو و با سلیقه خودت هدیه خریداری کن.
از نظر من این موضوع به تقلید کورکورانه بستگی ندارد. هرچند که تقلید نمودن در بزرگواری از بزرگمردان اشکالی ندارد.
اما، خوب میدانم چه حس و کیفی دارد وقتی از زحمات دیگران پاسداری کنی و از خودگذشتگیشان یاد خوش بداری.
مردان بهخاطر تلاش و زحمت خانمشان در امور خانه از آنها تقدیر میکنند و زنان از شوهرشان برای کسب روزی از بیرون.
اگر این همه نباشد، آرامش خانه از کجا میآید و چگونه در سایهسار ابرهای محبت و رحمت قرار بگیرند.
هیچ ضرری ندارد و مردانگیمرد هم کم نمیشود اگر بعد از هرلقمهٔ غذای که دست پخت همسرش میباشد از او سپاسگذاری نماید.
گاه بهجای این همه هدیه، کلمات زیبا و پسندیده بهتنهایی خودش برای همه چیز کافی و کار آمد است. همهٔ محبتها و ابراز عشق خرید هدیه نیست؛ خوب بودن و مهربانیت در نوع خودش هدیهٔ بسا با ارزش است.
اما، اگر شیرین زبانی و برخورد نیک با چشمپوشی از کمیت و بهای هدیه باهم یکجا شود نوری افزون برنور و درخشش میشود.
خانهها بیشتر از لوازم و وسائل، به محبت و عشق نیاز دارد.
سردی درون را هیچگرمکن دنیا نمیتواند گرم کند.
اما، میتوان سخن زیبا، مهربانیباهمی، تفاهم و چشمپوشی از اشتباهات را چیزهایی تلقی نمود که خانههای گِلی را بهباغچههای بهشت تبدیل میکند.
✍🏼 ادهم شرقاوی
📝 افراهیم چرخی